Freitag, 20. Dezember 2013

سبز کردن صحرا با پرما کالچر + ویدیو Permakultur





  ایجاد پوشش طبیعی گودال ها در پروژه کشاورزی پایدار در اردن
 


 «تمامی مشکلات جهان را در یک باغ می توان حل کرد»
بدین ویدیوی نیم ساعته از پروژه های اول و دوم «سبز کردن صحرا»ی گف و نادیا لاوتن توجه شما را جلب می کنم.
Greening Desert II : ویدیوی سبز نمودن خاورمیانه یا در 4 بخش در یوتیوب
 

Greening the Desert with Geoff Lawton, Original and Update: 1 of 4


 
به تازگی این فرصت به دست آمد که با پرداخت مبلغی بسیار ناچیر در یک دوره ابتدایی برای کشاورزی پایدار شرکت جویم. موضوع مربوطه مدتی است ذهن مرا بخود مشغول نموده است. البته تا کنون اطلاعات چندانی در این باره نداشتم. قصد من در این یادداشت معرفی اصول کشاورزی پایدار است. علاوه بر آن در آینده نیز در چند مقاله، نمونه های چندی از آن را در اردن، زیمبابوه واریتره معرفی خواهم نمود. مدل های مزبور نشانگر آن اند که چگونه می توان اراضی به شدت شور وآسیب یافته را با استفاده از وسایل ساده و امکانات موجودِ در محل احیاء نمود.
کشاورزی پایدار Permakultur
واژه ی Parmakultur  (بفارسی پرما کالچر) ترکیبی است از مفاهیم permanent  به معنی دائمی و پایدار و agrikultur به معنی کشاورزی. تعاریف مختلفیبرای کشاورزی پایدار وجود دارند و جوهر آن در این است که نظامی است عملی برای زیستن پایدار و احیای زمین و اجتماعات. مبانی این روش بر توجه و دقت روی پرنسیپ ها و نمونه های طبیعی قرار دارند. کشاورزی پایدار به ما می آموزد نظام های زنده را در کلیتِ آنها بنگریم و ارتباط میان اشیاء را در چارچوبی ارزشی تقویت نمائیم، بجای آنکه در توجه نمودن به جزء جزء آنها باقی بمانیم. این کشاورزی نیروی انسانهای سراسر جهان را در این جهت تقویت می نماید که نظام های دینامیک و مقاوم و پروژه هایی را بوجود آورند که با طبیعت همساز باشند، بجای آنکه علیه آن عمل نمایند.
 
کشاورزی پایدار بر سه ارزش اساسی متکی است:
 
بذل توجه به رفتار در قبال طبیعت (earth care)
بذل توجه به رفتار در قبال انسانها (people care)
بده و بستان عادلانه با منابع (fair share)  

:و برخی از اصول مهم کشاورزی پایدار بدین قرارند 
 
زباله ایجاد مکن
تنوع را به بهترین میزان برسان
از امکانات موجد بهره برداری نما
بدان که هر عنصر دارای نقش های متفاوتی است
با کمترین تغییر بالاترین اثر را بدست آور
بدان که راه حل در خودِ مشکل نهفته است
با استفاده از راه حل های خرد و آهسته کار کن
در انتخاب مکان، تناسب را رعایت نما
از نواحی خارج از مرکز بهره برداری کرده  و قدر آنها را بدان
بدان که نتیجه کار به شرایط آن بستگی دارد
یک عنصر اساسی دیگر ایجاد محدوده هاست، محدوده هایی که متناسب با میزان نیازِ به کار انسانی تشکیل می گردند.
 
البته اصول مزبور چیز تازه ای نبوده و برای ما پذیرش آنها ساده است، اما بر اثر نحوه تولید صنعتی و مکانیزه و بخاطر توقعات اجتماعی، عقب رانده شده اند و این امریست که موجب نتایج فاجعه باری گشته است. اصول مزبور با نحوه فعالیت منفعت طلبانه اقتصاد سرمایه داری که بر نیازهای انسانی و طبیعت تسلط یافته اند، تعارض اساسی دارند. با کشاورزی پایدار می توان ساکنان کره ارض را بطور دائم ارتزاق نمود و بطوری که نمونه ی زیر نشان می دهد موفقانه به مبارزه با گرسنگی و فقر پرداخت. و این برخلاف راه حل های پر از تکنیک های پیشرفته ای است که شرکت های مونسانتو، بایر و سایر شرکت های عظیم در صنعت کشاورزی عرضه می نمایند. هدف آن شرکت ها ارتزاق جهانیان نبوده بلکه پر کردن جیب های سهامداران خود آنها می باشد.
 
سبز کردن صحرای اردن
یک تن از فعالان کشاورزی پایدار از اهالی استرالیا بنام گُف لاوتُن و همسر اردنی او خانم نادیا لاوتُن با پروژه های کشاورزی پایدار خویش در اردن نشان می دهند که چگونه می توان صحرا را آباد (سبز) نمود. 92% اردن متشکل از صحرا بوده و دائم رو به گسترش است. کشور مزبور از کم آب ترین کشورهای جهان بوده و بهره برداری از منابع آبیِ تجدید پذیر در این کشور به میزان 120% است. این بدان معنی است که منابع مزبور به زودی ته خواهند کشید. در کشاورزی صنعتی متکی بر استفاده فراوان از مواد شیمیایی همانطور که در سایر مناطق گیتی صورت می گیرد 70% آبِ موجود، مصرف می شود. بهمین جهت احیای زمین از مسائلی است که ادامه حیات بدان بستگی دارد.
در سال 2001 با اولین پروژه ی گُف لاوتُن قطعه زمینی به مساحت 4 هکتار احیاء گشت و آنهم در خشک ترین منطقه ی کره ارض که 400 متر پایین تر از سطح دریا قرار داشته، به شدت آسیب یافته و زمینِ آن شور بود. برای این کار گودال های وسیعی (swals)  که جمعا یک و نیم کیلومتر طولشان بود را برای جمع آوری قطرات آب باران ایجاد کردند. گودال های مزبور با قشری غیر قابل نفوذ از مواد طبیعی (Mulch) که به موازات ارتفاعات قرار داشتند روسازی گشت. در آن سویِ گودالها که رو به ارتفاعات بودند درختانِ مقاومِ بیابان زایِ دارای اَزُتِ فراوان و در سوی پائین ترِ آنها، انواع درختان میوه کاشته شد. مردم در ابتدا لاوتن و همکارانش را تمسخر می نمودند. زیرا گودالهای مزبور برای کاشتن محصولاتی که توسط آب باران آبیاری می شوند به میزان کافی صاف نبوده، دارای پستی و بلندی های بسیار بودند. اما در آنجا تغییرات غیر قابل باوری بوجو آمد: درختان انجیر در عرض چهارماه به میوه می نشست و این برای آن منطقه امری غیر ممکن بود. علاوه بر آن تشخیص داده شد که زمین ها، نمک زدایی شده بودند و آنهم با صرف 20% آبی که معمولا برای نمک زدایی زمین بکار می رفت و زیرِ قشرِ فوقانیِ گودالها، به اندازه ای نمدار بود که حتا در جوار آنها رشد قارچ نیز مشاهد گشت. (مردم محل تا آن زمان قارچ ندیده بودند، زیرا در حافظه ی زنده ی آنها تا آن زمان آنهمه زمین نمدار وجود نداشت). در زمین جنب و جوش انواع حشرات و جانوران ریز بروز نمود. در فرشی آگنده از قارچ، ماده ای شبیه موم بوجود آمد که نمک را از خود رانده و با پوسیدگیِ آن، نمکِ زمین تبدیل به پوسته ای سخت گشت.
فاینانس پروژه ی مزبور با گذشت سه سال به اتمام رسید و از آن پس به حال خود واگذار گشت. هنگامیکه لاوتن پس از 8 سال دوباره به آنجا سرکشی نمود البته تغییرات نامساعد اقتصادی بوجود آمده بود. اما با اینحال طرح اساسیِ نظام کشاورزی پایدار هنوز فعال بود و این خاصیت مقاوم آن را به اثبات رساند.
گُف لاوتن می گوید: «تمامی مشکلات جهان را در یک باغ می توان حل کرد» اما بسیاری از انسانها این را ندانسته و به همین دلیل نیز در آن تردید دارند.
اکنون لاوتن روی یک پروژه ی دیگرِ سبز کردن صحرا در جوار پروژه ی نخستین کار می کند، با فاینانس دراز مدت بخاطر دوام اقتصادی آن. از آن زمان پروژه های بسیاری بوجود آمده و فن آوری کشاورزی پایدار را کشاورزان کشورهای مختلف از یکدیگر می آموزند. پروژه ی کشاورزی پایدار در میان مردم طرفدارانی یافته و حتّا حکومت اردن نیز از آن حمایت می کند. این نشان می دهد که عطف پایه ای تفکر در این زمینه ضروری است.
در زمان خشکسالی سال 2008 محصول زیتون در سراسر اردن از بین رفت به جزء در کشاورزی پایدار در روستای بایوده (Bayoudah). ایجاد قشر طبیعیِ غیرقابل نفوذ و خاکِ برگِ حاصل آن باعث زنده ماندن درختان آنجا گشته بود.
این سری تصاویر نمایانگر آبادی سرسبزیست که توسط پروژه ی «سبز کردن صحرا» در یکی از مناطق دارای سخت ترین شرایط آب و هوا در جهان بوجو آمد. حال اگر فقط بخش اندکی از پولی که برای جنگ ها و تسلط بر منابع نفت و سایر مواد اولیه که برای برپا نگاه داشتن ماشین سرمایه داری ضروری است برای اینگونه پروژه ها هزینه می شد، تا چه اندازه محیط زیست بهتر گشته و شانس زندگی انسانها بیشتر می شد؟
 
:اطلاعت بیشتر در باره کشاورزی پایدار به انگلیسی
 
کتابی به زبان فارسی در این باره :

 

Sonntag, 17. November 2013

فیلم قطار لنین را آنلاین ببینیم.




موزیک متن فیلم قطار لنین
Lenin...The Train (1988) Musique de Nicola Piovani


انقلاب خریده شده- فیلم مستند به زبان آلمانی

Doku - Die gekaufte Revolution - Russland 1917



قطار لنین به زبان انگلیسی فیلم در 2 قسمت
LENIN-THE TRAIN I
LENIN-THE TRAIN II

کل فیلم به اسپانیولی
El tren de Lenin. Película completa
TÍTULO: Il Treno di Lenin (El tren de Lenin) DIRECTOR: Damiano Damiani
GUION: Damiano Damiani, Fulvio Gicca Palli, según la novela de Michael Pearson
MÚSICA: Nicola Piovani
FOTOGRAFÍA Sebastiano Celeste
NACIONALIDAD: Italia-Austria-Alemania-Gran Bretaña-España-Francia
AÑO: 1988
DURACIÓN: 3 horas 26 minutos
INTÉRPRETES: Ben Kingsley, Leslie Caron, Dominique Sanda, Timothy West, Peter Whitman, Xavier Elorriaga, Jason Connery.

فیلم قطار لنین به زبان آلمانی در 17 بخش
توضیح: بخش 17 فیلم از سرور یوتیوب حذف شده (چند دقیقه آخر فیلم). برای دیدن چند دقیقه ی حذف شده بخش 17 به بخش آخر فیلم در زبان انگلیسی (لینکهای پایین) مراجعه کنید.

Der Zug 1/17 Lenins Reise von Zürich nach Petrograd 1917
Der Zug 2/17 Lenins Reise von Zürich nach Petrograd 1917
Der Zug 3/17 Lenins Reise von Zürich nach Petrograd 1917
Der Zug 4/17 Lenins Reise von Zürich nach Petrograd 1917
Der Zug 5/17 Lenins Reise von Zürich nach Petrograd 1917
Der Zug 6/17 Lenins Reise von Zürich nach Petrograd 1917
Der Zug 7/17 Lenins Reise von Zürich nach Petrograd 1917
Der Zug 8/18 Lenins Reise von Zürich nach Petrograd 1917
Der Zug 9/17 Lenins Reise von Zürich nach Petrograd 1917
Der Zug 10/17 Lenins Reise von Zürich nach Petrograd 1917
Der Zug 11/17 Lenins Reise von Zürich nach Petrograd 1917
Der Zug 12/17 Lenins Reise von Zürich nach Petrograd 1917
Der Zug 13/17 Lenins Reise von Zürich nach Petrograd 1917
Der Zug 14/17 Lenins Reise von Zürich nach Petrograd 1917
Der Zug 15/17 Lenins Reise von Zürich nach Petrograd 1917
Der Zug 16/17 Lenins Reise von Zürich nach Petrograd 1917

فیلم قطار لنین به زبان انگلیسی در 3 قسمت
LENIN The Train (Part 1)
LENIN The Train (Part 2)
LENIN The Train (Part 3)

 

Dienstag, 22. Oktober 2013

چند مقاله ی جدید از دکتر آزاده آزاد - رادیکال فیمینیست





کنار گذاشتن مردانگی سلطه گر به معنای کنارگیری واقعی یا نمادین از قدرت است. همانطور که ردمن نشان می دهد (١٩٩٦)، "هیچ دلیل بدیهی وجود ندارد که پسران و مردان بخواهند قدرت هایی را که موقعیت اجتماعی شان به آنها اعطاء کرده است، رها کنند ."(٥) و زمانی که این اتفاق می افتد، معمولا مردانی که دارای منابع قدرت دیگری مانند تعلق به یک طبقه یا نژاد و قومیت غالب هستند، می توانند از مردانگی هژمونیک دست بکشند و کماکان از مزیت مردسالاری برخوردارباشند.
 کانل (١٩٩٥) مردی را به عنوان نمونه ذکر می کند که "در سن سی سالگی از حرفه ای موفق و شیوه زندگی تحت فشار منصرف شد" (٦). اما رها کردن حرفه مردانه اش یک عملکرد بسیار مردانه بود. به عنوان مثال، اوهمسر خود را تنها زمانی که مزرعه شان را خریداری کرد در جریان گذاشت (٧). این طرد طوری صورت میگیرد که بشکل نمادین طرد قدرتمند قدرت درمیاید. در نتیجه، کنارگذاشتن مردانگی هژمونیک می تواند توانمندساز شود. بنابراین، "توانمند سازی مردان بمنظور آنکه آنان از خود سلب قدرت کنند" تناقض گویی نیست (٨). البته این فقط در مورد اقلیتی از مردان صدق میکند.

 
در اکثر جوامع، زنان امکان تعریف گونه خود را ندارند چرا که از پیش برای آنها تعریف شده است. حتی در فرهنگ امروزی غربی که در آن وضعیت زنان به میزان قابل ملاحظه ای بهبود یافته است، از آنها هنوزهم مصرانه خواسته میشود که بدن و آرایش کامل داشته وهمراهان دوست داشتنی مردان که جهان مردانه را میسازند باشند. و منافعی که زنان دارای زنانگی سازگار پس از رقابت با دیگر زنان مشابه خود برای رسیدن به ارج خیالی دریافت میکنند در مقایسه با مزایای پدرسالاانه مردان دارای مردانگی هژمونیک بیش از حد کوچک است.

در حالی که جدا کردن خود از مردانگی هژمونیک و یا افراطی بمعنای رها کردن قدرت واقعی و یا نمادین است، جدا کردن خود از زنانگی سازگار یا کلیشه ای برابر با اظهار قدرت است. رد زنانگی سازگار یا هنجاری، چه از نقطه نظر فمینیستی انجام شود و چه از جانب دختران ورزشکار و یا زنان بوچ یا مردانه صورت گیرد، بمعنای رد ناتوانی ایست که به همراه آن می آید.


 نظم گونه ای مردسالاری فعلی، که در جوامع سراسر جهان عمیقا تعبیه شده است، در خدمت حفظ مزایای مردان متعلق به بعضی از طبقات اجتماعی و اقوام است. این نابرابری های گونه ای یک نوع خشونت است و البته جهانی ترین نوع خشونت نیز هست. حذف این خشونت از جوامع سراسر جهان  به آسانی مقدور نیست، اما برای ما که راه بسوی برابری گونه ای مطلق را  طرح میکنیم؛ این رخداد غیرممکن نیست.

مردانگی هژمونیک  تسلط مردان بر زنان را توجیه کرده و به آن تداوم میبخشد. این مردانگی هنگامی که با برخی از نهادهای قدرت، از قبیل موقعیتهای بالای تجاری، نظامی یا دولتی، مرتبط میشود برقراراست. مردانگی هژمونیک ثابت نبوده، دائما در حال تغییر است.
با وجود آنکه همه مردان، مردانگی سلطه گر را اتخاذ نمیکنند، همه مردان از مزایای سیستم مردسالاری و تبعیت جامع زنان بهره مند هستند. این مزایا می تواند کم باشد، ولی  بازهم برای مردان مفید واقع میشود.
خشونت علیه زنان وسیله ای برای حفظ تبعیت زنان است. ما علاوه بر خشونت مردان علیه زنان، خشونت ساختاری هم  داریم که برای تداوم این انقیاد بسیار قوی تر و قاطع تر است .
برای خواندن مقالات روی تیتر آنها کلیک کنیم
مقالات بیشتر از آزاده

سه کتاب از مجموعه ی تجارب تاریخی کارگران + مقاله ی - کارگرا ِن خواهانِ نابودیِ کالای ویژه به نام نیروی کار



اپوزیسیون بلشویکی علیه لنین: گابریل میاسنیکوف و گروه کارگران

نوشته پال آوریچ


تجارب تاریخی کارگران ۲
مانیفست گروه کارگران

حزب کمونیست شوروی(بلشویک)
داونلود کتاب 

تجارب تاریخی کارگران ۳
کمون کرونشتات

نوشته آیدا مت
داونلود کتاب 







برای داونلود کتاب لطفا اینجا را کلیک کنید.

Sonntag, 20. Oktober 2013

دانلود کتاب آتش و کلام (تاریخچه ی زاپاتیستها)


آتش و کلام  - گلوریا مونیوز- ترجمه بهرام قدیمی

دانلود کتاب آتش و کلام (تاریخچه ی زاپاتیستها)


معرفی کتاب:
آتش و کلام
سخنرانی مترجم در استکهلم، ۵ فوریهء ۲۰۱۱
...............
منظره ای که آتش و کلام در اختیار می گذارد، به خواننده اجازه می دهد سفری داشته باشد در زمان و جنبش زاپاتیستی را از پنجرهء قطاری بنگرد که از اول ژانویهء ۱۹۹۴ به صورتی علنی به سوی آینده در حرکت است و می توان در هر کجای دنیا به مسافران آن پیوست، با آنان همراه شد و تا آن جا که آرزوی هر «مسافر» باشد، با آن رفت؛
در این مسیر ما شاهد پیوستن همراهان جدید، جدائی برخی و پیوستن برخی دیگریم؛
شاهدیم که این قطار در مسیر خود در ایستگاه های مختلف توقف می کند، به مردم گوش می سپارد، از آنان می آموزد، با آنان آموزش می دهد، و دست هر کسی را که با خلوص نیت دراز می شود، می فشارد؛
می بینیم، اگر در اول ژانویهء ۱۹۹۴ منظرهء این قطار با شعار «برابری بومیان با غیر بومیان» و «اعادهء حقوق برای همهء مطرودان» مزین است، در سال ۲۰۰۵ با «ششمین بیانیه از جنگل لاکندونا» پرچم «مبارزه علیه سرمایه داری و وحدت طبقاتی کارگران» بر پیشانی لوکوموتیف خود نصب می کند؛
تماشا می کنیم سرسختی تفکری را که (به قول گذشتگان ما) «همهء قدرت را  برای شوراها» می خواهد و نه برای حزب خود. تمام تلاش جریانی که ناگهان از تاریکی زمان سر بر آورده است، بر این استوار است که بفهماند که وقتی می گوید «همه چیز برای همه، برای ما هیچ چیز»، نمی گوید که زحمتکشان دار و ندار و حقوق خود را به سرمایه داری و احزاب سیاسی رنگارنگ و حافظ آن بسپارند، بلکه ستمدیدگان اند که در «حلزون ها»، در «شوراهای دولت خوب» به شیوه ای گردشی «مطیعانه حکومت می کنند». آنان «فرمانبر فرمان می رانند» تا تجربهء باز سازی روابط سرمایه داری توسط ساختار جریانات انقلابی، تکرار نشود.

تا دیگر کسی «میوه چین رزم» کارگران نشود، تا در آینده کسی با رنگ «سرخ» به جای «سیاه» و «سبز» ننشیند و از گردهء مردم کار نکشد.

این کتاب می تواند کاستی و ضعف داشته باشد، می تواند خوب ترجمه نشده باشد، و یا از ویرایش خوبی برخوردار نباشد، ولی حتماً قادر است نشان دهد «صدف زاپاتیسم، از سینهء جنبش مقاومت پانصد سالهء بومیان آمریکا» برون جهیده است تا با نژاد پرستی، استثمار فرد از فرد، غارت و نابود سازی منابع طبیعی، و نابودی انسان ها از طریق مواد مخدر و الکل پیکار کند؛ تا همراه با تمام آن ها که چنین آرزوئی دارند، «جهانی بنا کند که در آن جهان های بیشماری بگنجند». جهانی که در آن هیچ فردی را به خاطر رنگ پوستش، به خاطر زبانش، لهجه اش، مذهبش و لامذهبی اش، نوع لباس اش، جنسیتش و تمایلات جنسی اش از صحنهء جامعه حذف نکنند.



اختلاف زاپاتیستها با انسانهای دیگر در این است: جایی که همه یک سیب می بینند، زاپاتیست یک بذر می بیند. زمینی را آماده میکند، بذر را می کارد، و از آن مواظبت میکند.

مسئله دیگر انسانها مبارزه برای این است که بتوانند آزادانه انتخاب کنند که چگونه می خواهند سیبی را که به بار خواهد آمد، بخورند.

Samstag, 14. September 2013

خواندن و بازنشر کتاب آنارشیسم از کالین وارد / کلکتیو تایپ کتابهای مفید!

رزا: دوستان علاقه مند به تایپ و تصحیح کتاب آنارشیسم برای همکاری در پروژه بازنویسی و الکترونیکی کردن کتاب لطفا روی اینجا کلیک کنند!
دوستان عزیز، کار بازنویسی  کتاب آنارشیسم (کالین وارد) در جریان است. شما نیز میتوانید به کلکتیو با مراجعه به لینک زیر ما را یاری دهید.
نویسنده: کالین وارد
خواندن کتاب اینجا
 
مترجم: محمودرضا عبداللهی
جامعه شناسی
ناشر: نشر افکار
تاریخ انتشار: 1388
۱۷۶ صفحه
کالین وارد نویسنده متولد: 1924 انگلیس
درباره ی نویسنده: کالین وارد متولد ۱۹۲۴ در شهر وانستید واقع در استان اسکس بریتانیاست.او بین سال‌های۱۹۴۷ تا ۱۹۶۰ ، سردبیری روزنامه‌ی آنارشیستی فریدم را به عهده داشت.در ۱۹۶۱ ، ماهنامه‌ای آنارشیستی با نام آنارشی پایه گذاری کرد و تا سال ۱۹۷۰ سردبیر آن مجله بود.
کالین وارد زمانی که در ارتش بریتانیا در زمان جنگ جهانی دوم خدمت می‌کرد به آنارشیسم روی آورد. او که مشترک نشریه‌ی آنارشیستی گزارش جنگ بود،در ۱۹۴۵ ،از محل خدمت خود به لندن فراخوانده شد تا در دادگاه سردبیران این نشریه شهادت دهد؛ آن‌ها متهم بودند  با چاپ مقاله‌ای سربازان را سربازان را به ترک انجام وظیفه تشویق کرده‌اند.کالین وارد به شدت علیه این اتهام صحبت کرد ،گرچه ، سرانجام ،نویسندگان به حبس محکوم شدند. او،در سال‌های دهه ی ۱۹۵۰ ،با جدیت در فعالیت‌های آنارشیستی پرداخت.در۱۹۷۱، به مقام کارشناس آموزشی انجمن برنامه‌ریزی های شهری -استانی بریتانیا برگزیده شد.کالین وارد آثار بسیاری در حوزه ی آموزشی ، معماری ، و برنامه‌ریزی شهری تألیف کرده است . مهمترین اثر او به نام کودکان در شهر(۱۹۷۸)در باره ی کپدکان خیابانی است . از دیگر آثار او می‌توان به آنارشی در عمل (۱۹۷۳) ومسکن رویکردی آنارشیستی (۱۹۷۶) اشاره کرد. عقاید آنارشیستی کالین وارد مبنی بر این نظریه است تمامی اشکال سازمان‌های اجتماعی سلطه جو وقدرت گرا باید از میان بروند و جای آن‌ها را سازمانهایی خودگردان و غیرسلسله مراتبی بگیرند. در ۲۰۰۱، دانشگاه انجلیا راسکین به آقای وارد نشان دکترای افتخاری اعطا کرد. م.ر.ع  
آنارشیسم ، کالین وارد، ترجمه محمودرضا عبداللهی،   نشر افکار،  چاپ اول 1388 ، 176 صفحه
مدخل آنارشیسم که کروپاتکین در «1905» برای یازدهمین ویرایش دانش نامه ی بریتانیکا نوشت با این توضیح اغاز می شود که آنارشیسم «نامی است که به مسلک یا عقیده ای درباره ی زندگی یا شیوه ی اداره ی امور می دهیم که مطابق آن  جامعه بدون دولت تصور می شود؛ در چنین جامعه ای سازگاری از راه تسلیم شدن به قانون یا فرمانبرداری از قدرت حاکم به دست نمی آید، بلکه از طریق توافق آزادی  حاصل می شود که گروه های مختلف با یکدیگر منعقد می کنند. این گروه ها، از مناطق ومشاغل گوناگون، آزادانه برای تولید ومصرف و نیز رفع نیازها و برآورده شدن خواست های متعدد زندگی متمدنانه پدید می آیند
کالین وارد نویسندهی کتاب در پیشگفتار متذکر میشود آنارشیسم ایدئولوژی ای سیاسی و اجتماعی است که با وجود شکست تاریخی، همواره در ظاهری نو یا در کشوری جدید دوباره سربرآورده است، به گونه ای که مدام باید در رویدادنگاری آن فصلی تازه گشود، یا به گستره ی آن جنبه ای دیگر افزود. او در این کتاب علاوه بر نشان دادن آنارشیسم در متن تاریخ سیاسی خود، بر جنبه های اجتماعی و فرهنگی این مکتب تاکید میکند.
فهرست مطالب کتاب
 درباره ی نویسنده
پیش گفتار نویسنده
فصل یکم. تعاریف وبنیان گذاران
فصل دوم. دوران انقلاب
فصل سوم. حکومت، جامعه، و سقوط سوسیالیسم
فصل چهارم. در رقابت با ناسیونالیسم و بنیادگرایی
فصل پنجم. جلوگیری از نابهنجاری و آزادسازی کار
فصل ششم. آزادی در آموزش
فصل هفتم. پاسخ فردگرایانه
فصل هشتم. انقلاب های آرام
فصل نهم. برنامه ی فدرالیستی
توجه: برای خواندن متن تا فصل نهم  روی کلمه اینجا  کلیک کنیم.

فصل دهم. آرمان های سبز و آینده ی آنارشیسم
کتاب¬نامه
پیوست ها
ژوزف پی یر پرودون
میخائیل آلکساندرویچ باکونین
پتر آلکسیویچ کروپاتکین
اما گلدمن
گاه شمار آنارشیسم
  واژه نامه

معرفی چند کتاب آنارشیستی + لینک دانلود آنها + دانلود کتاب آن گونه که من زیستم/ اِما گُلدمن

 



Donnerstag, 5. September 2013

معرفی چند کتاب آنارشیستی + لینک دانلود آنها + دانلود کتاب آن گونه که من زیستم/ اِما گُلدمن


 لینک جدید دانلود کتاب آنگونه که من زیستم/ اما گلدمن در زیر
کتاب اماگلدمن
http://www.inventati.org/sabotage/index.php?title=%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Living_my_life-emma_goldman.pdf

لینک جدید دانلود کتاب آنگونه که من زیستم/ اما گلدمن 27.09 MB
mer30





سهیلا بسکى در مقدمه کتاب در معرفى اِما گُلدمن و چگونگى ترجمه یادداشتى آورده است که مى‏خوانید :
 خودزندگینامه اِما گلدمن را در سال ۱۳۶۵ به سفارش روشنک داریوش که در آن هنگام مدیر انتشارات روشنگران بود ترجمه کردم. یاد روشنک داریوش گرامى باد که در آن روزها سیاست انتشار کتاب‏هایى همچون قطره اشکى در اقیانوس، چرخ دنده سارتر و خودزندگینامه اِما گلدمن را پیش گرفته بود با این امید که به جریان تقدس‏زدایى از ایدئولوژى‏هاى آرمانخواه قرن نوزدهمى یارى رساند که نتیجه پیروزى آنها در عرصه عمل، در قرن بیستم آشکار شده بود. خودزندگینامه اِما گلدمن از این نظر یک کتاب کاملاً کلاسیک محسوب مى‏شود و دو فصل مهم و بسیار طولانى آن (حدود ۲۰۰ صفحه) به روایت رویدادهاى سال‏هاى نخست پس از انقلاب بلشویکى روسیه، اختصاص دارد. شرح ملاقات‏هاى اِما گلدمن و الکساندر برکمن با شخصیت‏هاى مهم انقلابى از جمله لنین، تروتسکى، زینوویف، گورکى… و ارزیابى سیاست‏هاى بلشویکى از چشم دو آرمانخواه آنارشیست که به دلیل فعالیت‏هایشان در دفاع از انقلاب روسیه، از آمریکا به روسیه انقلابى تبعید شدند، خواندنى است. و امّا خواندنى‏تر از آن، روایت گلدمن از باورهاى آنارشیستى خود اوست. ذهن ساده‏نگر، صریح و عملگراى او که به رغم تبار روسى – یهودى‏اش کاملاً آمریکایى مى‏نماید، موجب شده تصویرى ساده و شفاف از یک وجه مشترک بنیادین تمامى ایدئولوژى‏هاى قرن نوزدهمى از جمله آنارشیسم ارائه دهد:
باور آنها به موجودى انتزاعى به نام مردم یا خلقِ تحت استثمار که معصوم و بى‏گناه است، در حوادث بزرگ و تاریخ‏سازى چون دهه‏ها سلطه بى‏منازع استالین، یا حاکمیت رایش سوم در آلمان هیچ نقشى نفساً و اثباتاً ندارد، و نیازمند پیشگامان رزمنده‏اى است که در نقش ناجى او، آگاهش کنند و برایش بجنگند تا از شر قدرتمندان و حکومتگران و سرمایه‏داران نجات یابند.
این باور اینک، دست‏کم در بخش‏هایى از جهان که تحلیل دایم رویدادها مانع از ساده‏اندیشى و فراموشى تاریخى شده، به تاریخ پیوسته است، اما شاید روایت اِما گلدمن از آن براى ما امکانى براى اندیشیدن به وضعیت خودمان فراهم آورد. 
همچنین در لب برگردان روکش کتاب از فصل هشتم رمان رگتایم، نوشته اى. ال. دکتروف که توسط نجف دریابندرى ترجمه شده، نکته‏اى نقل شده است که عیناً مى‏خوانید:
یک روز تاته او را به جلسه‏اى دعوت کرد که «اتحادیه هنرمندان سوسیالیست محله شرق پایین» همراه با هفت سازمان دیگر جزو تشکیل‏دهندگان آن بود. رویداد مهمى بود. سخن‏ران جلسه شخص اِما گلدمن بود. تاته به دقت توضیح داد که او با گلدمن سخت مخالف است، چون که گلدمن آنارشیست است و او سوسیالیست، اما براى شهامت و شرافت او احترام زیادى قائل است؛ همچنین گفت به همین دلیل موافقت کرده است که نوعى توافق موقت میان آنارشیست‏ها و سوسیالیست‏ها برقرار شود، ولو براى همان یک شب، چون وجوهى که در این جلسه جمع‏آورى مى‏شود براى پیراهن‏دوزها است که در حال اعتصاب‏اند، و براى کارگران ذوب‏آهن مک‏کیز پورت پنسیلوانیا، که در حال اعتصاب‏اند، و براى فرانسیسکو فرد آنارشیست که دولت اسپانیا خیال دارد او را به جرم راه انداختن اعتصاب عمومى در اسپانیا محاکمه و اعدام کند. در ظرف پنج دقیقه ایولین در امواج تکان‏دهنده آرمان‏هاى رادیکال غوطه‏ور شد. جرأت نداشت به تاته بگوید که تا به حال هیچ نمى‏دانسته است که سوسیالیسم یک چیز است و آنارشیسم چیز دیگر، یا این‏که از خیال دیدن اِما گلدمن معروف وحشت مى‏کند. (بخارا۷۳-۷۲ ، مهرـ دی ۱۳۸۸)  



عنوان:  آنارشیسم سیاست شاعرانه
لینک دانلود کتاب آنارشیسم سیاست شاعرانه بصورت پی دی اف در زیر
http://www.inventati.org/sabotage/index.php?title=%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Anarchism-Herbert_read.pdf


نویسنده :  هربرت رید
مترجم :  حسن چاوشیان
ناشر:  اختران
سال انتشار:  ۱۳۹۱
تعداد صفحات:  ۳۰۸
واژه آنارشی در جهان غرب مایه پریشانی اكثر مردم می شود؛ این واژه حاكی از بی نظمی، خشونت و عدم قطعیت است. آنها برای ترسیدن از چنین چیزهایی دلایل خوبی دارند، زیرا سال هاست كه با آنها زندگی كرده اند، البته نه در جوامع آنارشیستی (كه هرگز وجود نداشته اند) بلكه درست در همان جوامعی كه بیشترین ترس از آنارشی را داشته اند، یعنی دولت ـ ملت های نیرومند روزگار مدرن. هربرت رید، نویسنده این اثر، شاعر و فیلسوف هنر، یك آنارشیست است.
هربرت رید از رهگذر تجربه های خاص خویش به آنارشیسم فلسفی رسید. «رویكرد زیباشناسانه به سیاست» مفهومی است كه رید در كتاب حاضر به مخاطبش عرضه می كند.
او معتقد است نظم و ترتیب فعلی دنیای سیاست، به قسمی كه در جهان امروز می بینیم، نظمی است كه به جامعه تحمیل می شود؛ نه مردم آن را می خواهند، و نه آن وقعی به نیازهای مردم می گذارد؛ به همین دلیل، آشوبناك و ویرانگر است. سیاست بختكی است كه بر احساسات ما سنگینی می كند. سیاست ناقض اساسی ترین اقتضای زیباشناسی است ـ بی بهره از زیبایی است. سیاست تحمیلی است، مثل صدایی كه با چنان بسامدی به گوش ما بكوبد كه فریادمان درآید، و كسانی كه آن را به راه انداخته اند، آن را موسیقی بنامند. «نظم» زندگی مدرن چنان همهمه و جنجالی است كه ما را نسبت به الحان ظریف تر و ملایم تر جهان تقریباً ناشنوا ساخته است. آنارشیست ها معتقدند كه نهاد سرمایه داری نهادی ویرانگر غیرعقلانی و ناانسانی است. سرمایه داری حریصانه منابع سرشار زمین را می بلعد و سپس مقادیر انبوهی از محصولات را با آنها سرهم بندی می كند.
آنارشیست ها می گویند هر ۲ نوع بوروكراسی سرمایه داری و سوسیالیستی زمانه ما نتوانسته اند به بزرگ ترین وعده خویش، كه استقرار دموكراسی است، عمل كنند. جوهر و ذات دموكراسی این است كه مردم باید كنترل زندگی خویش را در اختیار داشته باشند، ولی زندگی های ما با مجتمع سیاسی ـ نظامی ـ صنعتی دولت های بزرگ هدایت می شود.
آنارشیست ها معتقدند كه عبارت «نظم و قانون» از نیرنگ های بزرگ دوران ماست. قانون موجب نظم نمی شود. قانون، اگر چیزی به دنبال آورد، همانا نظم دولت توتالیتری، یا نظم ارتش است كه در آنها ترس و تهدید موجب می شود مردم سر جای خود بمانند. قوانین، بنابه طبع، نمی توانند جامعه خوبی بیافرینند؛ چنین جامعه ای فقط به دست شمار عظیم مردمانی خلق می شود كه ذخایر و منابع و نیز خودشان را به صورت داوطلبانه به نظم و ترتیب می كشند. آنارشیست ها تمدن مدرن را به نقد می كشند و می گویند كه تمدن مدرن، با «حكومت قانون» و فعالیت های غول آسای صنعتی، و با «دموكراسی نمایندگی»اش، چه چیزی به ارمغان آورده است؟ در حالی كه خود آنارشیست ها هم متهم شده اند كه طرفدار خشونتند و آن را روش ایجاد تغییر انقلابی می دانند. اما حقیقت این است كه آنارشیست ها تغییر انقلابی را چیزی فوری و بی واسطه می انگارند، چیزی كه هم اكنون هرجا كه هستیم، هرجا كه زندگی می كنیم، و هرجا كه كار می كنیم باید انجام دهیم. چنین انقلابی یك هنر است.یعنی نیازمند جسارت تخیل نیز هست.
آنارشیست ها می كوشند رابطه پیچیده و بغرنج نهادهای در حال تغییر و فرهنگ در حال تغییر را سر و سامان دهند. آنان می دانند كه ما باید هم اینك در فرهنگ شروع به انقلاب كنیم: اما این را هم می دانند كه این انقلاب بسیار محدود خواهد بود تا وقتی كه راه تازه ای برای زندگی توده های مردم باز شود. «رید» در این باره می نویسد: «نمی توان فرهنگ را از بالا تحمیل كرد ـ فرهنگ باید از پائین بجوشد. فرهنگ از میان مردم، از بطن كار و زندگی روزانه آنان برمی آید. فرهنگ تجلی خودجوش سرخوشی های مردم در زندگی و در كار است، و اگر این سرخوشی وجود نداشته با شد، فرهنگ هم وجود ندارد».
به اعتقاد هربرت رید فن و هنر انقلاب باید فراتر از آنچه «عقل» و آنچه «علم» می نامند برود. چون هم عقل و هم علم به تجربه ناقص گذشته محدود هستند.
هربرت رید
ترجمه حسن چاوشیان
نشر اختران
سیاست امروز بختکی ست که بر احساسات ما سنگینی می کند.سیاستی که بی بهره از زیبایی ست.سیاستی که تحمیلی ست ...مثل صدایی که با بسامد زیاد به گوش ما می کوبد و کسانی که آن را به راه انداخته اند،ناباورانه ،موسیقی می نامندش...نظم زندگی مدرن ،چنان بی نظمی تهوع آوری ست که تمام صداهای ظریف و ملایم جهان را دیگر نمی شنویم...

سارا- یکشنبه پانزدهم مهر 1386
اگر هدف شما تامین آزادی است، باید بیاموزید فارغ از فرمان فرمایی و اجبار رفتار کنید. ( برگمن )
وقتی صحبت از آنارشیسم به میان می آید، مرد ریشویی را تصور می کنیم که کلاه پت و پهنی بر سر دارد و بمب دست سازی در جیب ! اما بعد از خواندن کتاب "هربرت رید" ، شاعر و فیلسوف هنر، بی گمان این تصویر در ذهنمان رنگ خواهد باخت؛ تصویری که به گفته ی "رید"، دست ساخت مطبوعات بورژوایی است !
واژه ی آنارشی معمولا در اذهان ما بی نظمی، خشونت و عدم قطعیت را تداعی می کند اما هربرت رید در کتاب خود، "آنارشیسم، سیاست شاعرانه"، معتقد است که بشر سال هاست با این مفاهیم زندگی می کند. البته نه به سبب زندگی در جوامع آنارشیستی - که هرگز وجود نداشته اند - بلکه درست در دوران سیطره ی دولت- ملت های مدرن روزگار ما.
به عقیده وی، تمدن ما یک رسوایی تمام عیار است ! در هیچ دوره ای از تاریخ بشر، چنین آشوب اجتماعی سابقه نداشته است؛ آشوبی که به صورت زرادخانه های سلاح های شیمیایی و هسته ای، جنگ ها و مناقشات خشونت بار، فقر و گرسنگی، آسایشگاه های روانی و... مطرح می شود و این همه، حاصل سیاست عملی دوران ماست. فیلسوف آنارشیست باید کار خود را با آشکار ساختن پوچی و بی معنایی  همین سیاست عملی - که غالبا با آنارشیسم مقایسه می شود - آغاز کند و در پی آن باید خواهان پایان دادن به این اوضاع و شرایط و آوردن نظمی نوین به این جهان باشد. این امر تنها وقتی ممکن می شود که تمدن ما از نو ساخته شود چون در غیر این صورت، همه ی فعالیت های فکری ما بیهوده خواهد بود.
هربرت رید معتقد است که تنها راه برای ایجاد این نظم نوین، قیام و انقلاب است اما تاکید می کند که موثرترین شکل شورش و انقلاب، درین دنیای خشونت باری که ما در آن زندگش می کنیم، عدم خشونت است ! روح کلی یک قیام و طغیان، کلیت یک تمدن پوچ و مهمل را نشانه می گیرد و این ممکن نیست مگر آنکه انقلاب در عادات اندیشیدن و عادات اخلاقی انسان ها اتفاق بیفتد. به اعتقاد وی، انقلاب در معنای واقعی اش با خشونت و ضرب و زور به دست نمی آید بلکه انقلاب باید در ذهن و کردار آدمیان پا بگیرد. انقلاب در مفهوم عام، چیزی را تغییر نمی دهد بلکه فقط دسته ای از سروران و اربابان را جانشین دسته ای دیگر می کند. اما انقلاب واقعی به معنای استقرار ارزش های انسانی نو و روابط اجتماعی جدید و نگرش دگرگون شده ی انسان به انسان است. این انقلاب فوری و بی واسطه، هم اکنون، هر جا که هستیم، باید اتفاق بیفتد و این یعنی تغییر دادن روابط اقتدارطلبانه بین زنان و مردان، والدین و فرزندان و ...
این اقدام انقلابی را نمی توان در هم شکست چون در زندگی هرروزه به پا می شود؛ در سوراخ سمبه های ریزی که دستان زورمند اما درشت و زمخت قدرت دولت نمی تواند به آسانی به آن برسد چرا که سرشت آدمی را تغییر می دهد و این زمینه ی تغییر زندگی اجتماعی آدمی است.
نکته ی دیگری که در نظریات رید یکسره با تصور ما از آنارشیسم در تضاد است، تعبیر او از هنرمند و فردیت آدمی است. وی می نویسد: " ارزش یک تمدن، تنها با کیفیات و دستاوردهای نمایندگان آن، یعنی فیلسوفان و شاعران و هنرمندانش ارزیابی می شود و پیشرفت، به معنای استقرار تدریجی تمایزیافتگی های کیفی بین افراد جامعه است. هرچقدر جامعه بیشتر پیشرفت کند، فرد با روشنی و وضوح بیشتری در برابر گروه قرار می گیرد. به این ترتیب واحد و عنصر اصلی آینده، فرد است؛ دنیایی در خویش، خودبسنده و خودآفرین، که آزادانه می دهد و می گیرد اما ضرورتا یک روح آزاد است ! ابرمرد راستین کسی است که خویش را دور و مستقل از گروه نگه می دارد. هنرمند یک فردیت عینیت یافته است. او ضرورتا یک آنارشیست است و با همه ی معناهای دولت سازمان یافته، مخالف است؛ چه آنچه از گذشته به ارث برده ایم و چه آنچه به نام آینده به مردم تحمیل می شود؛ او آواره ی بی ایمان سرزمین بی صاحب تخیل خویش است و نمی تواند بدون دست کشیدن از وظایف اصلی خویش، در سردابه های بی روح یک حزب سیاسی آرام بگیرد. " اما در عصر ما هنر به هر ترتیب که شده عقیم می شود. این سرنوشت جهانی شاعرانگی است !
تمدن های جزم اندیش روزگار ما، بنا به ماهیت و ساختار اصول خود، ارزش هایی را از میان برمی دارند که هنرمند با آن ها و برای آن ها زندگی می کند. جهل و بی تفاوتی و بیدادگری سرمایه داری، که هنر را تا حد صنعتگری فرو می کاهد، روی دیگر سکه ای است که خواهان استفاده از هنرمند برای مقاصد سیاسی خود است و در دولت های توتالیتر به منصه ی ظهور می رسد.
رید می گوید دولت های اقتدارطلب، جنگ ها و انقلاب ها، ثمری برای فرهنگ و هنر نداشته اند زیرا هیچ ثمری برای آزادی نداشته اند ! آزادی امری روان شناختی و فردی است و اوضاع و شرایطی است که روح بشر در آن به خودانگیختگی و خلاقیت می رسد و تا زمانی که دولت وجود دارد آزادی ممکن نیست. پیشنهاد او برای حذف دولت از زندگی بشر، روی آوردن به سیاست محلی و به رسمیت شناختن حق خودمختاری محلی مردم است. به این ترتیب، نمایندگان سیاسی، جانشین سیاست مداران حرفه ای خواهند شد؛ سیاست مداران عجیب الخلقه ای که سودایی جز رسیدن به مقام و قدرت ندارند و انگیزه شان همیشه جاه طلبی شخصی و جنون خودبزرگ بینی است ! همین ها کافی هستند تا هر فردی را دچار فساد ناشی از قدرت کنند.
عقاید هربرت رید درباره ی عدالت، آزادی، دین و ... نیز با پیش زمینه ی ذهنی ما از واژه ی آنارشیسم تفاوت بسیار دارد. شاید اگر وی نام دیگری بر اعتقادات خود می نهاد، می توانستیم راحت تر و به دور از پیشداوری، با نوشته ی او ارتباط برقرار کنیم. او خود نیز به این نکته واقف است اما ظاهرا نامی بهتر از آنارشیسم برای آموزه های خود نمی یابد. در هر حال، آنچه رید به آن معتقد است، هرچند ممکن است به نظر ما آرمان هایی اغراق آمیز، دور از واقعیت و کاملا غیرعملی جلوه کند اما شاید بتوانیم در این اعتقاد با او همراه باشیم که تنها آرمان های مهمل و غیرعقلانی و مبتنی بر شور و احساس می توانند بشر را به ادامه ی حیات امیدوار کنند و به او نیروی تحول و حرکت و زندگی را ارزانی دارند !
جملاتی از هربرت رید شاعر و منتقد بزرگ ادبی "دانش و فهم من از تاریخ فرهنگ مرا به این عقیده پایبند کرده است که جامعه آرمانی نقطه ایست در افقی که هر لحظه از دیده ناپدید میشود. ما مدام , بسوی آن در حرکت هستیم اما هرگز نمی توانیم به آن برسیم . با اینهمه باید با شور و شوق در کشاکشی رویاروی در گیر شویم".


آنارکوسندیکالیسم(با مقدمه نوام چامسکی)
نویسنده: رودولف راکر

لینک دانلود کتاب آنارکوسندیکالیسم
به فرمات پی دی اف در زیر
http://www.inventati.org/sabotage/index.php?title=%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Anarcho-syndicalism-Rudolf_Rocker-farsi.pdf




مترجم: محمودرضا عبداللهی
جامعه شناسی
ناشر: نشر افکار
تاریخ انتشار: ۱۳۹۱
۲۰۸ صفحه
چاپ آنارکوسندیکالیسم اثر رودولف راکر برای آنان که دل‌مشغول مسائلی چون آزادی و عدالت‌اند رویدادی بسیار مهم محسوب می‌شود. دیدگاه او دربرابر گرایش‌های غالب در اندیشه‌ی مدرن اجتماعی و سیاسی قرار می‌گیرد که انگیزه‌ی یاری به خود را از بین برده‌اند. این دیدگاه هنوز الهام‌بخش باقی مانده است و همچنان انگیزه‌ای استوار برای اندیشه و عمل سازنده‌ی ما محسوب می‌شود.
کتاب «آنارکوسنديکاليسم» کتابي به قلم رودلف راکر و با مقدمه اي از نوام چامسکي است. «اي. اچ. کار» اين اثر را از يک سو بازگويي آموزه هاي اساسي آزادي خواهي با بياني نوين و از ديگر سو واکنشي در برابر شکلي که اکنون جنبش سوسياليستي به خود گرفته است معرفي مي کند. «نوام چامسکي» درباره اين اثر مي گويد: «چاپ آنارکوسنديکاليسم اثر رودلف راکر، براي آنان که دلمشغول مسائلي چون آزادي و عدالت اند، رويدادي بسيار مهم محسوب مي شود. ص 13» چامسکي اين اثر را الهام بخش خود توصيف مي کند و بر اين نظر است که راکر راهي را به سوي دنيايي بسيار بهتر به ما نشان داده است «دنيايي که دست يابي به آن ممکن است و شايد تنها آلترناتيو فاجعه اي جهاني باشد. ص 13» چامسکي همچنين ديدگاه راکر را در برابر گرايش هاي غالب در انديشه مدرن اجتماعي و سياسي مي داند و آن را انگيزه اي استوار براي انديشه و عمل سازنده ما بر مي شمارد. راکر آثاري زيادي نگاشته اما اين اثر مهمترين کتاب اوست که نخستين بار در لندن در 1938 منتشر شد و سپس ويرايش جديدي از آن در 1947 انتشار يافت. «اين کتاب که در طول جنگ داخلي اسپانيا به نگارش درآمد و هدفش آشنايي خوانندگان با ايدئولوژي الهام بخش انقلاب اجتماعي اسپانيا بود، همچون اثري بي همتا در معرفي انديشه آنارشيسم و گزارشي معتبر از تاريخ اوليه آنارشيسم بين المللي به حساب مي آيد. ص 10» کتاب از شش فصل با نام هاي آنارشيسم: اهداف و مقاصد، پرولتاريا و آغاز جنبش نوين کارگري، پيشگامان سنديکاليسم، اهداف آنارکوسنديکاليسم، شيوه هاي آنارکوسنديکاليسم، تحول آنارکوسنديکاليسم و يک پي گفتار تشکيل شده است. در 1953 به مناسبت هشتاد سالگي رودولف راکر بزرگداشتي در لندن برگزار شد که در آن پيام هاي ستايش آميزي از چهرهاي برجسته اي چون توماس مان، آلبرت آينشتاين، هربرت ريد و برتراند راسل خوانده شد.


نویسنده: کالین وارد

لینک خواندن و ویرایش کتاب آنارشیسم کالین وارد (هنوز نیاز به ویرایش دارد)
http://www.inventati.org/sabotage/index.php?title=%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8_%D8%A2%D9%86%D8%A7%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%B3%D9%85_%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%AF_%DA%A9%D8%A7%D9%85%D9%84

 
مترجم: محمودرضا عبداللهی
جامعه شناسی
ناشر: نشر افکار
تاریخ انتشار: 1388
۱۷۶ صفحه
کالین وارد نویسنده متولد: 1924 انگلیس
درباره ی نویسنده: کالین وارد متولد ۱۹۲۴ در شهر وانستید واقع در استان اسکس بریتانیاست.او بین سال‌های۱۹۴۷ تا ۱۹۶۰ ، سردبیری روزنامه‌ی آنارشیستی فریدم را به عهده داشت.در ۱۹۶۱ ، ماهنامه‌ای آنارشیستی با نام آنارشی پایه گذاری کرد و تا سال ۱۹۷۰ سردبیر آن مجله بود.
کالین وارد زمانی که در ارتش بریتانیا در زمان جنگ جهانی دوم خدمت می‌کرد به آنارشیسم روی آورد. او که مشترک نشریه‌ی آنارشیستی گزارش جنگ بود،در ۱۹۴۵ ،از محل خدمت خود به لندن فراخوانده شد تا در دادگاه سردبیران این نشریه شهادت دهد؛ آن‌ها متهم بودند  با چاپ مقاله‌ای سربازان را سربازان را به ترک انجام وظیفه تشویق کرده‌اند.کالین وارد به شدت علیه این اتهام صحبت کرد ،گرچه ، سرانجام ،نویسندگان به حبس محکوم شدند. او،در سال‌های دهه ی ۱۹۵۰ ،با جدیت در فعالیت‌های آنارشیستی پرداخت.در۱۹۷۱، به مقام کارشناس آموزشی انجمن برنامه‌ریزی های شهری -استانی بریتانیا برگزیده شد.کالین وارد آثار بسیاری در حوزه ی آموزشی ، معماری ، و برنامه‌ریزی شهری تألیف کرده است . مهمترین اثر او به نام کودکان در شهر(۱۹۷۸)در باره ی کپدکان خیابانی است . از دیگر آثار او می‌توان به آنارشی در عمل (۱۹۷۳) ومسکن رویکردی آنارشیستی (۱۹۷۶) اشاره کرد. عقاید آنارشیستی کالین وارد مبنی بر این نظریه است تمامی اشکال سازمان‌های اجتماعی سلطه جو وقدرت گرا باید از میان بروند و جای آن‌ها را سازمانهایی خودگردان و غیرسلسله مراتبی بگیرند. در ۲۰۰۱، دانشگاه انجلیا راسکین به آقای وارد نشان دکترای افتخاری اعطا کرد. م.ر.ع  
آنارشیسم ، کالین وارد، ترجمه محمودرضا عبداللهی،   نشر افکار،  چاپ اول 1388 ، 176 صفحه
مدخل آنارشیسم که کروپاتکین در «1905» برای یازدهمین ویرایش دانش نامه ی بریتانیکا نوشت با این توضیح اغاز می شود که آنارشیسم «نامی است که به مسلک یا عقیده ای درباره ی زندگی یا شیوه ی اداره ی امور می دهیم که مطابق آن  جامعه بدون دولت تصور می شود؛ در چنین جامعه ای سازگاری از راه تسلیم شدن به قانون یا فرمانبرداری از قدرت حاکم به دست نمی آید، بلکه از طریق توافق آزادی  حاصل می شود که گروه های مختلف با یکدیگر منعقد می کنند. این گروه ها، از مناطق ومشاغل گوناگون، آزادانه برای تولید ومصرف و نیز رفع نیازها و برآورده شدن خواست های متعدد زندگی متمدنانه پدید می آیند
کالین وارد نویسنده¬ی کتاب در پیش¬گفتار متذکر می¬شود آنارشیسم ایدئولوژی ای سیاسی و اجتماعی است که با وجود شکست تاریخی، همواره در ظاهری نو یا در کشوری جدید دوباره سربرآورده است، به گونه ای که مدام باید در رویدادنگاری آن فصلی تازه گشود، یا به گستره ی آن جنبه ای دیگر افزود. او در این کتاب علاوه بر نشان دادن آنارشیسم در متن تاریخ سیاسی خود، بر جنبه¬های اجتماعی و فرهنگی این مکتب تاکید می¬کند.
فهرست مطالب کتاب
 درباره ی نویسنده
پیش گفتار نویسنده
فصل یکم. تعاریف وبنیان گذاران
فصل دوم. دوران انقلاب
فصل سوم. حکومت، جامعه، و سقوط سوسیالیسم
فصل چهارم. در رقابت با ناسیونالیسم و بنیادگرایی
فصل پنجم. جلوگیری از نابهنجاری و آزادسازی کار
فصل ششم. آزادی در آموزش

توجه: برای خواندن متن تا فصل 6 روی کلمه اینجا را کلیک کنیم.
توجه: برای خواندن متن تا فصل 9 روی کلمه اینجا را کلیک کنیم.

 فصل هفتم. پاسخ فردگرایانه
فصل هشتم. انقلاب های آرام
فصل نهم. برنامه ی فدرالیستی
فصل دهم. آرمان های سبز و آینده ی آنارشیسم
کتاب¬نامه
پیوست ها
ژوزف پی یر پرودون
میخائیل آلکساندرویچ باکونین
پتر آلکسیویچ کروپاتکین
اما گلدمن
گاه شمار آنارشیسم
  واژه نامه
دوستان عزیز، کار بازنویسی از کتاب آنارشیسم (کالین وارد) در جریان است. شما نیز میتوانید بطور کلکتیو با مراجعه به لینک زیر ما را یاری دهید.
اینجا را کلیک کنیم.

توجه: برای خواندن متن کتاب آنارشیسم (کالین ورد) تا فصل 6 روی کلمه اینجا را کلیک کنیم.
لینکش :here 
دوستان عزیز، کار بازنویسی از کتاب آنارشیسم (کالین وارد) در جریان است. شما نیز میتوانید بطور کلکتیو با مراجعه به لینک زیر ما را یاری دهید.


باکونین و آنارشیسم جمع گرا
برایان موریس
ترجمۀ سعید فیض الله زاده
AnarchismeJameegera.pdf
لینک دانلود در زیر 
*اسم حقیقی کتاب "باکونین:فلسفه آزادی" می باشد.مترجم:سعید فیض اله زاده )نشر :کتاب آمه 1389

برايان موريس در مقدمه کتابش نوشته است: «باکونين موضوعى است از مدافتاده مثل خرد مثل الحاد. او اين روزها بيشتر سوژه يک کنجکاوى تاريخى شده است. مارکسيست ها طردش مى کنند که رمانتيکى است گمراه با گرايش هاى ويرانگر و تز باصطلاح "استبداد نخبه گرايانه" او را به ديده تحقير مى نگرند. و براى محققان ليبرال همچنان جذاب است اما در حد سوژه اى براى مطالعات روان شناسى فرويدى و اتوپيايی
عجيب اينکه آنارشيست ها هم گويا علاقه شان را به او از دست داده اند. احساس مى شود که هر علاقه اى به چهره هاى تاريخى چون او نوعى وقت تلف کردن است و بايد به مسائل امروزى ترى چون ساخت شکنى دريدا و زيست شناسى اجتماعى يا پست مدرنيسم پرداخت.
اهميت تاريخى باکونين نه به دليل شخصيت آتشينش بلکه در نظريه سوسياليسم آزادى خواهانه اوست؛ نظريه اى که در سال هاى پايانى عمرش پروراند و بسط داد. او مثل اسپنسر و مارکس که صاحب دستگاه فکرى بودند، شرحى نظام مند از انديشه هايش ارائه نداد ولى اين به معناى نامفهومى انديشه هايش نيست.
برخى مفسران او را تجسم روح بنيادستيزى روسى مى دانند که در مردم گرايى روسى نقشى سرنوشت ساز داشت و از اولين کسانى بود که نظريه منسجم آنارشيسم کمونيستى را مطرح کرد.
باکونين را مشهورترين آنارشيست غرب مى دانند. اين روسى تبار نه متصل به مارکسيسم بود و نه ليبرال ها را برمى تابيد. او چون اسپينوزا و گادوين مدعى بود که چون انسان را محيط طبيعى و اجتماعى اش از پيش معين و مقيد کرده است، ديگر بحث از اراده آزاد محلى از اعراب ندارد و اعمال مردم را ناشى از برنامه هاى معين شان دانستن بى معنى است.
"باکونين و آنارشيسم جمع گرا" متشکل از 16 فصل است؛ ويژگى هاى شخصيتى باکونين، سال هاى نخست (1814-1849)، زندان و تبعيد (1861-1848)، از پان اسلاويسم تا آنارشيسم، قيام فرانسه (1870-1871)، افول و فروپاشى بين الملل اول، واپسين سال ها، ماترياليسم تاريخى، فلسفه اجتماعى، نقد دولت، سوسياليسم و فدراليسم و... اين کتاب نوشته برايان موريس ترجمه سعيد فيض الله زاده در 208 صفحه توسط نشر کتاب آمه منتشر شده است.

«تاریخچه نقاشی مدرن» هربرت رید منتشر شد
لطفن دوستانی که کتاب را دارند آپلود کرده و لینکش را پابلیش کنند.
17 دی 1390 
ترجمه فارسی «تاریخچه نقاشی مدرن» نوشته هربرت رید توسط انتشارات «فرهنگسرای میردشتی» در ایران منتشر شد.این اثر از جامع‌ترین و پرخواننده‌ترین متون تالیف‌شده در زمینه نقاشی مدرن است.-
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «تاریخچه نقاشی مدرن» نوشته هربرت رید با ترجمه شریتا گل‌بابایی و منصور احمدی منتشر شده است.
سر هربرت رید، مولف این کتاب که در سال ۱۹۶۵ میلادی درگذشت، از برجسته‌ترین مورخان و نظریه‌پردازان فلسفه هنر در قرن بیستم محسوب می‌شود. از وی پیش از این کتاب‌هایی چون «معنی هنر»، «فلسفه هنر معاصر»، «تاریخچه مجسمه‌سازی مدرن» و «آنارشیسم: سیاست شاعرانه» به فارسی ترجمه شده است.
«تاریخچه نقاشی مدرن» از جامع‌ترین و پرخواننده‌ترین متون تالیف‌شده در زمینه نقاشی مدرن است. این کتاب از ریشه‌های نقاشی مدرن در کار «سزان» آغاز می‌کند و در ادامه به بررسی مکاتبی چون کوبیسم، فوتوریسم، دادائیسم و سوررئالیسم در دهه‌های نخست قرن بیستم می‌پردازد. سپس با بررسی مکاتبی چون اکسپرسیونیسم انتزاعی سیر خود را تا نیمه‌های قرن ادامه می‌دهد.
ویراستاران کتاب، کارولین تیسدال و ویلیام فیور، علاوه بر مقدمه، برای روزآمد کردن کتاب به‌شکلی که مناسب خواننده‌ امروز باشد، فصلی را به آن افزوده‌اند. در این فصل به جنبش‌های هنری سال‌های آغازین دهه شصت، «پاپ آرت» و هنرمندانی چون فرانک استلا، ریچارد همیلتون، اندی وارهول و رابرت راشنبرگ پرداخته می‌شود و تحولات و نظریه‌های هنری از آن دوران تا امروز مورد بررسی قرار می‌گیرند.
تحلیل‌های کتاب با تصاویری از آثار نقاشی مربوط به بحث همراه شده‌اند.
«تاریخچه نقاشی مدرن» نوشته هربرت رید و ترجمه شریتا گل‌بابایی و منصور احمدی است. این کتاب را نشر 
 «فرهنگسرای میردشتی» در ۳۴۸ صفحه (مصور) و به بهای ۱۸ هزار تومان منتشر کرده است.



کتاب آنارشیسم اثر جورج و ودکاک (انتشارات معین،1368)

 لطفن دوستانی که کتاب را دارند آپلود کرده و لینکش را پابلیش کنند. 
            وودکاک، جورج، ۱۹۱۲ -
 ترجمه هرمز عبداللهی
ص۶۷۲
Anarchism: a history of libertarian ideas and movements..

                        Woodcock, George

جرج وودکاک
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
جرج وودکاک در سال ۱۹۱۲ در وینی پگ کانادا متولد شد. در دوران کودکی به انگلستان رفت و تا سال ۱۹۴۹ که به کانادا مراجعت کرد، در این کشور سکونت داشت. وی در دانشگاه واشینکتن به تدریس زبان انگلیسی پرداخت و در دانشگاه بریتیش کلمبیا نیز به تدریس انگلیسی و بررسی‌های آسیائی اشتغال داشت امما در سال ۱۹۶۲ از شغل خویش استعفا کرد تا یکسره به کار نوشتن بپردازد.

وی کار ادبی خود را با شعر آغاز نمود و اشعار خویش را در مجله‌های کوچک دهه ۱۹۳۰ منتشر می‌کرد. پاسیفیسم او را منطقا به آنارشیسم کشانید (نفی خشونت، مستلزم نفی اقتدار و اجبار است) . دوستی وی با ماری لوئیز برنری موثرترین عامل روی آوردن او به مبارزات آنارشیستی بین سال‌های ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۹ بود که طی آن، وی یکی از سردبیران War Commentrayو Freedom بوده، همچمین سردبیرو بنیانگذار مجله ادبی اختیارگرای Now و نیز مجله آمریکائی Dissent بشمار می‌رفت . از میان چهل کتابی که نوشته‌است، می‌توان به روح بلورین (۱۹۶۶) که مطالعه‌ای است در باب جرج اورول و زندگینامه پطر کروپوتکین، پرودون، اسکار وایلد، گاندی و هاکسلی اشاره نمود. کتاب آنارشیسم نوشته وی (۱۹۷۰) یکی از ماخذ معتبری است که در مورد ایده و جنبش‌های اختیارگرا، به زبان انگلیسی نوشته شده‌است

توضیح حذف لینکها
 دوستان عزیز از آنجایی که فاشیستها در فیسبوکهایشان به نام "آنارشی" از لینک های زیر استفاده میکنند، من امروز آکانتم را بروی آنها بستم. دوستان زیادی کتابها را تاکنون دانلود کرده اند. از آنجایی که من (رزا روشن) آنتی فاشیست میباشم، آمدن لینک آکانتهایم با نام رزا روشن را در فیسبوکهای پوک فاشیستها  و در صفحات فاشیسم بر نمیتابم. از رفقایی که روی کامپیوتر خود این کتاب ها را دانلود کرده اند، خواهش میکنم که آپلود کرده و برای دانلود در دسترس عموم قرار دهند.
امیدوارم بسته به ضرورت، انتشار ادبیات مترقی بطور افقی  به اشتراک گذاشته شود و رفقای زیادی کتابها را آپلود کرده و در صفحات شان به اشتراک بگذارند.


+ لینک کتابهای انگلیسی


Audiobook and Reading Copy (mp3 & sequential portrait pdf), 112MB zip

James Herod — Anarchist Revolutionary Strategy

گوش میدم! میبینم!
James Herod — Anarchist Revolutionary Strategy