ملاحظه: این نوشته چکیده پژوهشی فراگیر پیرامون
زمینههای رشد و ظهور جنبش و انقلاب زنان روژآوا است که سال ۲۰۱۹ به عنوان
رساله کارشناسی ارشد در رشته مطالعات اجتماعی جنسیت دانشگاه لوند سوئد دفاع
شده است.
مقدمه
از سال ۲۰۱۲، یک سال بعد از شروع جنگ داخلی در سوریه، "
روژآوا" یا سیستم دموکراتیک کنفدرالی شمال سوریه اعلام موجودیت کرد. بیشتر
ساکنین "روژآوا" کُرد هستند. اگرچه اتنیکهای دیگری از جمله عربها،
ترکمنها، سیریانیها، چچنها و همچنین اقلیتهای مذهبی از جمله ارمنیها
در این منطقه زندگی میکنند(1).
از زمان تاسیس سیستم خودمدیریتی در شمال سوریه، زنان مبارز
کُرد در شمال سوریه سهم به سزایی در مبارزه علیه داعش (دولت اسلامی عراق و
شام) داشتند. یکی از مراحل مهم جنگ در شمال سوریه، جنگ کوبانی بود که از
سپتامبر ۲۰۱۴ تا مارس ۲۰۱۵ طول کشید. نقشی که زنان مبارز کُرد در مبارزه با
نیروهای داعش ایفا کردند بسیار چشمگیر بود. در نبرد کوبانی، نزدیک به ۸۰٪
از تمامی مبارزان که علیه نیروهای داعش میجنگیدند، گریلاهای ی.پ.ژ
بودند(2). علاوه بر این، زنان کُرد نقش مهمی در پروسه دموکراتیزه شدن در
شمال سوریه ایفا کردند. زنان در موقعیت رهبری بسیاری از سازمانها حضور
داشتند. همچنین زنان در بسیاری از بخشهای اجتماعی، سیاسی و نظامی در سیستم
خود مدیریتی حاضر بودهاند (3).
مجموعه حوادث سیاسی و اجتماعی بعد از سال ۲۰۱۱ در شمال سوریه،
از جمله تاسیس سیستم دموکراتیک کنفدرالیسم، از سوی کُردها و بسیاری از
رسانهها و نظریهپردازان مختلف، "انقلاب روژآوا" نامیده شد. در بستر
اجتماعی خاورمیانه، جایی که زنان از بسیاری از حقوق اجتماعی خود محروم
هستند و در سیاست و مبارزات اجتماعی نادیده گرفته شدهاند، حضور بالای زنان
کُرد در مبارزات شمال سوریه، نقطه عطفی در مبارزات سیاسی و اجتماعی در
خاورمیانه است. تبیین اجتماعی مکانیسمهایی که در بسترهای اجتماعی متفاوت،
منجر به خیزشهای اجتماعی و سازماندهی افراد در راستای جنبشهای سیاسی و
اجتماعی میشود، بسیار حائز اهمیت است.
در این مقاله به منظور درک جامع از خیزش زنان کُرد در شمال
سوریه، عوامل مختلف مؤثر مورد بررسی قرار گرفتند. در این تحقیق، آن جایی که
به تحلیل شخصی من مربوط است به دو دلیل ترجیح دادهام که از واژه "شمال
سوریه" به جای "روژآوا" استفاده کنم. دلیل اول این است که "روژآوا" به معنی
غرب کردستان به کار میرود و در نتیجه نمیتواند مناطق دیگری از سوریه را که
سیستم خودمدیریتی در آن اجرا شده است، دربربگیرد. دلیل دوم این است که
شمال سوریه تنها محل سکونت کُردها نیست. بلکه اقلیتهای دیگری مانند
عربها، ترکمنها، سیریانیها و… در شمال سوریه سکونت دارند.
پرسش اصلی که این تحقیق به آن میپردازد این است که چه عواملی باعث خیزش زنان کُرد در شمال سوریه شده است؟
برای خواندن در منبع روی اینجا کلیک کنیم.
برای خواندن در همین بلاگ اینجا
مرتبط:
«مرکز نشر آثار و اندیشههای عبدالله اوجلان» برای سهولت در دسترسی و
مطالعهی منسجمتر مخاطبان عزیز، تصمیم برآن گرفت که هر یک از دفاعیات
پنجگانه و مستقل را گردآوری و ویراش دوباره نماید و در قالب دورهی کامل
پنج جلدی تحت عنوان «مانیفست تمدن دموکراتیک» به مخاطبان ارائه نماید.
کتاب حاضر ویرایش و چاپ سوم:
کتاب اول- تمدن عصر خدایان نقابدار و شاهان پوشیده
کتاب دوم- تمدن کاپیتالیستی، عصر خدایان بی نقاب و شاهان عریا ن
کتاب سوم- آزمونی در باب جامعه شناسی آزادی
کتاب چهارم- بحران تمدن در خاورمیانه و رهیافت تمدن دموكراتیك
کتاب پنجم- مسئله ی کورد و رهیافت ملت دموکراتیک
است.
برای دریافت دورهی کامل پنج جلدی مانیفست تمدن دموکراتیک لطفا کلیک نمایید.
روش پژوهش
دادههای این تحقیق بر اساس مصاحبههای حضوری (نیمه
ساختارمند) با زنان کُرد است که در سال ۲۰۱۸ انجام شده است. زنانی که در
طول این تحقیق با آنها مصاحبه شده، از کردستان سوریه، ترکیه و ایران بودند
که هر کدام به نوعی در "انقلاب روژآوا" نقش ایفا کرده بودند. بیشتر
مصاحبهها در کردستان سوریه انجام گرفته است؛ تعدادی هم در کردستان عراق.
همچنین در مسیر عبور از کوههای مرزی عراق و ورود به خاک سوریه (و همچنین
در مسیر بازگشت) این فرصت را داشتم که با چندین گریلای زن پَکَکَ که در
شمال سوریه مبارزه کرده بودند، مصاحبه کنم. در شمال سوریه، در شهرهای
قامیشلو، کوبانی و رمیلان با زنان کُرد مصاحبه کردم (مصاحبههای شمال سوریه
با زنان، در شهرهای قامیشلو، کوبانی و رمیلان انجام شدهاند). برای
پربارترشدن تحقیق، دادههای ثانویه (از کتابها، مقالات و ویدئوهای مختلف) و
همچنین مشاهدات شخصی از سفر به شمال سوریه، به دادههای به دست آمده از
مصاحبهها اضافه شده است.
بحث و تحلیل
برای تحلیل عوامل مؤثر بر خیزش زنان کُرد در شمال سوریه، با
زنانی که در "انقلاب روژآوا" نقش ایفا کرده بودند، مصاحبههایی انجام گرفته
است. این مقاله تلاش دارد نظرات زنان کُرد مبارز در شمال سوریه را منعکس
کند و در واقع مبنای تحلیل، دیدگاه ها ونظرات زنان کُردی است که هر کدام
به نوعی در "انقلاب روژآوا" نقش ایفا کردهاند. بر اساس دادههای به دست
آمده، عوامل مؤثر بر خیزش زنان کُرد و مشارکت بالای آنان در مبارزات شمال
سوریه را میتوان در دو دسته عوامل کلان ساختاری (ساختارهای سیاسی و
اقتصادی) و سازمانها ( و شبکهها) بررسی کرد.
۱.عوامل کلان ساختاری: عوامل کلان ساختاری
به بستر اجتماعی، اقتصادی، و سیاسی و تغییرات ممکن در این بستر اشاره دارد.
چه تغییراتی در زمینه سیاسی و اجتماعی شمال سوریه اتفاق افتاد که منجر به
خیزش زنان کُرد شد؟ در این بخش، ستم تاریخی علیه کُردها در سوریه، مناسبات
مردسالارانه و همچنین شروع جنگ داخلی در سوریه به عنوان پدیدههای کلان
مؤثر در خیزش اجتماعی زنان کُرد مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
-
ستم تاریخی علیه کردها: " ما کُردها به مدت چندین دهه تحت ستم بودهایم. هرجایی در کردستان که بتوانیم مبارزه کنیم ، ما آنجا میرویم…". این بخشی از گفتههای یکی از گریلاهای پَکَکَ است که در مرز کوهستانی عراق و سوریه با او مصاحبه انجام دادم. برای تحلیل خیزش زنان کُرد در شمال سوریه لازم است که در مورد وضعیت کُردهای سوریه در چند دهه اخیر و ستم ملی علیه آنها بحث کنیم. چرا که مبارزات زنان کُرد در شمال سوریه بخشی از جنبش آزادیخواهی کُردهای سوریه است.
در طول سالهای ۱۹۱۸-۱۹۴۵ و زمانی که سوریه تحت حاکمیت فرانسه
قرار داشت، کُردهای سوریه از حقوق شهروندی برخوردار بودند. آنها به کُردی
تکلم میکردند و سازمانهای سیاسی و اجتماعی مختلفی داشتند(4). با این
وجود، بعد از این دوره و با استقلال سوریه، وضعیت برای کُردها تغییر کرد.
از سال ۱۹۶۰، پروژه عربیسازی با تاکید بر فرهنگ و زبان عربی در سوریه شروع
شد. هدف از این پروژه، ادغام و همسانسازی جمعیت غیر عرب زبان بود. این
واقعیت که در طول سالهای ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۰، عدهای از کُردها از ترکیه گریخته و
به سوریه مهاجرت کرده بودند، برای حکومت سوریه به دستآویزی تبدیل شد تا
با استناد به آن اعلام کند کُردهای ساکن سوریه، شهروندان واقعی آن کشور
نیستند.
در نتیجه به منظور تغییر الگوی جمعیتی مناطق کُردنشین،
بسیاری از کُردها از خانههایشان رانده و در مناطق جدیدی اسکان داده شدند.
بعد از سرشماری سال ۱۹۶۲ در استان الحسکه، بسیاری از کُردهای ساکن سوریه
حقوق شهروندی خود را از دست دادند. آن دسته از کُردها که نتوانسته بودند در
این سرشماری ثبت نام کنند، مختومین نامیده شدند. آنهایی که قادر بودند که
در سرشماری شرکت کنند اما مدارک لازم را نشان نداده بودند، اجانب (خارجی)
نامیده شدند(5). در این سرشماری از افراد ساکن در منطقه کُردنشین خواسته
شده بود که شهروندی خود را با ارائه این مدارک نشان دهند: کارت شناسایی
سوریهای، کارت خانواده، و اوراق مربوط به مالکیت خانه و ملکی که در آن
هستند و باید مربوط به سالهای قبل از ۱۹۴۵ باشد (6). در واقع از زمان
سرشماری الحسکه در سال ۱۹۶۲ بسیاری از کُردها حقوق شهروندی محروم شدند.
دولت سوریه حتی از فراهم آوردن امکانات اولیه (برق، آب آشامیدنی، جاده و …)
برای مناطق کُردنشین خودداری کرد(7).
نه تنها کُردهای ساکن سوریه، بلکه کُردهای ساکن در ترکیه،
ایران، و عراق نیز به مدت طولانی تحت ستم ملی و سرکوب شدید بودهاند؛ انفال
کُردها در کردستان عراق، سرکوب شدید کُردهای ترکیه، اعدام و سرکوب رهبران
اپوزیسیون در کردستان ایران، و دهها مورد دیگر از ستم سیستماتیک علیه
کُردها در این کشورها.
بنا به گفته زنان مبارز کُرد، ستم ملی علیه کُردها یک فاکتور
بسیار تاثیرگذار بر خیزش زنان در شمال سوریه است. این نکته از آنجایی اهمیت
پیدا میکند که بدانیم زنان و مردان [عمدتا] کُرد از کشورهای مختلف ترکیه،
عراق، ایران و حتی کشورهای مختلف اروپایی برای شرکت در مبارزات شمال سوریه
به این منطقه رفتند. در نتیجه سالیان طولانی ستم ملی علیه کُردها، به ویژه
پروژههای همسانسازی به وسیله حکومت سوریه، فرهنگ مقاومت در میان کُردها
گسترش پیدا کرده است. از جمله میتوان به احزاب مختلف ناسیونالیست در
کردستان ترکیه، سوریه، عراق و ایران اشاره کرد.
" فرهنگ مقاومت و دفاع از جامعه همیشه در روژآوا وجود داشته
است. چرا که در غرب کردستان (کردستان سوریه)، فرهنگ و زبان کُردی ممنوع
بود. حکومت سوریه تلاش داشت کُردها را آسیمیله (همسان سازی) کند و کُردها
هم در مقابل این پروژهها مقاومت میکردند". اینها بخشی از گفتههای آسیه
عبدالله است. آسیه عبدالله در فاصله سال های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۷، رئیس مشترک حزب
اتحاد دموکراتیک سوریه (پ.ی.د) بوده است. او را در شهر قامیشلو ملاقات
کردم. آسیه عبدالله همچنین در مورد مقاومت زنان کُرد مقابل ستم ملی علیه
کُردها صحبت و به واقعه شورش درسیم اشاره کرد: "در جنگ درسیم زنان به
شیوههای مختلفی در مقابل دشمن مقاومت کردند. بعضی از زنان خود را در
رودخانه انداختند تا به دست دشمن اسیر نشوند". در طول سال های ۱۹۳۷ تا
۱۹۳۸، کُردهای زازا در منطقه درسیم، شرق ترکیه، علیه حکومت ترکیه قیام
کردند که در نتیجه این قیام، هزاران کُرد در این منطقه کشته شدند.
-
مناسبات مردسالارانه: "زنان زیادی تحت نام ناموس کشته شدند. مردان فکر میکنند که زنان ناموس آنها هستند". این بخشی از گفتههای ههڤال نوژین است که بیش از ۵ سال است که به صفوف مبارزان پَکَکَ ملحق شده است. او به مدت تقریبا دو سال در کوبانی مبارزه کرده است. در مرز کوهستانی عراق و سوریه با او مصاحبه کردم.
در بسیاری از کشورهای خاورمیانه و از جمله سوریه، مناسبات
مردسالاری در ترکیب با قوانین و سنتهای اسلامی باعث شده که زنان تحت
شدیدترین شیوههای سرکوب قرار بگیرند؛ چند همسری، ازدواج کودکان، ازدواج
اجباری، قتلهای ناموسی و … علاوه بر این، سیستم ملوکالطوایفی که در برخی
از قسمتهای سوریه و بخصوص شمال سوریه وجود دارد، محدودیتهای بیشتری بر
زندگی زنان اعمال کرده است. در این سیستم زنان هم ناموس خانواده و هم ناموس
عشیره قلمداد میشوند. در نتیجه، زنان از بسیاری از فعالیتهای اجتماعی، و
بخصوص فعالیتهای سیاسی منع میشوند چرا که از نظر مردان، ناموس خانواده و
عشیره ممکن است خدشهدار شود (برگرفته از مصاحبه با آسیه عبدالله و ههڤال
عایشه).
این مناسبات مردسالارانه به روشهای مختلفی بر مبارزات زنان
کُرد تاثیر گذاشته است. ستم علیه زنان برای بسیاری از زنان کُرد، انگیزه
بسیار قوی برای حضور در مبارزات شمال سوریه بود. با شرکت در این مبارزات،
زنان کُرد خواهان پایان دادن به مناسبات مردسالارانه شدند. برای بسیاری از
زنان کُرد، پیوستن به پَکَکَ و به مبارزات شمال سوریه، بدیلی برای آن
چیزی بود که مناسبات مردسالارانه از پیش بر این زنان از پیش تحمیل کرده
بود: ازدواج کردن و مادرشدن.
یکی از زنانی که در کردستان سوریه و در شهر کوبانی ملاقات
کردم، ههڤال عایشه، همسر صالح مسلم (رئیس مشترک سابق حزب اتحاد دموکراتیک
سوریه) بود. ههڤال عایشه در زمان حکومت بعث در شمال سوریه، یک سال را در
زندان گذرانده بود. ههڤال عایشه در مورد تاثیر مناسبات مردسالارانه بر
بعضی از زنان کُرد گفت: " شهید دجله، اولین شهید روژآوا بود. او به ازدواج
اجباری که خانواده برای او تصمیم گرفته بودند، تن نداد و در عوض به
پَکَکَ ملحق شد" .
مناسبات مردسالارانه البته گاهی مانع بزرگی برای زنانی بود که
در کردستان سوریه میخواستند وارد فضای سیاسی شوند. " برای زنان کُرد
دشوار بود که در جامعه فعال شوند. مردان میترسیدند که زنان مبارز به وسیله
دولت دستگیر شوند و دولت ممکن است کارهای بدی با زنان دستگیر شده انجام
دهد. از نظر جامعه، زنان ناموس مردان هستند و ناموس مردان نباید به دست
دولت بیفتند". اینها گفتههای ههڤال سارا است. او بیشتر از دو دهه است که
با پَکَکَ ارتباط دارد. ههڤال سارا یکی از زنانی بود که در سال ۲۰۰۴،
کنگره ستار در شمال سوریه را تاسیس کردند.
تاثیر مناسبات مردسالارانه بر ذهنیت مردان و زنان به نحوی بود
که برخی از زنان کُرد، حتی در زمانی که سیستم خودمدیریتی در شمال سوریه
اعلام وجود کرده بود، تمایلی به شرکت در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی
نداشتند. تاثیر مناسبات مردسالارانه و در نتیجه ذهنیت مردسالارانه بر
مبارزات زنان کُرد از جنبه دیگری قابل بررسی است. ههڤال اهورا که از
کردستان ایران به شمال سوریه آمده است میگوید: "در جریان حمله داعش به
روژآوا، برخی از خانوادهها پسران خود را به مناطق امنتر و بخصوص به
کشورهای دیگر فرستادند تا در جنگ کشته نشوند. پسر در مقایسه با دختر ارزش
بیشتری برای برخی از این خانوادهها داشت. در نتیجه بسیاری از زنان کسی را
نداشتند که از آنان دفاع کنند. در جریان جنگ آنان مجبور بودند دست به اسلحه
ببرند تا از خودشان دفاع کنند". در واقع، مناسبات مردسالارانه در شمال
سوریه باعث شده که زنان کُرد هیچ آلترناتیوی جز مبارزه کردن نداشته باشند.
-
جنگ داخلی در سوریه: یکی از گریلاهای ی.پ.ژ که در مرز سوریه و عراق ملاقات کردم، معتقد بود: "انقلاب در شرایط بحرانی و هرج و مرج رخ می دهد. جنگ داخلی در سوریه، فرصت مناسبی را برای این تغییرات فراهم کرد. ما و جنبش ما برای این شرایط هرج و مرج آماده بودیم". در هنگام این گفتگو، منتظر فرصت مناسب برای عبور از مرز بودیم.
به مدت چندین دهه، تحت حکومت دیکتاتوری بعث، سوریه در یک
آرامش نسبی بود. در طول سال های ۲۱۰ و ۲۰۱۱، جنبشهای سیاسی و اجتماعی در
کشورهای عربی از جمله تونس و مصر(که به بهار عربی معروف شده بود)، منجر به
تحرکات سیاسی در سوریه شد. در فوریه ۲۰۱۱، اولین تظاهرات در سوریه برگزار
شد و وقایع سیاسی دامنهدار، در نهایت منجر به شروع جنگ داخلی در سوریه
شد(8). براساس آمارهایی که سازمان ملل منتشر کرده است ، از سال ۲۰۱۱ تا
۲۰۱۶ نزدیک به ۴۰۰۰۰۰ شهروند سوریه در این جنگ کشته شدند. علاوه بر این،
نزدیک به ۵.۶ میلیون نفر از سوریه فرار کردند و همچنین در داخل مرزهای
سوریه بیش از۶ میلیون نفر از خانههای خود آواره شدند(9).
وقتی که در سال ۲۰۱۱، جنگ داخلی در سوریه شروع شد، دولت سوریه
تصمیم گرفت که به کُردها حقوق شهروندی و همچنین اجازه کار بدهد. با این
وجود، این تصمیم جدید، شامل تمامی کُردهای سوریه نمیشد؛ آن دسته از
کُردهایی که در سرشماری سال ۱۹۶۲ شرکت نکرده بودند (مختومین)، همچنان در
این تصمیم جدید هم از حقوق شهروندی محروم ماندند (10). نظریهپردازان
رویکرد فرصتهای سیاسی در تحلیل جنبشهای اجتماعی عنوان کردهاند که
پتانسیل برای بسیج اجتماعی و در نتیجه جنبشهای اجتماعی در بیشتر جوامع
وجود دارد. اما در برهههای زمانی خاصی، این پتانسیل بالفعل میشود(11).
زنان کُرد در شمال سوریه، همزمان تحت ستم جنسیتی و تبعیض اتنیکی بودهاند.
این موقعیت استثماری میتواند به عنوان پتانسیل پنهان برای خیزش اجتماعی
تعبیر شود. همانطور که یکی از گریلاهای پَکَکَ مطرح کرد زنانی که برای
مدتهای مدیدی تحت ستم بودند، انگیزه بیشتری برای رفتن به صف جنگ داشتند تا
برای به دست آوردن حقوق و آزادی خود مبارزه کنند. شروع جنگ داخلی و شرایط
جنگی در شمال سوریه به حضور زنان کُرد در واحدهای نظامی و همچنین بخشهای
دیگر سیستم خودمدیریتی در شمال سوریه شتاب بخشید. در خلال جنگ داخلی، زنان
متوجه شدند که قرار نیست در خانه بنشینند و قربانی باشند. بلکه میتوانند
مانند گریلاهای ی.پ.ژ مبارزه کنند. بر اساس گفتههای ههڤال سارا، مقاومت
زنان کُرد در جنگ کوبانی زنان را تشویق کرد که در "انقلاب روژآوا" شرکت
کنند.
خشونت و توحش جنگ، همچنین فاکتور مهمی بود که بر روی زنان
کُرد تاثیر گذاشت و آنان را به مبارزه تشویق کرد که از خود و دیگر افراد
مراقبت کنند. ههڤال برفین، از فرماندهان ی.پ.ژ که در آکادمی ی.پ.ژ در کمپ
شیخ لر با او ملاقات کردم، بر این باور بود: "وقتی داعش حمله میکرد، به
زنان تجاوز میکرد. ما چاره ای جز مبارزه نداشتیم. ما می بایست از خودمان
دفاع میکردیم وگرنه آنها ما را میکشتند و یا به ما تجاوز میکردند".
ههڤال تولهلدان قهرمان یکی دیگر از فرماندهان ی.پ.ژ است که
در آکادمی ی.پ.ژ در کمپ شیخ لر، در اطراف کوبانی ملاقات کردم. او مشغول
آموزش نظامی بیست دختر جوانی است که به تازگی به نیروهای ی.پ.ژ پیوسته
بودند. او در مورد تجربه خودش از جنگ در کوبانی گفت: " وقتی داعش به ما
حمله کرد، تانکهایشان از روی مردم رد میشد. برای آنها اهمیت نداشت که چه
کسی نظامی است و چه کسی شهروند عادی. خیابانهای کوبانی پر از خون بود.
گاهی اوقات جنازهها تا بیست روز در خیابان بود. ما نمیتوانستیم آنها را
جابجا کنیم. چون اعضای داعش منتظر بودند که ما از پناهگاهیمان بیرون
بیاییم…". در شهر قامیشلو با یکی از نیرویهای پلیس زنان گفتگو کردم. او
زمانی به عنوان گریلای ی.پ.ژ در جنگ کوبانی شرکت کرده بود. او در مورد جنگ
کوبانی گفت: "در جنگ کوبانی یکی از نیروهای داعش را دستگیر کرده بودیم. او
وقتی متوجه شد که یکی از رفقای ما(گریلای ی.پ.ژ) سیگار میکشد، عصبانی شد و
سر او داد زد "سیگار میکشی؟ من تو را خواهم کشت". او اسیر ما بود ولی
رفیق ما را به مرگ تهدید میکرد. یا یکی دیگر از اعضای داعش گریه میکرد و
التماس می کرد که نگذارید یک زن او را بکشد. چون اعتقاد داشت اگر به دست یک
زن کشته شود، به بهشت نخواهد رفت. وقتی که ما اعضای داعش را دیدیم و توحش
آنها را با چشم خود دیدیم، برای مبارزه مصممتر شدیم."
۲. عوامل سطح متوسط: سازمانها وشبکهها
تحلیل جنبههای مختلف مشارکت زنان در جنبشهای سیاسی و
اجتماعی، مستلزم درک اهمیت نقش سازمانها و شبکههای اجتماعی است. به نظر
میرسد که این جنبه از بسیج اجتماعی بسیار حیاتی است چرا که بدون حضور
سازمانها و شبکهها، بعید به نظر میرسد که شرایط سیاسی و اجتماعی منجر به
بسیج افراد و مشارکت آنان در جنبشهای سیاسی و اجتماعی شود. در مورد خیزش
زنان کُرد در شمال سوریه، سازمانهای مختلفی تاثیرگذار بودند. این
سازمانها در دو دوره قبل و بعد از "انقلاب روژآوا" بررسی خواهند شد و
همچنین تاثیر شبکههای خانوادگی بررسی خواهد شد.
-
سازمانهایی که قبل از "انقلاب روژآوا" تاثیر گذار بودهاند
قبل از "انقلاب روژآوا" و تحت حاکمیت حکومت سوریه، زنان و
مسائل مربوط به زنان از فضای سیاسی سوریه غایب بود. احزاب سیاسی موجود
توجهی به مسائل زنان نداشتند. در سوریه تنها یک سازمان وجود داشت که در
راستای منافع زنان فعالیت میکرد؛ اتحاد زنان سوری. این سازمان تحت کنترل
حکومت سوریه بود و اگر کسی میخواست به این سازمان ملحق شود، باید ابتدا
عضو حزب بعث میشد (از مصاحبه با آسیه عبدالله). در واقع هیچ سازمان مستقل و
یا حزب سیاسی وجود نداشت که از حقوق زنان دفاع کند. در این شرایط
سازمانها و احزابی در شمال سوریه شروع به فعالیت کردند که منجر به افزایش
آگاهی در مورد حقوق زنان و در نتیجه مشارکت زنان در فضای سیاسی و اجتماعی
شدند.
حزب کارگران کردستان ترکیه (پَکَکَ):
تحلیل خیزش زنان کُرد در شمال سوریه، بدون توضیح نقش پَکَکَ در سازماندهی
کُردهای این منطقه امکانپذیر نیست. برای کُردهای این منطقه، عبدالله
اوجالان فراتر از یک رهبر سیاسی است. در شمال سوریه تقریبا در تمامی ادارات
و سازمانهایی که موفق شدم از آنها بازدید کنم، تصویر عبدالله اوجالان به
دیوار آویخته شده بود.
حزب کارگران کردستان(پَکَکَ) در اواخر دهه ۱۹۷۰ به منظور حل
مسئله کرد در ترکیه تاسیس شد. زمانی که در سال ۱۹۸۰، فعالیتهای پَکَکَ
در ترکیه غیرقانونی اعلام شد، عبدالله اوجالان به سوریه رفت و در شمال
سوریه، و به خصوص در شهر کوبانی سکونت گزید. در سال ۱۹۸۴پَکَکَ به صورت
رسمی فعالیتهایش را در خاک سوریه بر علیه حکومت ترکیه آغاز کرد. اگرچه
پَکَکَ حمایت کامل از حکومت سوریه دریافت نمیکرد، اما از روابط متخاصم
بین دو حکومت سوریه و ترکیه استفاده کرد که ایدئولوژی خود را در میان
کُردهای سوریه گسترش دهد. در طول حضور پَکَکَ در شمال سوریه، کُردهای
زیادی از این منطقه به عضویت پَکَکَ درآمدند. در اواخر دهه ۱۹۹۰، تقریبا
یک سوم از اعضای پَکَکَ، کُرد سوریه بودند. در سال ۱۹۹۸، در نتیجه فشار
حکومت ترکیه بر سوریه، عبدالله اوجالان خاک سوریه را ترک کرد که در نهایت
منجر به دستگیری او در سال ۱۹۹۹ شد (12).
یکی از تاثیرات عبدالله اوجالان بر "انقلاب روژآوا" ،
ایدههای او در مورد زنان و آزادی زنان است. "خیزش آپوچی برای زنان مانند
تولد دوباره است. مانند این بود که یک بدن مرده، دوباره زنده شود. آپو
(عبدالله اوجالان) مانند یک پیامبر، زنجیرها را از دستهای زنان باز کرد.
او دیوار ترس و بردگی را شکست". اینها بخشی از گفتههای ههڤال عایشه است.
رویکرد اوجالان به آزادی زن، مشوق زنان کُرد به حضور در پَکَکَ و
مبارزات نظامی در شمال سوریه بود. بر اساس نظرات اوجالان، آزادی جوامع در
قرن بیست و یکم از طریق مبارزات زنان و جوانان علیه وضع موجود امکانپذیر
خواهد بود. به ویژه در کشورهای خاورمیانه، زنان نیروی پیشگامی هستند که
میتوانند خود و جامعه را آزاد کنند. زیرا آزادی زن و آزادی جامعه به
همدیگر مربوط هستند و نمیتوان بدون آزاد کردن یکی، دیگری را آزاد
ساخت(13).
یکی از مسائلی که در طول این تحقیق مطرح شد، این بود که چگونه
یکی از بزرگترین جنبشهای موجود زنان، یعنی جنبش زنان در روژآوا، حول محور
یک رهبر مرد،عبدالله اوجالان شکل گرفته است. لازم به ذکر است که در چند
سال اخیر، مبارزات زنان در شمال سوریه و "انقلاب روژآوا" به عنوان یک جنبش و
انقلاب فمینیستی تعبیر شده است. یکی از گریلای پَکَکَ در پاسخ میگوید:
"از ما میپرسند چطور ممکن است که شما ادعا میکنید برای آزادی زنان
میجنگید ولی رهبر شما یک مرد باشد؟ نکته این است که آپو(عبدالله اوجالان)،
مرد درونش را کشته است. او مردانگی را در درون خود کشته است". ایده "کشتن
مرد درون"، ریشه در اندیشههای اوجالان در مورد مردانگی دارد. اوجالان
میگوید "ستم جنسیتی و ستم طبقاتی با هم تکامل پیدا کردهاند. مردانگی باعث
شکلگیری جنسیت غالب، طبقه حاکم، و دولت حاکم شده است. وقتی که در این
شرایط مرد تحلیل شود، واضح است که مردانگی باید کشته شود"(14). بنابراین بر
اساس اندیشههای اوجالان، یک مرحله مهم در مبارزه با نابرابری جنسیتی،
کشتن مردانگی است.
بر اساس ایدئولوژی پَکَکَ، اتحاد جوامع کردستان (ک.ج.ک) در
سال ۲۰۰۷ تاسیس شد تا به عنوان چتری، احزاب سیاسی منتسب به آپوچی را در
چهار کشور ترکیه، سوریه، ایران و عراق سازماندهی کند. احزابی که زیر چتر
ک.ج.ک سازماندهی شدهاند عبارتند از: حزب کارگران کردستان (پَکَکَ)، حزب
اتحاد دموکراتیک سوریه (پ.ی.د)، حزب حیات آزاد کردستان (پژاک)، حزب حل
دموکراتیک کردستان (پ.چ.د.ک). احزاب سیاسی که زیر چتر ک.ج.ک قرار دارند، در
سازماندهی زنان کُرد از کشورهای دیگر(ترکیه، ایران، و عراق) و پیوستن آنان
به مبارزات شمال سوریه سهم مهمی ایفا کردند.
حزب اتحاد دموکراتیک سوریه(پ.ی.د): حزب
اتحاد دموکراتیک سوریه که در سال ۲۰۰۳ تاسیس شد از سال ۲۰۱۱ حزب حاکم در
شمال سوریه بوده است. در سال ۲۰۱۲ این حزب اصول ریاست مشترک را اتخاذ کرده
است. از سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۷، آسیه عبدالله همراه با صالح مسلم ریاست مشترک
این حزب را عهده داربودند. در سال ۲۰۱۷، دو رئیس مشترک جدید انتخاب شدند،
عایشه هیسو و شاهوز حسن. از نظر ایدئولوژی، حزب اتحاد دموکراتیک سوریه
ریشههای مشترکی با پَکَکَ دارد و عبدالله اوجالان رهبر ایدئولوژیک این
حزب است(15).
آسیه عبدالله در مورد نقش پ.ی.د در بهبود وضعیت اجتماعی زنان
گفت: "پ.ی.د به عنوان یک پروژه سیاسی، اهمیت زیادی برای زنان قائل شده است.
۵۰٪ از اعضای این حزب زن هستند و زنان جایگاه بسیار مهمی در این حزب
دارند". اگر چه از سال ۲۰۱۱، پ.ی.د حزب حاکم در شمال سوریه بوده است، بجز
آسیه عبدالله، دیگر زنان کُرد که در این تحقیق با آنها مصاحبه شد، به نقش
پ.ی.د در خیزش زنان کُرد در شمال سوریه اشارهای نکردند. به نظر میرسد که
زنان شرکت کننده در این تحقیق، تفاوتی بین پَکَکَ و پ.ی.د قائل نیستند
چرا که هر دو حزب، ایدئولوژی مشترک و رهبر ایدئولوژیک مشترک دارند.
کنگره ستار: در سال ۲۰۰۵ اتحادیه ستار زنان
در شمال سوریه تاسیس شد که در سال ۲۰۱۶، اسم آن به کنگره ستار تغییر کرد.
از سال ۲۰۰۵ فعالان اتحادیه ستار با حضور و فعالیت در شمال سوریه ، باعث
افزایش آگاهی اجتماعی در میان زنان شده اند. بین سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۱، بسیاری
از فعالان اتحادیه ستار به وسیله حکومت بعث در سوریه دستگیر شدند. قبل از
"انقلاب روژآوا" و همچنین بعد از آن ، با نام جدید، کنگره ستار، فعالان این
سازمان شخصا به خانههای مردم در آن منطقه مراجعه میکردند و زنان را
آموزش میدادند که در فعالیتهای سیاسی شرکت کنند(16).
در واقع، کنگره ستار به عنوان چتری برای سازماندهی زنان در
سازمانهای مختلف شمال سوریه عمل میکند. در شهر قامیشلو، در مرکز دیپلماسی
کنگره ستار، با ههڤال ئهوین سخنگوی کنگره ستار مصاحبه کردم. بنا به گفته
او " کنگره ستار یک سازمان اجتماعی و سیاسی است که در راستای آموزش زنان
درباره حقوق و نقش زنان در جامعه فعالیت میکند. کنگره ستار متشکل از
کمیتههای مختلف است از جمله کمیته سیاسی، کمیته اقتصادی، کمیته آموزش،
کمیته دیپلماسی و … هر کدام از این کمیتهها وظایف خاصی دارند. به عنوان
مثال در کمیته آموزش، در مورد اندیشههای اوجالان در مورد زنان و کل جامعه
آموزش داده میشود. در میان کتابهای مختلف عبدالله اوجالان ، کتاب "چگونه
باید زیست" یکی از مواد آموزشی بسیار مهم برای شرکتکنندگان در برنامههای
آموزشی است. علاوه بر این، "ژنولوژی" به عنوان علم زنان آموزش داده میشود.
بعد از برنامههای آموزشی، زنان میتوانند در بخشهای مختلف سیستم
خودمدیریتی در روژآوا مشغول به فعالیت شوند. همچنین در کمیته اقتصادی،
برنامههایی برای توانمندسازی زنان در نظر گرفته است. این کمیته زنانی را
که میخواهند برای خود کسب و کاری به پا کنند، حمایت میکند".
-
سازمانهایی که بعد از "انقلاب روژآوا" تاسیس شدهاند.
بعد از "انقلاب روژآوا" سازمان های مختلفی تاسیس شدند که باعث
افزایش آگاهی اجتماعی در مورد حقوق زنان و همچنین افزایش مشارکت زنان کُرد
در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی شدند. در واقع سازمانهایی که در طول این
پروسه انقلابی ایجاده شده بودند، به عامل مهمی در ادامه این پروسه تبدیل
شدند. مهمترین سازمانهایی که بعد از "انقلاب روژآوا" تاسیس شدند در دو
مقوله طبقهبندی میشوند: سازمانهای نظامی و سازمانهای دفاع از حقوق
زنان.
نیروهای نظامی: در طول مبارزات پَکَکَ در
شمال سوریه، فلسفه ای گسترش پیدا کرد که تاکید میکرد که همه افراد و بخصوص
زنان باید بتوانند از خود دفاع کنند. با این فلسفه، زنان کُرد در بخشهای
مختلف نیروهای نظامی سازماندهی شدند از جمله یگانهای مدافع زنان(ی.پ.ژ)،
نیروی پلیس زن، و نیروی امنیتی(ه.پ.ج).
یگانهای مدافع زنان(ی.پ.ژ): مهمترین مشخصه
مبارزات زنان کُرد در شمال سوریه، تاسیس یگانهای نظامی مختص به زنان است.
یگانهای مدافع زنان به همراه یگانهای مدافع خلق(ی.پ.گ)، شاخههای نظامی
حزب اتحاد دموکراتیک سوریه هستند. یگانهای مدافع زنان، به عنوان نیروی
نظامی مختص به زنان در سال ۲۰۱۳، در منطقه عفرین در شمال سوریه تاسیس شد.
اگرچه بیشتر سازمانهای زنان در شمال سوریه، زیر چتر کنگره ستار فعالیت
میکنند، اما یگانهای مدافع خلق از کنگره ستار مستقل است. در شهر کوبانی
از آکادمی نظامی ی.پ.ژ دیدن کردم. در این آکادمی، بعد از دو ماه آموزش،
داوطلب ها تبدیل به کادر میشوند و به جاهایی که ضرورت دارد و از جمله به
جبهه جنگ اعزام میشوند.
" زنان در یگانهای ی.پ.ژ و همچنین پلیس زنان ثابت کردند که
برخلاف آن چیزی که جامعه به ما القا کرده است زنان موجودات ضعیفی نیستند.
بلکه به حدی قدرتمند هستند که از زنان و همچنین از تمام روژآوا دفاع کنند.
در نتیجه برای بقیه زنان آسانتر بود که به این نیروهای مبارز ملحق شوند" .
این ها گفتههای یکی از فرماندهان ی.پ.ژ در آکادمی نظامی در کوبانی است.
نیروی پلیس زن: در شهر قامیشلو، از مرکز
پلیس زنان بازدید کردم. پلیس زن در سال ۲۰۱۲ تاسیس شد. اساس تاسیس این
سازمان این است که زنان را قادر سازد که حتی در مواقعی که جنگ و بحران وجود
ندارد از خود دفاع کنند. همچنین دیدگاه دیگر برای تاسیس این سازمان این
است که نیازی به مردان برای حل مشکلات زنان نیست؛ زنان در اجتماع مشکلاتی
دارند که لازم است تنها توسط زنان در مورد آنان بحث و چارهاندیشی شود.
بنابراین در هر شهری یک مرکز پلیس زنان تاسیس شده است که با مراکز دیگر در
شهرهای دیگر در ارتباط هستند. پلیس زنان به همراه یگانهای مدافع زنان، با
تمرکز بر مسئله برابری جنسیتی و مسائل زنان، به آموزش ایدئولوژیکی مردم در
روژآوا یاری میرسانند. هدف از این سازمانها ، نه انتقام (از نیروهای
متخاصم)، بلکه دفاع از تمامی جامعه است(17).
نیروی امنیتی(ه.پ.ج: هیزی پاراستنی جوهری):
در طول جنگ با داعش، آکادمیهایی در شمال سوریه تاسیس شد که آموزشهای
نظامی را برای داوطلبان ارائه میدادند. در این آکادمیها، داوطلبان در مدت
زمان کمتر از یک هفته، برنامههای آموزشی نظامی اولیه را میگذراندند.
بعد از این آموزشها، داوطلبان به نیروهای امنیتی(هیزی پاراستنی جوهری)
ملحق میشدند تا از خیابانها و محلات دفاع کنند. این نیروها همچنین در
نقاط مختلف شهر، ایستهای بازرسی ایجاد کرده بودند تا از نفوذ نیروهای داعش
به درون شهرها جلوگیری کنند. این آکادمیها از طریق برنامههای کوتاه و
ساده، به زنان و مردانی که هیچ گاه از تفنگ استفاده نکرده بودند آموزش
میدادند که چطور از شهرها محافظت کنند.
"مردم در داخل کمونها باید یاد قادر باشند در شرایط حساس و
بحرانی از خودشان دفاع کنند. زیرا در این شرایط، زمان میبرد که متوجه شویم
که چه کسی دشمن است و از چه نقاطی میخواهند به ما حمله کنند. در نتیجه
زنان آموزش میبینند که چگونه از تفنگ استفاده کنند. هزاران زن در روژآوا،
به عنوان هیزی پاراستنی جوهری آموزش دیدند". اینها گفتههای ههڤال
ئهوین، سخنگوی کنگره ستار در قامیشلو است. حضور زنان در صف مقدم جنگ، در
سنگرها و ایستهای بازرسی در درون شهرها باعث شد که زنان بیشتری به نیروهای
نظامی در شمال سوریه بپیوندند.
سازمانهای دفاع از حقوق زنان: بعد از شروع
جنگ داخلی در سوریه، سازمانهای مختلفی در شمال سوریه به منظور دفاع از
حقوق زنان و مبارزه با خشونت علیه زنان تاسیس شد. در زمان حضورم در شمال
سوریه، از چندین سازمان بازدید کردم. از جمله : خانه زنان، سازمان سارا،
سازمان زنان آزاد در روژآوا.
خانه زنان: این سازمان به صورت رسمی در سال
۲۰۱۱ تاسیس شد. در خانه زنان در شهر قامیشلو، با یکی از زنان فعال در این
سازمان مصاحبه کردم. بنا به گفته او تمام مسائل مربوط به زنان و کودکان در
این سازمان بررسی میشود. از جمله: خشونت خانگی، ازدواج اجباری، چند همسری،
ازدواج کودکان، مسائل مربوط به طلاق و وراثت. هدف اصلی این سازمان، دفاع
از حقوق زنان و کودکان به منظور ایجاد جامعهای است که در آن زنان و مردان
با هم برابر هستند. این سازمان در تلاش است که زنان بتوانند مستقل از مردان
خانواده باشند و آزادانه بتوانند در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی شرکت
کنند. زنانی که در این سازمان فعالیت میکنند قبلا در کنگره ستار آموزش
دیدهاند.
سازمان سارا: این سازمان در سال ۲۰۱۳ تاسیس
شد. هدف اصلی این سازمان، مبارزه با خشونت علیه زنان از طریق افزایش آگاهی
اجتماعی در مورد حقوق زنان در جامعه است. بر اساس گفتههای مونا عبدالسلام
که در سازمان سارا در شهر قامیشلو فعالیت میکند" اگرچه افراد با
دیدگاههای سیاسی مختلف در این سازمان فعالیت میکنند، همگی در مورد حقوق
زنان و قانون جدید حمایت از زنان، توافق نظر دارند و بر اساس این قانون
جدید فعالیت میکنند". بر اساس قانون جدیدی که در سال ۲۰۱۴ در شمال سوریه
تصویب شد، تمامی اشکال خشونت علیه زنان از جمله چندهمسری، ازدواج کودکان،
قتل ناموسی و...ممنوع و غیرقانونی اعلام شد. طبق این قانون، هر نوع خشونت
علیه زنان پیگرد قانونی دارد(18).
سازمان زنان آزاد در روژآوا: این سازمان در
سپتامبر ۲۰۱۴، و با شعار "زن، اساس جامعه است" تاسیس شد. هدف اصلی این
سازمان، بهبود شرایط زندگی همه زنان در شمال سوریه، صرف نظر از قومیت آنان
است. مهمترین برنامههای این سازمان به این ترتیب است: بهبود اوضاع اقتصادی
برای تمامی زنان و کودکان در شمال سوریه از طریق فراهم کردن کار برای
زنان، برگزاری سمینارها و کلاسهای آموزشی در مورد حقوق زنان، ارتقای وضعیت
سلامتی زنان و…(برگرفته از پلتفرم این سازمان)
-
شبکههای خانوادگی: تاثیر شبکههای خانوادگی در خیزش زنان کُرد در شمال سوریه بسیار مهم است. در غیاب رسانههای جمعی تاثیرگذار، شبکههای خانوادگی به عنوان یک منبع مطمئن اطلاعات در مورد تغییرات اجتماعی و مبارزه در حال وقوع عمل میکنند. زنان مبارز کُرد از طریق خانوادههایشان از مقاومتی که در جامعه در جریان بود و به ویژه از مبارزات پَکَکَ در مناطق کُردنشین آگاهی پیدا کردند. بسیاری از زنان کُرد از طریق دانش و حمایتی که از خانوادههایشان دریافت کرده بودند به پَکَکَ و مبارزات سیاسی و نظامی در شمال سوریه ملحق شده بودند.
اگرچه شبکههای خانوادگی بر روی خیزش زنان کُرد تاثیرگذار
بودند، اما در برخی موارد خانواده نقش بازدارنده ایفا کرده بودند. یکی از
زنان فعال در سازمان زنان آزاد در روژآوا که در شهر قامیشلو با او مصاحبه
کردم در مورد نقش خانوادهها گفت: "گاهی وقتی یک دختر به این جنبش ملحق
میشد خانوادهها از رفقای ما میخواستند که "او را پس دهند". آنها اصرار
میکردند که به جای دخترشان، ۳ یا ۴ پسر از خانوادهشان را با خود ببرند.
بسیاری از مردم نمیتوانستند قبول کنند که دختران و زنان مبارز شوند.
فرهنگ بسیار ارتجاعی بود". حتی در بعضی از خانوادههایی که از قبل به این
جنبش پیوسته بودهاند، قبول اینکه دخترانشان به مبارزه سیاسی و به ویژه
مبارزه مسلحانه ملحق شوند، دشوار بود.
در مورد تاثیر سازمانها و شبکههای خانوادگی بر خیزش زنان
کُرد در شمال سوریه، باید اهمیت بستر اجتماعی و سیاسی که در آن، این
سازمانها و شبکهها شکل گرفتند در نظر گرفته شود. ساختارهای سیاسی و
اجتماعی از جمله ستم تاریخی علیه کُردها در سوریه، مناسبات مردسالارانه و
شروع جنگ داخلی در سوریه، زمینهای را شکل دادند که در آن سازمانهای مختلف
برای سازماندهی زنان در شمال سوریه شکل گرفتند.
نتیجهگیری
به منظور تحلیل خیزش زنان کُرد در شمال سوریه، عوامل مؤثر در
دو مقوله ساختارهای کلان سیاسی و اجتماعی و سازمانها وشبکههای خانوادگی
بررسی شد. در ساختارهای سیاسی و اجتماعی، مهم ترین عاملی که بر خیزش زنان
کُرد تاثیرگذار بود، ستم ملی علیه کُردها در سوریه و همچنین در ترکیه و
عراق و ایران بود. ستم ملی علیه کُردها به عنوان یک مسئله اساسی باعث شده
بود که زنان کُرد از کشورهای دیگر به شمال سوریه بیایند و برای ساختن یک
جامعه دموکراتیک و آزادی کُردها مبارزه کنند. همچنین مناسبات مردسالارانه
که زنان و به وِیژه زنان کُرد را در موقعیت فرودست قرار داده بود عاملی
برای خیزش زنان کُرد شده بود. فاکتور مهم دیگر که باید در نظر گرفته شود
شروع جنگ داخلی در سوریه در سال ۲۰۱۱ بود که فرصتی تاریخی را برای کُردهای
شمال سوریه فراهم کرد که سیستم خودمدیریتی در شمال سوریه را تاسیس کنند.
در سطح سازمانها و شبکهها، تاثیر سازمانهای مختلف و
شبکههای خانوادگی بر خیزش زنان کُرد بررسی شد. در میان سازمانهای مختلفی
که "قبل از انقلاب روژآوا" تاسیس شده بودند، پَکَکَ (حزب کارگران
کردستان) تاثیر اساسی داشت. با حضور پَکَکَ در منطقه، زنان کُرد شروع به
سازماندهی خود و زنان متعلق به اتنیکهای دیگر کردند. تاسیس سازمانهای
دیگر، همچنین به واسطه تاثیر ایدئولوژی پَکَکَ بود؛ سازمانهای دیگر در
شمال سوریه، ایدئولوژی پَکَکَ را برای آموزش و سازماندهی زنان اتخاذ
کردند. به عنوان مثال کنگره ستار به عنوان یک سازمان سیاسی و اجتماعی به
عنوان چتری برای بقیه سازمانهای مربوط به زنان عمل میکند و به آموزش زنان
و سازماندهی آنان در بخشهای مختلف سیاسی و اجتماعی در منطقه یاری
میرساند. یگانهای مدافع زنان (ی.پ.ژ) به عنوان یکی از شاخههای نظامی حزب
اتحاد دموکراتیک سوریه، در کنار پلیس زنان و نیروی امنیتی (هیزی پاراستنی
جوهری) امکان مبارزه نظامی را برای زنان کُرد در شمال سوریه فراهم کرد.
این دو دسته عوامل تاثیرگذار(ساختارهای سیاسی -اجتماعی و
سازمانها و شبکههای خانوادگی) قویا به هم مربوط هستند. ساختارهای سیاسی و
اجتماعی به عنوان زمینهای که افراد در آن قرار دارند منجر به شکل گیری
سازمانهای مختلفی شدند که بر اساس این زمینه عمل کنند. سازمانها و
شبکههای خانوادگی هم در ادامه این پروسه باعث افزایش آگاهی اجتماعی در
میان زنان کُرد و سازماندهی آنان شدهاند.
برخلاف تصویری که در برخی از رسانهها از خیزش زنان کُرد در
شمال سوریه منعکس شده است، مبارزات زنان در "روژآوا" را نمیتوان به یک جنبش
صرفا فمنيستی تقلیل داد؛ همچنان که نمیتوان این جنبش را به ناسیونالیسم
فروکاست. زنان در شمال سوریه در عین حال که برای آزادی زنان و کُردها
مبارزه میکنند در همان حال هم رویای مبارزه برای پایان بخشیدن به هر نوع
ظلم و ستم در سراسر جهان را در سر دارند. با وجود انتقاداتی که به مبانی
ایدئولوژیک جنبش روژآوا وجود دارد، این جنبش قابلیت آن را دارد که در تعامل
با سایر جنبشهای مترقی در سراسر جهان، از موانع ایدئولوژیک خود عبور کند.
در همان حال، جنبش روژآوا و دستاوردهای آن میتواند راهنمای عمل برای سایر
جنبش های مترقی باشد.
منابع
-
Knapp, M., Flach, A., Ayboga, E. (2016). Revolution in Rojava: democratic autonomy and women's liberation in Syrian Kurdistan. Translated by Janet Biehl.Northampton. England: Pluto Press. P.18
-
YPJ: Women’s defence units(Women’s Protections Units). (2016, Sep 25). Retrieved from https://www.youtube.com/watch?v=_OWQ-apZC78&t=426s
-
The women’s movement in Rojava. (2016, November 6). Retrieved from https://kurdishsolidaritynetwork.wordpress.com/2016/11/06/the-womens-movement-in-rojava/
-
Meho, L.I.(1997). The Kurds and Kurdistan: A selective and annotated bibliography. London: Greenwood Press. P.15
-
Yildiz, K. (2005). The Kurds in Syria: the forgotten people . London: Pluto Press. P.91-94
-
Ibid, p.33
-
Ibid, p.37
-
Knapp, M., Flach, A., Ayboga, E. (2016). P.49
-
Syrian civil war fast facts (2018, May 3). Retrieved from https://edition.cnn.com/2013/08/27/world/meast/syria-civil-war-fast-facts/index.html
-
Knapp, M., Flach, A., Ayboga, E. (2016). P.49
-
Viterna, J.(2013). Women in war: the micro- processes of mobilization in El Salvador. New York: Oxford University Press. P.41
-
Zaman. A.(2017/01/27 ). Syrian Kurds’ fear and hope. Retrieved from https://www.al-monitor.com/pulse/fa/originals/2017/01/northern-syria-kurds-rojava-ypg-turkey-kurdistan.html
-
Öcalan, A.(2013). Liberating Life: Woman’s Revolution(Cologne: International Initiative "Freedom for Abdullah Öcalan - Peace in Kurdistan), Available online at http://www.freeocalan.org/wp-content/uploads/2014/06/liberating-Lifefinal.pdf. P.58
-
Ibid, p.51
-
Moradi, Y. (2018/05/28). P.K.K and the subject of revolution: an insight to Rojava. Second part. Retrieved from https://naghd.com. P.2
-
Knapp, M., Flach, A., Ayboga, E. (2016). P.64-65
-
Dirik, D.( 2015, 7 July). Kurdish Women’s Radical self-defense: Armed and political. Retrieved from https://www.telesurtv.net/english/opinion/Kurdish-Womens-Radical-Self-Defense-Armed-and-Political-20150707-0002.html. P.4
-
Ali Yousef, H and Doham al-Asi, H.(2014, 11, 14). The text of Jazire Canton’s law: regarding women’s rights. Translated to persian by Mamli, A. Retrieved from https://www.tribunezamaneh.com/archives/62056
08 فوریه, 2020
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen