مانيفست آنارکو فمينيسم (فدراسیون فمینیستهای آنارشیست، ترجمۀ امين قضايی)
(توضیح: خاستگاه مانفيست آنارکو فمينيسم در نروژ است . مانيفست آنارکو فمينيسم خلاصه ای از برنامۀ سياسی فمينيسم است که در سومين کنگره فدراسيون نروژ 1 تا 7 جون 1982 مورد توافق اجماع قرار گرفت.)
اکثر زنان سراسر جهان هيچ گونه حق تصميم گيری در باره مسائل مهم زندگی خود ندارند . زنان از دو قسم ستم رنج می برند :1- ستم اجتماعی عمومی که بر کل مردم روا داشته می شود و 2- ستم جنس گرايی ثانوی - ستم و تبعيض به خاطر جنس شان .پنج شکل عمده از ستم وجود دارد :1 - ستم ايدئولوژيکی – تلقين عقايد توسط سنن فرهنگی ، مذهب ، تبليغات و پروپاگاندا . دخالت در عقايد و بازی با احساسات و حساسيت های زنان . رفتارهای شايع مستبد و پدرسالارانه و طرز فکر سرمايه دارانه در تمامی مناطق جهان.2 - ستم دولتی ، اشکال سلسله مراتب سازمانی که فرامين و احکام از بالا به پايين در روابط بين افراد و نيز در آنچه به اصطلاح حوزه خصوصی ناميده می شود.3 - استثمار و سرکوب اقتصادی ، به عنوان يک مصرف کننده و يک کارگر در خانه و مشاغل کم حقوق زنان .4 - خشونت مورد حمايت جامعه و حوزه خصوصی – خشونت غير مستقيم از طريق اجباری که در اثر نبود جايگزين ها يا آلترناتيوها موجب می شود و يا خشونت مستقيم فيزيکی .5 - فقدان سازماندهی و ستم حاصل از نابسامانی که موجب از بين رفتن مسئوليت وايجاد ضعف و انفعال می شود.اين عوامل همراه با يکديگر عمل می کنند و در چرخه ای بدسگال يکديگر را تقو يت می نمايند . هيچ اکسيری برای شکستن اين حلقه وجود ندارد اما شکست ناپذير نيست .آنارکو- فمينيسم دربارۀ آگاهی است . آگاهی که قيموميت ها را از بين می برد . از اين روی اصول جامعه آزاد به تمامی بر ما آشکار می گردد.آنارکو فمينيسم به معنی استقلال و آزادی زنان در جايگاهی برابر با مردان است . سامانه و زندگی اجتماعی که هيچ کس در آن برتر و فراتر از ديگری نيست . هر کسی اعم از زن و مرد در آن مشارکت دارد . اين امر تمامی سطوح زندگی اجتماعی همچنين حوزه خصوصی را نيز در بر می گيرد.آنارکو فمينيسم بدين معنی است که زنان خو د تصميم گيرنده اند و مسئوليت مسائل خود را خود بر عهده می گيرند ، در مسائل خصوصی به طور شخصی و در مسائلی که با زنان ديگر مرتبط است با همکاری ديگر زنان . در باب موضوعاتی که به هر دو جنس مربوط است اساساً و ذاتاً زنان و مردان بايد در جايگاهی برابر تصميم گيرنده باشند.زنان در مورد بدنهای خود بايد شخصاً تصميم گيرنده باشند و دربارۀ موضاعاتی مانند بارداری و زايمان در ميان خود زنان تصميم گيری شود.به طور فردی و جمعی بايد بر عليه هر گونه سلطۀ مردانه ، گرايش های کنترل و مالکيت بر زنان ، قوانين زن ستيز و به نفع استقلال و خودمختاری اقتصادی و اجتماعی زنان مبارزه نمود.مراکز مربوط به مواقع بحرانی ، مراکز مراقبت های روزمره ، گروه های مباحثه و مطالعه ، فعاليت های فرهنگی زنان و غيره بايد تأسيس شده و خود زنان هدايت آن را برعهده گيرند.خانواده هستۀ پدرسالار سنتی می بايست جای خود را به اجتماعات آزاد ميان زنان و مردان با حقوق برابر برای تصميم گيری در هر دو بخش و با احترام به خودمختاری و تماميت هر فرد بدهد .ساختار زندگی و کار می بايست به طور بنيادی تغيير کند ، با کار پاره قوت بيشتر و تعاون سازمان يافته تر در خانه و جامعه .تفاوت بين کار مردان وزنان می بايست از بين برود . مردان نيز درست به اندازه زنان بايد مسئوليت پرستاری و مراقبت از کودکان را برعهده بگيرند.قدرت زنانه و يا نخست وزيرهای زن نه اکثريت زنان را به نهايت مقام خود می رساند و نه ستم را بر می اندازد . فمينيست های بورژوا جنگ برای آزادی زنان را به انحراف کشانده اند . برای اغلب زنان هيچ فمينيسمی بدون آنارشيسم وجود ندارد . به بيان ديگر آنارکو فمينيسم به دنبال قدرت زنان يا نخست وزيرهای مونث نيست بلکه به دنبال سامانه ای بدون قدرت و بدون نخست وزير است.ستم مضاعف زنان مبارزه و سازماندهی مضاعفی را می طلبد : از يکسوی در فدراسيون های فمينيستی و از سوی ديگر در سازماندهی آنارشيستها . آنارکو فمينيسم نقطۀ اتصال اين دو سازماندهی دوگانه است.يک آنارشيسم جدی می بايد فمينيست نيز باشد در غير اين صورت مسئله او يک شبه آنارشيسم پدرشاهانه است ونه آنارشيسم واقعی. وظيفۀ آنارکو فمينيسم تأمين وجهه ای فمينيستی در آنارشيسم است. هيچ آنارشيسمی بدون فمينيسم وجود نخواهد داشت .نکته اساسی در آنارکو فمينيسم اين است که تغييرات می بايست امروز آغاز شوند ونه فردا يا بعد از انقلاب . انقلاب هميشگی خواهد بود. ما بايد کار خود را امروز با مشاهدۀ ستم موجود در زندگی روزمره و شکستن اين الگو اينجا و اکنون آغاز کنيم.ما بايد مستقل عمل کنيم بی آنکه حق تصميم گيری خود را به رهبران حواله کنيم تا در مورد آنچه را که ما می خواهيم و بايد انجام دهيم تصميم گيری کنند : ما همه بايد خودمان شخصاً در مورد موضوعات شخصی تصميم گيری کنيم و در مورد موضوعات مربوط به زنان با تمامی زنان و در مورد مسائل عمومی با مردان نيز.
برگرفته از روزنامۀ «آرت کالت شمارۀ 11»
(توضیح: خاستگاه مانفيست آنارکو فمينيسم در نروژ است . مانيفست آنارکو فمينيسم خلاصه ای از برنامۀ سياسی فمينيسم است که در سومين کنگره فدراسيون نروژ 1 تا 7 جون 1982 مورد توافق اجماع قرار گرفت.)
اکثر زنان سراسر جهان هيچ گونه حق تصميم گيری در باره مسائل مهم زندگی خود ندارند . زنان از دو قسم ستم رنج می برند :1- ستم اجتماعی عمومی که بر کل مردم روا داشته می شود و 2- ستم جنس گرايی ثانوی - ستم و تبعيض به خاطر جنس شان .پنج شکل عمده از ستم وجود دارد :1 - ستم ايدئولوژيکی – تلقين عقايد توسط سنن فرهنگی ، مذهب ، تبليغات و پروپاگاندا . دخالت در عقايد و بازی با احساسات و حساسيت های زنان . رفتارهای شايع مستبد و پدرسالارانه و طرز فکر سرمايه دارانه در تمامی مناطق جهان.2 - ستم دولتی ، اشکال سلسله مراتب سازمانی که فرامين و احکام از بالا به پايين در روابط بين افراد و نيز در آنچه به اصطلاح حوزه خصوصی ناميده می شود.3 - استثمار و سرکوب اقتصادی ، به عنوان يک مصرف کننده و يک کارگر در خانه و مشاغل کم حقوق زنان .4 - خشونت مورد حمايت جامعه و حوزه خصوصی – خشونت غير مستقيم از طريق اجباری که در اثر نبود جايگزين ها يا آلترناتيوها موجب می شود و يا خشونت مستقيم فيزيکی .5 - فقدان سازماندهی و ستم حاصل از نابسامانی که موجب از بين رفتن مسئوليت وايجاد ضعف و انفعال می شود.اين عوامل همراه با يکديگر عمل می کنند و در چرخه ای بدسگال يکديگر را تقو يت می نمايند . هيچ اکسيری برای شکستن اين حلقه وجود ندارد اما شکست ناپذير نيست .آنارکو- فمينيسم دربارۀ آگاهی است . آگاهی که قيموميت ها را از بين می برد . از اين روی اصول جامعه آزاد به تمامی بر ما آشکار می گردد.آنارکو فمينيسم به معنی استقلال و آزادی زنان در جايگاهی برابر با مردان است . سامانه و زندگی اجتماعی که هيچ کس در آن برتر و فراتر از ديگری نيست . هر کسی اعم از زن و مرد در آن مشارکت دارد . اين امر تمامی سطوح زندگی اجتماعی همچنين حوزه خصوصی را نيز در بر می گيرد.آنارکو فمينيسم بدين معنی است که زنان خو د تصميم گيرنده اند و مسئوليت مسائل خود را خود بر عهده می گيرند ، در مسائل خصوصی به طور شخصی و در مسائلی که با زنان ديگر مرتبط است با همکاری ديگر زنان . در باب موضوعاتی که به هر دو جنس مربوط است اساساً و ذاتاً زنان و مردان بايد در جايگاهی برابر تصميم گيرنده باشند.زنان در مورد بدنهای خود بايد شخصاً تصميم گيرنده باشند و دربارۀ موضاعاتی مانند بارداری و زايمان در ميان خود زنان تصميم گيری شود.به طور فردی و جمعی بايد بر عليه هر گونه سلطۀ مردانه ، گرايش های کنترل و مالکيت بر زنان ، قوانين زن ستيز و به نفع استقلال و خودمختاری اقتصادی و اجتماعی زنان مبارزه نمود.مراکز مربوط به مواقع بحرانی ، مراکز مراقبت های روزمره ، گروه های مباحثه و مطالعه ، فعاليت های فرهنگی زنان و غيره بايد تأسيس شده و خود زنان هدايت آن را برعهده گيرند.خانواده هستۀ پدرسالار سنتی می بايست جای خود را به اجتماعات آزاد ميان زنان و مردان با حقوق برابر برای تصميم گيری در هر دو بخش و با احترام به خودمختاری و تماميت هر فرد بدهد .ساختار زندگی و کار می بايست به طور بنيادی تغيير کند ، با کار پاره قوت بيشتر و تعاون سازمان يافته تر در خانه و جامعه .تفاوت بين کار مردان وزنان می بايست از بين برود . مردان نيز درست به اندازه زنان بايد مسئوليت پرستاری و مراقبت از کودکان را برعهده بگيرند.قدرت زنانه و يا نخست وزيرهای زن نه اکثريت زنان را به نهايت مقام خود می رساند و نه ستم را بر می اندازد . فمينيست های بورژوا جنگ برای آزادی زنان را به انحراف کشانده اند . برای اغلب زنان هيچ فمينيسمی بدون آنارشيسم وجود ندارد . به بيان ديگر آنارکو فمينيسم به دنبال قدرت زنان يا نخست وزيرهای مونث نيست بلکه به دنبال سامانه ای بدون قدرت و بدون نخست وزير است.ستم مضاعف زنان مبارزه و سازماندهی مضاعفی را می طلبد : از يکسوی در فدراسيون های فمينيستی و از سوی ديگر در سازماندهی آنارشيستها . آنارکو فمينيسم نقطۀ اتصال اين دو سازماندهی دوگانه است.يک آنارشيسم جدی می بايد فمينيست نيز باشد در غير اين صورت مسئله او يک شبه آنارشيسم پدرشاهانه است ونه آنارشيسم واقعی. وظيفۀ آنارکو فمينيسم تأمين وجهه ای فمينيستی در آنارشيسم است. هيچ آنارشيسمی بدون فمينيسم وجود نخواهد داشت .نکته اساسی در آنارکو فمينيسم اين است که تغييرات می بايست امروز آغاز شوند ونه فردا يا بعد از انقلاب . انقلاب هميشگی خواهد بود. ما بايد کار خود را امروز با مشاهدۀ ستم موجود در زندگی روزمره و شکستن اين الگو اينجا و اکنون آغاز کنيم.ما بايد مستقل عمل کنيم بی آنکه حق تصميم گيری خود را به رهبران حواله کنيم تا در مورد آنچه را که ما می خواهيم و بايد انجام دهيم تصميم گيری کنند : ما همه بايد خودمان شخصاً در مورد موضوعات شخصی تصميم گيری کنيم و در مورد موضوعات مربوط به زنان با تمامی زنان و در مورد مسائل عمومی با مردان نيز.
برگرفته از روزنامۀ «آرت کالت شمارۀ 11»
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen