Sonntag, 22. März 2015

پسرک و سنگسار- صحنه هایی از سنگسار فرخنده در کابل



رزا: فیلمهای زیادی از لت و کوب، سنگسار و سوزاندن دختر کابل( فرخنده نادر) به دستم رسید. در تمام فیلم ها حتی یک زن دیده نمیشود. زنهای کابل خود میدانند که در چه محیط نا امنی زندگی میکنند...
در یکی از خشنترین صحنه ها تنها یک پسربچه میداند چه اتفاقی افتاده است. او میگرید.
از دژخیمان فاصله گرفته، صحنه را ترک میکند. این طفل کدامین مردان است؟
امیدوارم دیدن این صحنه ها زندگیش را خراب نکند. کودکان اغلب مغلوب سلطه و قدرت بزرگسالان میشوند.
باری
در میان کفتارها، او مانند پروانه میگشت.
کلیپ زیر بسیار صحنه های خوفناک دارد. قبل از کلیک تعمق کنید
خودم  هم از این واقعه بسیار بیمار شدم. چند روزی طول کشید روی فیلمها تمرکز کنم. فکر میکنم اما برای همه ی ما زنان مهم است، چشم در چشم قاتلان خواهرانمان بیندازیم.
آنها را شناسایی کنیم و از جامعه ی انسانی بیرونشان بیندازیم.

پسرک و سنگسار
صحنه هایی از سنگسار فرخنده در کابل
به نظرم سازمانهای زنان در کابل باید این کودکان را توسط مدارس و یا تحقیق محلی شناسایی کنند و برایشان مشاوره بگذارند. قتل فرخنده برای بسیاری شوک بود، بیشترین عذاب را اما کودکان خواهند کشید. آنها بیشتر از همه باید کمک شوند.
کُل فیلم از لینک زیر


مطلب مرتبط:

وزارت داخله/کشور افغانستان وظیفه ۱۳ تن مأمور پلیس را در ارتباط با کشتن و سوزاندن فرخنده به تعلیق در آورد.
عصر پنجشنبه ۲۸ حوت/اسفند در نزدیکی مسجد شاه دوشمشیره در مرکز کابل، ده‌ها مرد، زنی را به اتهام قرآن سوزی، کشتند و جسدش را سوزاندند.
ژنرال ظاهر ظاهر، فرمانده جنائی پلیس کابل گفته است که تا حال ۱۳ تن به اتهام قتل فرخنده بازداشت شده‌اند و تلاش برای بازداشت بقیه عاملان این قتل همچنان جریان دارد.

Freitag, 6. März 2015

جنبش چریکی دسترسی باز اطلاعات





اطلاعات قدرت است . اما مثل هر شکل دیگری از قدرت همیشه افرادی هستند که دوست دارند آن را برای خود تصاحب کنند. تمامی میراث علمی و فرهنگی جهان که در طی سالیان حیات خلق شده است به سرعت هرجه بیشتردرحال اسکن شدن و نمونه برداری است تا سپس به شکل دیجیتال درشرکت هایی خصوصی قرنطینه شود.
می خواهید در باره مشهورترین نتایج علمی بیشتر مطالعه کنید؟ اول باید پول هنگفتی را به حساب رید السه ویه واریز کنید.
کسانی هستند که بر ضد این بر خواسته اند و جامعه علمی را آگاه می کنند تا قبل از امضای هر گونه قرار داد حق انتشار اول از انتشار کامل مطالعه شان روی اینترنت اطمینان حاصل نمایند. آن هم به شکلی که همگان امکان دسترسی به آن را داشته باشند.
اما در اوج موفقیت این جنبش باز هم موفق شده اند اطلاعات را از این به بعد برای همه قابل دسترسی کنند و هر انچه دست آورد که قبل از این داشتیم  فراموش شده است.
قیمت گزافی است . آیا واقعا یک محقق باید پول بپردازد تا امکان دسترسی او به کاغذ های علمی همکار دیگرش محقق شود ؟ همه کتابخانه های عمومی را اسکن کنید اما دسترسی به فایل های دیجیتال فقط برای عده ای در گوگل امکان پذیر باشد؟ مقالات علمی را فقط برای عده ای خاص در جهان اول باز بگذارید و کودکی در نیمکره جنوبی زمین از آن بی بهره باشد؟ این نا عادلانه و غیر قابل قبول است.
خیلی از افراد این را می گویند: موافقم اما چه کار می شود کرد؟ آنها حق انتشار اثر را خریداری می کنند و از ما بابت آنچه به آن دسترسی پیدا می کنیم پول می گیرند .آنها کارشان را از راه کاملا قانونی انجام می دهند. فکر نمی کنم بشود جلو این کار را گرفت . اما هنوز راهی هست. می شود مقابله کرد.
همه انهایی که به خاطر شرایط تحصیل یا کارشان اععم از کتابخانه ها- دانشگاه ها و مراکز علمی می توانند از امکان دسترسی خود به این اطلاعات استفاده کرده و این اطلاعات را در دسترس جهان بگذارند. پس شما می توانید: رمز عبور خود به این بانک های اطلاعاتی را در اختیار دوستان بگذارید یا برای آنها در خواست دانلود ایجاد کنید..
در همین حین انها که بیرون محدوده ایستاده اند هم نباید بیکار بنشینند. باید اطلاعات را جستجو کنند. جمع آوری کنند از در و دیوار و حصار های دیجیتال بالا بروند از هر حفره ای نفوذ کنند و تا جایی که می توانند اطلاعات محدود شده را کشف و منتشر کنند.
این کاری است که به شکل زیرزمینی انجام می شود . این را دزدی یا سرقت می نامند انگار که به اشتراک گذاشتن دانش با دیگر هم نوعان همتراز کاری است که دزدان دریایی می کنند! اما به اشتراک گذاری یک کار غیر اخلاقی نیست بلکه الزاما اخلاقی است و حقیقت این است که تنها یک فرد طمع کار می تواند از اشتراک گذاشتن چیز ها با دیگران خشمگین شود.
بی شک شرکت های بزرگ آنقدر طمع کار هستند طمع چشمشان را کور کرده. قانونی که انها تحت ان تعریف می شوند به این کوری نیازمند است.سهامدارانشان یک لحظه کوتاه نخواهند آمد. سیاستمداران هم که از قبل خریداری شده اند و قانون جوری طراحی شده که به صاحب این حق امکان می دهد که به راحتی افراد خاص را لایق یا نا لایق برای دسترسی به اطلاعات تشخیص دهد.
هیج عدالتی در این قوانین نا عادلانه نیست. وقت آن است که کمی خودمان را نشان بدهیم و طبق سنت نا فرمانی مدنی مخالفتمان را با خصوصی سازی فرهنگ عمومی اعلام داریم.
ما باید اطلاعات را – هر کجا که باشد - به دست آوریم- از آن کپی گرفته و با دیگران به اشتراک بگذاریم باید بانک های اطلاعاتی مخفی را خریداری کنیم و آن را روی اینترنت منتشر کنیم باید مجلاتی را که می خریم روی سایت های اجتماعی شیر کنیم تا همه دسترسی پیدا کنند.
باید برای جنبش چریکی دسترسی باز اطلاعات نبرد کنیم.
اگر تعداد ما در دنیا کافی شود نه تنها پیام مخالفتمان با خصوصی سازی دانش بلند خواهد شد بلکه آینده ای می سازیم و این مشکل را به گذشته می سپاریم . آیا یه ما می پیوندید؟
آرون سوارتز
جولای ۲۰۰۸
ایتالیا – ارمو
Aaron Swartz
July 2008, Eremo, Italy
Guerilla Open Access Manifest