Donnerstag, 24. Juni 2010

خدا و دولت/ باکونین- ترجمه امید میلانی

اگر خدا باشد، انسان بنده اَست؛ اکنون که انسان می‌خواهد و باید آزاد باشد؛ پس خدا نمی‌تواند وجود داشته باشد.


من، اکنون، هرکسیکه از این اصل طفره رود را به مبارزه می‌طلبم؛ اجازه دهید همه‌گان انتخاب کنند.

آیا لازم اَست که اشاره کنیم مذهب در چه وسعت و به چه شکلی مقامِ مردم را پایین آورده و آنان را فاسد می‌کند؟ آناناستدلال، که وسیله‌یِ اصلی‌یِ رهایی‌یِ انسان اَست را تخریب کرده، و به خرفتی، که شرطِ ضروری‌یِ بنده‌گی‌یِ‌شان اَست کاهش می‌دهند. آنان کارِ انسانی را ننگین کرده و نشانه و نتیجه‌یی از بنده‌گی می‌خوانندَش. آنان تفکر و احساسِ داد را با برگرداندنِ نوکِ ترازو به سمتِ فرومایه‌گانِ پست (که یکی از هدف‌هایِ ویژه‌یِ بخشش‌هایِ الاهی هستند) وزن می‌کنند. آنان شأن و مرتبه‌یِ انسان را می‌کُشند و تنها از زبونی و فروتنی حفاظت می‌کنند. آنان هرگونه احساسِ برادری را در قلبِ ملت‌ها خفه می‌کرده، و جایَ‌ش را با بی‌دادِ الاهی‌یِ‌شان پر می‌کنند.

همه‌یِ مذاهب بی‌دادگر اَند، همه بر رویِ خون بنیاد گذاشته شده اَند؛ و بیش‌تر بر ایده‌یِ قربانی بنا نهاده شده اَند، که این مبتنی بر قربانی‌کردنِ ابدی‌یِ انسانیت در برابرِ کینه‌یِ سیرناشدنی‌یِ الاهی اَست. در این معمایِ خونین انسان همیشه مقصر اَست، و روحانی (هرچند هنوز یک انسان، ولی انسانی که با مرحمتِ خدا امتیازی ویژه گرفته) جلادِ الاهی ست. و این توضیح می‌دهد که چرا همیشه روحانیونِ همه‌یِ مذاهب، به‌ترین‌هایِ‌شان، انسانی‌ترین‌هایِ‌شان و رام‌ترین‌هایِ‌شان، تقریباً همیشه چیزی خون‌خوار و بی‌دادگر در اعماقِ قلبِ‌شان دارند (و، اگر نه در قلب، در تصورِشان، در ذهنِ‌شان، که تأثیرِ ترسناکِ هریک بر قلبِ انسان‌ها را می‌دانیم).

Sonntag, 6. Juni 2010

آن گونه که من زیستم / اما گلدمن + دانلود کتاب


آن گونه که من زیستم  نوشته‌: اما گلدمن، خودزندگی نامه - ترجمه: سهیلا بسکی

 لینک جدید دانلود کتاب آنگونه که من زیستم/ اما گلدمن در زیر
کتاب اماگلدمن
http://www.inventati.org/sabotage/index.php?title=%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Living_my_life-emma_goldman.pdf

لینک جدید دانلود کتاب آنگونه که من زیستم/ اما گلدمن 27.09 MB
mer30


ناشر: انتشارات نیلوفر/ چاپ اول : تابستان 1388 ، 1146 صفحه
کتاب دربارۀ زندگی اما گلدمن و نوشتۀ خود اوست و این محکم ترین دلیل برای خواندن کتاب است.

در این کتاب تمام فعالیت های سیاسی اِما گلدمن در سال های 1940-1889 با جزییات کامل نوشته شده است.
دربارۀ اما گلدمن :  تولد : 1869 در روسیه، مرگ : 1940 در کانادا
اِما گلدمن، آنارشیستی بود که نقشی اساسی در توسعه فلسفی سیاسی آنارشیسم در آمریکای شمالی و اروپای اوایل قرن بیستم داشت. او هشت سال از زندگی خود را به دلیل حمایت از سقط جنین و حقوق زنان در زندان گذرانده است. او اولین کسی است که مسأله تبعیض جنسی را در سیاست مطرح کرده است.
او که در روسیه به دنیا آمده بود زمانی که به آمریکا قدم گذاشت در فکر جهان و زندگی تازه ای بود که در پیش داشت. می گوید: « پانزدهم اوت 1889 بود که به نیویورک وارد شدم. بیست سالم بود. آنچه را تا آن زمان در زندگیم رخ داده بود پشت سر نهاده و مثل لباس شندره ای دور انداخته بودم. جهان نو رویارویم بود. ناشناخته و ترسناک. اما جوانی و سلامتی و آرمانی پرشور داشتم. بر آن بودم که با هر آنچه جهان نو برایم در انبان دارد بی هراس رویارو شوم.»
....
تأثیر اما گلدمن بر نویسندگان معاصر با او و پس از او، درخور توجه است. همین تأثیر است که نویسندۀ برجسته ای چون ای.ال. دکتروف را وا می دارد تا شخصیت او را در رگتایم ، یکی از مطرح ترین رمان های خود وارد کند و در بخشی از کتاب می خوانیم:« یک روز "تاته" او را به جلسه ای دعوت کرد که اتحادیۀ هنرمندان سوسیالیست محلۀ شرق پایین، همراه با هفت سازمان دیگر جزو تشکیل دهندگان آن بود. رویداد مهمی بود. سخنران جلسه شخص اما گلدمن بود. تاته به دقت توضیح داد که او با گلدمن سخت مخالف است، چون که گلدمن آنارشیست است و او سوسیالیست، اما برای شهامت و شرافت او احترام زیادی قائل است. همچنین گفت به همین دلیل موافقت کرده است که نوعی توافق موقت میان آنارشیست ها و سوسیالیست ها برقرار شود، ولو برای همان یک شب، چون وجوهی که در این جلسه جمع آوری می شود برای پیراهن دوزهاست که در حال اعتصابند، و برای کارگران ذوب آهن مکیزپورت پنسیلوانیا، که در حال اعتصابند و برای فرانسیسکو فرد آنارشیست که دولت اسپانیا خیال دارد او را به جرم راه انداختن اعتصاب عمومی در اسپانیا محاکمه و اعدام کند. در ظرف پنج دقیقه ایولین در امواج تکان دهندۀ آرمان های رادیکال غوطه ور شد. جرآت نداشت به تاته بگوید که تا به حال هیچ نمی دانسته که سوسیالیسم یک چیز است و آنارشیسم چیز دیگر، یا این که از خیال دیدن اما گلدمن معروف وحشت می کند. » ( از فصل هشت کتاب رگتایم، نوشته ای.ال.دکتروف، ترجمۀ نجف دریابندری.)
و گلدمن به واسطۀ همین جسارت و آرمان خواهی است که قدم در راهی می گذارد که حتی برای بسیاری از مردان هم غیرقابل تصور است. « ... دار و ندارم پنج دلار بود و یک کیف دستی کوچک. چرخ خیاطی ام را که بنا بود مرا در راه استقلال یاری دهد به انبار توشه داده بودم..» گلدمن زنی است که از کشمکش با زندگی، با سیاست عصر خود و سیاستمدارانش خسته نمی شود.
در مقدمۀ کتاب به قلم مترجم می خوانیم که « خود زندگی نامۀ اِما گلدمن در دو فصل مهم و بسیار طولانی آن، ( حدود 200 صفحه) به روایت رویداد سال های نخست پس از انقلاب بلشویکی روسیه اختصاص دارد. شرح ملاقات های اِما گلدمن و الکساندر برکمن با شخصیت های مهم انقلابی از جمله لنین، تروتسکی، زینوویف، گورکی ... و ارزیابی سیاست های بلشویکی از چشم دو آرمانخواه آنارشیست که به دلیل فعالیت هایشان در دفاع از انقلاب روسیه از آمریکا به روسیۀ انقلابی تبعید شدند خواندنی است. و اما خواندنی تر از آن روایت گلدمن از باورهای آنارشیستی خود اوست. ذهن ساده نگر، صریح و عمل گرای او که به رغم تبار روسی ـ یهودی اش کاملاً آمریکایی می نماید، موجب شده تصویری ساده و شفاف از یک وجه مشترک بنیادین تمام ایدئولوژی های قرن نوزدهمی از جمله آنارشیسم ارائه دهد....»
تفاوت عشق و ازدواج/ اما گلدمن
فلسفه ی بی خدایی. اما گلدمن نسیم روشنایی.
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد/ اما گلدمن
Emma Goldman
Living My Life
اما گلدمن زنی از تبار آزادی خواهان ناب

من ترجيح مي دهم گل رزي روي ميزم داشته باشم، تا الماسي بر گردنم.ــ اما گلدمن
اگر رای دادن چیزی را تغییر می‌داد، آن‌ها آن را غیرقانونی اعلام می‌کردند. ــ اما گلدمن
قبل از این که بتوانیم همدیگر را ببخشیم، باید همدیگر را درک کنیم. ــ اما گلدمن
اگر نتوانم به خاطر آن برقصم، آن انقلاب ِ من نیست. ــ اما گلدمن
وقتی که دیگر نتوانیم رویاپردازی کنیم، مرده‌ایم. ــ اما گلدمن
Emma Goldman-part1
http://www.youtube.com/watch?v=wFoMfoQSCh8
Emma Goldman -part2
http://www.youtube.com/watch?v=DJgUZbneG0c