آتش و کلام - گلوریا مونیوز- ترجمه بهرام قدیمی
دانلود کتاب آتش و کلام (تاریخچه ی زاپاتیستها)
...............
منظره ای که آتش و کلام در اختیار می گذارد، به خواننده اجازه می دهد سفری
داشته باشد در زمان و جنبش زاپاتیستی را از پنجرهء قطاری بنگرد که از اول ژانویهء
۱۹۹۴ به صورتی علنی به سوی آینده در حرکت است و می توان در هر کجای دنیا به
مسافران آن پیوست، با آنان همراه شد و تا آن جا که آرزوی هر «مسافر» باشد، با آن
رفت؛
در این مسیر ما شاهد پیوستن همراهان جدید، جدائی برخی و پیوستن برخی
دیگریم؛
شاهدیم که این قطار در مسیر خود در ایستگاه های مختلف توقف می کند، به
مردم گوش می سپارد، از آنان می آموزد، با آنان آموزش می دهد، و دست هر کسی را که
با خلوص نیت دراز می شود، می فشارد؛
می بینیم، اگر در اول ژانویهء ۱۹۹۴ منظرهء این قطار با شعار «برابری
بومیان با غیر بومیان» و «اعادهء حقوق برای همهء مطرودان» مزین است، در سال ۲۰۰۵
با «ششمین بیانیه از جنگل لاکندونا» پرچم «مبارزه علیه سرمایه داری و وحدت طبقاتی
کارگران» بر پیشانی لوکوموتیف خود نصب می کند؛
تماشا می کنیم سرسختی تفکری را که (به قول گذشتگان ما) «همهء قدرت را برای شوراها» می خواهد و نه برای حزب خود. تمام
تلاش جریانی که ناگهان از تاریکی زمان سر بر آورده است، بر این استوار است که
بفهماند که وقتی می گوید «همه چیز برای همه، برای ما هیچ چیز»، نمی گوید که
زحمتکشان دار و ندار و حقوق خود را به سرمایه داری و احزاب سیاسی رنگارنگ و حافظ
آن بسپارند، بلکه ستمدیدگان اند که در «حلزون ها»، در «شوراهای دولت خوب» به شیوه
ای گردشی «مطیعانه حکومت می کنند». آنان «فرمانبر فرمان می رانند» تا تجربهء باز
سازی روابط سرمایه داری توسط ساختار جریانات انقلابی، تکرار نشود.
تا دیگر کسی «میوه چین رزم» کارگران نشود، تا در آینده کسی با رنگ «سرخ»
به جای «سیاه» و «سبز» ننشیند و از گردهء مردم کار نکشد.
این کتاب می تواند کاستی و ضعف داشته باشد، می تواند خوب ترجمه نشده باشد،
و یا از ویرایش خوبی برخوردار نباشد، ولی حتماً قادر است نشان دهد «صدف زاپاتیسم،
از سینهء جنبش مقاومت پانصد سالهء بومیان آمریکا» برون جهیده است تا با نژاد
پرستی، استثمار فرد از فرد، غارت و نابود سازی منابع طبیعی، و نابودی انسان ها از
طریق مواد مخدر و الکل پیکار کند؛ تا همراه با تمام آن ها که چنین آرزوئی دارند،
«جهانی بنا کند که در آن جهان های بیشماری بگنجند». جهانی که در آن هیچ فردی را به
خاطر رنگ پوستش، به خاطر زبانش، لهجه اش، مذهبش و لامذهبی اش، نوع لباس اش، جنسیتش
و تمایلات جنسی اش از صحنهء جامعه حذف نکنند.
اختلاف زاپاتیستها با انسانهای دیگر در این
است: جایی که همه یک سیب می بینند، زاپاتیست یک بذر می بیند. زمینی را آماده
میکند، بذر را می کارد، و از آن مواظبت میکند.
مسئله دیگر انسانها مبارزه برای این است که
بتوانند آزادانه انتخاب کنند که چگونه می خواهند سیبی را که به بار خواهد آمد،
بخورند.
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen