Donnerstag, 18. Juni 2015

انقلاب در روژئاوا / مردیث مکس

مردیث مکس در یادداشت پیش رو با برشمردن وضعیت مقاومت کوبانی از عدم توجه و اقبال کافی به مقاومت در روژئاوا می‌گوید. میدان پیش تر با انتشار دو یادداشت «حیات فکری اوجالان» و «از اوجالان تا بوکچین یا قصۀ کوبانی از کجا آغاز شد؟» به قلم بهرنگ صدیقی به این موضوع پرداخته است.

 از آگوست گذشته، زمانی‌که برای نخستین‌بار درباره‌ی جنگ علیه دولت اسلامی عراق و شام در کوبانی شنیدم، در تعجب بودم که چرا در آمریکا تعداد کمی از مردم درباره‌ی کانتون‌های روژئاوا صحبت می‌کنند.[۱] تصور کنید، این می‌تواند خبر بزرگی باشد که در خاورمیانه یک منطقه آزاد وجود دارد که توسط نیروهای قدرتمند سوسیال فمینیست اداره می‌شود، جایی‌که مردم تصمیمات‌شان را از طریق شوراهای محلی می‌گیرند و زنان ۴۰ درصد از پست‌های رهبری در تمام سطوح را به عهده دارند. تصور کنید، این حتی می‌تواند خبر بزرگتری باشد که جنگ‌جویان غیرنظامی آن‌ها قدرت لازم برای شکست دادن نیروی اسلامی را دارند، تصور کنید، تجزیه و تحلیل آن‌چه که این پیروزی را ممکن ساخت می‌تواند همه مطبوعات جناح چپ را در برگیرد.

اما بسیاری از چپ‌های آمریکا هنوز داستان کانتون‌های روژئاوا یعنی عفرین، جزیره و کوبانی، در شمال سوریه یا غرب کردستان را نشنیده‌اند. روژئاوا، معادل کُردی غرب، شامل سه استان در قلمرو تحت حاکمیت داعش است که بر روی هم منطقه‌ای را می‌سازند که اندکی از ایالت کِنتیکِت کوچک‌تر است. در اواسط ۲۰۱۲ نیروهای رژیم اسد عقب‌نشینی وسیعی را از منطقه انجام دادند و نبرد برای شبه‌نظامیان کُرد به جای ماند، شبه‌نظامیان یگان‌های مدافع خلق (YPG) و یگان‌های مدافع زنان (YPJ) که جنگ‌جویان زن خودمختار هستند. این شبه‌نظامیان‌‌ همان نیروهای پیشمرگ عراقی نیستند، اما مطبوعات آمریکایی از همین نام برای هر دو گروه استفاده می‌کنند. ی.پ.گ و ی.پ.ژ در سه سال اخیر روی شکست دادن جهادی‌ها تمرکز داشته‌اند، اما هم‌زمان نیز به ویژه در شهر حسکه (Hasakah) و اطراف آن با رژیم اسد جنگیده‌اند. در۲۷ ژانویه ۲۰۱۵ آن‌ها با شکست‌دادن داعش در کوبانی به پیروزی عظیمی دست یافتند و هم‌چنین توانستند شهرهای استراتژیک تل حمیس و تل تمر را در کناره‌های کانتون جزیره تصرف کنند، اما در اواخر آوریل خود را برای حملات مجدد داعش در منطقه آماده کردند. در حالی‌که برای مخالفان سوریه تلخ است که YPG و YPJ همه‌ی انرژی خود را صرف جنگ با اسد نمی‌کنند، چپ‌های سراسر جهان بایستی به تماشای تلاش‌های قابل توجه کُردهای سوریه و متحدان‌شان در خلق منطقه‌ای آزاد بنشینند، جایی‌که می‌توانند ایده‌های‌شان را درباره‌ی سوسیالیسم، دموکراسی، زنان و ایدئولوژی در عمل توسعه بخشند. آن‌ها از سال ۲۰۰۳ روی این ایده کار کرده‌اند، زمانی‌که PYD (حزب اتحاد دموکراتیک) توسط پ.ک.ک، حزبِ کُرد غیرقانونیِ ترکیه، بنا شد. در ژانویه ۲۰۱۴ آن‌ها در هر کانتون یک سیستم حکومتی از پایین به بالا را درست کردند. سیستمی که از طریق شوراهای محلی تصمیمات سیاسی را اتخاذ می‌کند و خدمات اجتماعی و مسائل حقوقی توسط جامعه شهروندی محلی و با ساختاری زیر چتر جنبش اجتماعی دموکراتیک (TEV-DEM) اداره می‌شوند. جنبش اجتماعیِ دموکراتیک شامل مردمانی از همه‌ی گروه‌های اعتقادی در کانتون‌هاست که هرکدام توسط بیش‌تر از یک حزب سیاسی نمایندگی می‌شوند، اما بیش‌تر این رهبری دموکراتیک از PYD نشات می‌گیرد. پیرو عقیده‌ی ژانت بیل، که بخشی از نمایندگی آکادمیک کانتون جزیره را در دسامبر ۲۰۱۴ برعهده داشت، کمونِ بخش ستونِ کل ساختار است. هر کمون ۳۰۰ عضو و دو رئیس اشتراکی منتخب دارد، یک مرد و یک زن. هر هجده کمون تشکیل یک بخش را می‌دهند و ریاست اشتراکی همه‌ی آن‌ها در شوراهای مردمی بخش انجام می‌شود که اعضای آن نیز منتخب مردم‌اند. شوراهای مردمی بخش، در مورد مسائل مدیریتی و اقتصادی مانند جمع‌کردن زباله، توزیع سیستم گرمایشی، مالکیت زمین و همکاری شرکت‌ها تصمیم گیری می‌کنند. حداقل ۴۰درصد کمون‌ها و شورا‌ها را زنان تشکیل می‌دهند، PYD در راستای ایجاد انقلاب در روابط جنسیتی سنتی، بدنه‌های موازی از زنان خودمختار را در همه‌ی سطوح ایجاد کرد. این سیاست‌ها در مورد مسائل و نگرانی‌های ویژه زنان مانند ازدواج‌های اجباری، قتل‌های ناموسی، چند همسری، خشونت‌های جنسی و تبعیض، مشخص‌اند. چون خشونت‌های خانگی از مشکلات دائمی به شمار می‌روند PYD برای حمایت از زنان سیستم‌های پناهگاهی را تنظیم کرده است، اگر این‌جا نگرانی در مورد مسائل زنان رخ دهد زنان شورا‌ها این توانایی را دارند تا بر شوراهای مختلط مسلط شوند. به طور خلاصه باید گفت که این انقلاب روژئاوا بود که رؤیای بهار عربی را به انجام رساند و اگر این ایده‌ها می‌توانند پایدار باشند و بر داعش، ناسیونالیسم کُردی و خشونت‌هایی که بیرون از کانتون‌ها وجود دارند غلبه کنند، پس این روژئاواست که می‌تواند فرصت‌های موجود در کل منطقه را تحت‌تاثیر قرار دهد. با این شرایط چرا روژئاوا حمایت‌های بین‌المللی بیشتری دریافت نمی‌کند؟

برای خواندن مقاله در منبع روی اینجا کلیک کنیم
ادامه ی خواندن در همین بلاگ روی اینجا کلیک کنیم.