Freitag, 21. Juni 2013

حاج آقا فمینیست می شود.

رزا: مطلب زیر بازنشر یکی از پستهای "از چشمان بیدار زنان" مهستی شاهرخی است که اگرچه کل بلاگش در بلاگفا حذف شد، اما این نوشته بطور معجزه آسایی نجات یافت! در زیر با هم بخوانیم.

نوشته شده در یکشنبه یکم فروردین 1389 ساعت 20:52 شماره پست: 162

هیچ چیز به اندازه ی حاج آقایی که به فمینیست بودن تظاهر می کند سرگرم کننده نیست. شناختن این حاج آقاها کار سختی نیست. حاج آقاها معمولاً زن دوستی و علاقه ی بسیار خود به خانم بازی و یا دون ژوانیسم را با فمینیسم به اشتباه می گیرند. یکی از مکانهای مورد توجه برای حاج آقایان و آقازاده ها جشن هشت مارس و مجامع زنان است.

هر وقت چند تا زن برای هر هدفی دور هم جمع شوند، این حاج آقاها هم مانند مگسان دور شیرینی آنجا پیدایشان می شود. ساکت می نشینند و حرف نمی زنند و در سکوت در نخ زنان فرو می روند و در فکر این هستند که لبان این یکی چطوری است؟ چشمان آن یکی چه طوری است؟ آیا آن یکی شوهر دارد و یا اینکه ورود آزاد است؟ کدامشان را امشب بلند کنم؟ بیشترشان از سگ زرد، که برادر شغال باشد، هم نمی گذرند؟ در جشن هشت مارس معمولاً حاج آقاها زنان خود را در خانه گذاشته و به شکل مجردی به جشن می آیند تا روز زن را با زنان دیگر جشن بگیرند.
حاج آقاها معمولاً به سوی زنان فمینیست واقعی نمی روند و از آنها با نفرت و خشم یاد می کنند و آنها را متهم به لنزبین بودن و یا ایرادات دیگر می کنند و در خفا بین خودشان، از زن صبور ساکت پارسا که زن زندگی است و به مطبخ و بچه ها می رسد و از این چیزها سرش نمی شود، با تحسین یاد می کنند.
حاج آقاها معمولاً زن جماعت را داخل آدم به حساب نمی آورند و از هرگونه بحث و گفتگوی جدی با زنان سر باز می زنند. حاج آقاها معمولاً بی دلیل به زنان لغز می گویند و کنایه می زنند و بیخودی وقتی آنان دارند حرف می زنند هرهر می خندند. اگر هم نخندند پس از این که زن حرفش تمام شد می پرسند: خوب حالا چی بلدی بپزی؟
حاج آقا و آقازاده ها معمولاً برای شوخی و اختلاط کردن با هم از زنان بهره می جویند، آنها در برابر جمع زن را تحقیر می کنند تا میزان مردانگی خود نشان داده باشند، در این مواقع حاجی آقا پس از آنکه خانم حرفش تمام شد معمولاً رو می کند و به رفقایش می گوید: زن است دیگر! و یا: بیخود نگفتند که زنها یک دنده کمتر از مردان دارند! و یا: همینه دیگه! خب یه تخته شون کمتره! حاج آقاها ریشخند و یا سرکوب و تحقیر زنان را راز بقای خود می دانند و برای بقای خود از هیچ کاری فروگذاری نمی کنند.
حاج آقاها زنان تحصیل کرده و دانشگاه رفته را دوست ندارند و مدام دنبال بهانه ای می گردند که توی دهن این زنان بزنند و برای همین هم هست که رایج ترین شوخی و متلک حاجی آقاها برای تحقیر بانوان اینست: برو آش ات رو بپز! و یا: برو بشین کشکت رو بساب!
در تفکر حاج آقا، حتا اگر آقازاده ادعای فمینیست شدن را داشته باشد، زن، کلفتی بیش نیست و بایست برود و فقط آش بپزد و کشک بسابد. معادل غربی این اصطلاح اینست که می گویند: برو رخت ات رو بشور! که باز ریشه اش یک نوع تفکر مردسالارانه و یا حاجی آقایانه است. حاجی آقاها و یا شازده احتجاب ها از زن روشنفکر هیچ خوششان نمی آید. یادتان هست که شازده احتجاب چون نمی تواند از پس روحیه زنی درس خوانده و کتاب خوان برآید، فرخ النساء را دق مرگ می کند و بعد برای پاسخ گفتن به عقده های قرون وسطایی خود، نمایش درمی آورد. او به جای همسرش، کلفتشان فخری، که به او همه نوع سرویسی می داد را در لباس خانم خانه می نشاند و در خیال فرخ النساء، با کلفتش عشقبازی می کند. بهترین راه برای حاج آقاها که تحمل زنان واقعی و امروزی را ندارند اینست که به قول هدایت یک عروسک پلاستیکی از بازار بخرند و در پشت پرده نگه بدارند، مگرنه؟
یکی دیگر از تحقیرهای رایج حاج آقاها اینست که با زن مانند یک شیئ جنسی رفتار می کنند. مثلاً حاج آقا بی ربط می گوید: آگهی فرهنگی خانم زیبایی مثل شما را نمی توانستم منتشر نکنم. که ترجمه اش اینست: چون به نظرم زن قشنگی آمدی کارت را منتشر کردم وگرنه زن را چه به فرهنگ و یا فراخوان فرهنگی؟ زن فقط باید قشنگ باشد و ما هم باید بپسندیم که پسندیدیم.
اینکه حاج آقا خود را بیندازد وسط و در بحثی که هیچ ریطی به ایشان ندارد، با زنی محجبه، بدون پاسخ گویی منطقی به او، به لب و لوچه اش بند کند، نشان از تحقیر جنسی وقیحانه ایست که چون حاج آقا می داند جامعه مردانه است و جامعه، مدام زن را تحقیر می کند پس حاجی آقا از ایالت کانادا درای نیز اجازه تحقیر جنسی، آنهم نسبت به زنی که هرگز ندیده است را به خود می دهد. حقوق و حرف زنان هم هیچ وقت مسئله ی حاج آقایان نبوده است.
یکی از دیگر از علائم شناختن حاج آقایانی که خود را به موش مردگی و فمینیست بازی می زنند این است که حاج آقا دوسه مقاله و یا چند کلمه در مورد فمینیسم خوانده است و مانند معلومات عمومی و اطلاعات جغرافیایی برای از تنگ و تا نینداختن خود، از آن کلمات گنده گنده مثلاً "فمینیسم کلونیالیسم" و یا "فمینیسم پست کلونیالیسم" را می پراند. انگار دارد در مورد مواد شیمیایی و یا کشفیات بیوشیمیایی و یا انرژی هسته ای بحث می کند. مگر برای فمینیست بودن چهارتا لغت بلغور کردن کافی است؟
"من این قدر دوست دارم وقتی یک حاج آقا توی وبلاگش میره بالای منبر و برامون توضیح میده که فرق بین "فمینیسم اسلامی" و"فمینیسم غیرسکولار" چیه؟ این قدر برام جالبه که از زنی که توی چادر و مقنعه و روسری پوشیده شده و توی عکس فقط پوزه اش بیرون است و بعد می بینم همون حاج آقا که در هر موردی از موسیقی و فلسفه و شعر و سیاست و نقد ادبی دو خط اظهار نظر می کنه و حتا در مورد فمینیسم هم ساکت نمی شینه ادعا می کنه که از دیدن آن پوزه ی بیرون مانده از روسری در عکس! تحریک شده است... "
واقعاً دلم برای فمینیسم امروزی ما می سوزد که از چند جناح و با چه جانورانی درگیر است!
راستی برخی از حاجی آقاها برای اینکه اموراتشان بگذرد با برخی از زنان سیاسی، سلام و علیکی دارند و از سوی دیگر برخی از بانوان سیاسی که برای به قدرت رسیدن از هیچ کاری فروگذار نیستند و گهی زین به پشت و گهی زین به پشت، پیش می روند و هر از گاهی، بستگی دارد باد از کدام جهت بوزد، فمینیست می شوند و خلاصه موجی هستند معمولاً با این نوع حاجی آقاها میانه ی خوبی دارند. ما در شهرمان یکی از همین فمینیست های ایرانی داریم که این خانم هیچ با زنها حرف نمی زند، یعنی یا همیشه باید او سخنرانی کند و یا هیچکس! این خانم همیشه حداقل با چهارتا "رضا" حرکت می کند و معمولاً می آید و با چندتا رضاهایش جلسه بانوان دیگر را به می ریزد و خراب می کند. حاجی آقاها امسال این بانو را به عنوان زن برگزیده ی خود به جهانیان معرفی کردند و همیشه می گویند: " فمینیست می خوای؟ این خانوم یک فمینیست درست و حسابی است نه این خرده ریزای ضد مرد!" گاهی حاجی آقاها طوری از فمینیسم طوری حرف می زنند انگار که ارتش است و مثلاً ایشان با جناب سرهنگ یا سرلشگر آشنا هستند و پارتی دارند. راستش رفتار این آقایان آنهم پس از سالها زندگی در قلب اروپا و آمریکا و یا کانادادرای حیرت انگیز است؟
از هنرهای دیگر حاج آقاها اینست که با اسم مستعار برای خودشان کامنت می گذارند و قربان خودشان می روند. انگار یکی برود جلوی آینه و بعد به خود بگوید: فرزاد جون چی گفتی... من کیف کردم و کاملاً حق با شماست و جنبش زنان اعدام باید گردد ولی پیش از اعدام باید چند شبی بغل من و تو بخوابد و قربانمان برود تا آنها را ببخشیم.
از همه جالب تر دو تا حاج آقاست که دارند با هم در مورد فمینیسم بحث می کنند و یکی می خواهد به دیگری ثابت کند که در مورد زنان بیشتر می داند و در نتیجه بیشتر فمینیست است. به نظرم به جای صفحات طنز بعضی اوقات گفتارها و نوشتارهای حاجی آقاها و آقازاده ها و کلفت و آشپزهایشان را در مورد فمینیسم پست کلونیالیسم بخوانید بیشتر می خندید.

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen