Sonntag, 22. Januar 2012

معرفی فیلم/ درباره نئونازی " جنگجوی زن " – زندگی یک زن نازیست.

Kriegerin HD Trailer deutsch/german (2011)
Regie: David Wnendt
Drehbuch: David Wnendt
Kamera: Jonas Schmager
Schnitt: Andreas Wodraschke
Musik: Johannes Repka
Hauptdarsteller: Lukas Steltner, Gerdy Zint, Jella Haase, Alina Levshin, Winnie Böwe, Uwe Preuss
مصاحبه با بازیگر زن فیلم به زبان آلمانی ویدئو
Alina Levshin Interview zu Kriegerin
ویدئو مصاحبه با کارگردان فیلم به زبان آلمانی
David Wnendt Interview zu Kriegerin

نازی‌های زن بر پرده‌ی سینما
برای نخستین بار در تاریخ سینمای معاصر آلمان، کارگردانی جوان به نام داوید وننت (David Wnendt) داستان زندگی یک زن نازی را که در یک گروه راست‌گرای افراطی در شرق آلمان فعال است، دستمایه‌ی اولین فیلم سینمایی خود قرار داده است: "جنگجوی زن" (Kriegerin).
پوستر فیلم که دختری جوان را با بدنی خالکوبی‌شده در حال ادای سلام نازی‌ها ( سلام دادن با دست کشیده و نیمه افراشته به جلو) نشان می‌دهد، گویای شخصیت این "جنگجوی" غیرعادی است: ماریسا (با بازی هنرپیشه‌ی تازه‌کار آلمانی، آنیلا لوشین) یک نازی متعصب و فعال است که برای پیاده کردن اهداف گروه افراط ‌گرای خود، از جمله "پاک کردن خاک آلمان از وجود خارجی‌های کثیف" به هر خطری تن می‌دهد . داوید وننت، کارگردان آلمانی، جایزه‌ی "بهترین فیلم کارگردانان جوان" آلمان را برای نخستین کارش، "جنگجوی زن"، دریافت کرد.

نقش‌ تعیین‌کننده‌ی زنان
داوید وننت فکر ساختن فیلم را هنگام سفری که به شرق آلمان برای تهیه‌ی یک مجموعه‌ی عکس داشته بررسی کرده است. او در باره‌ی انگیزه‌ی انتخاب شخصیت‌ اصلی فیلمش می‌گوید: «وقتی در روستاها با جوانان این منطقه از در گفت‌وگو در‌آمدم، احساس ‌کردم که تفکر افراطی راست‌گرایانه بسیار همه‌گیر است. این مسئله از یک سو وحشتناک بود و از سوی دیگر جالب.» وننت پس از تحقیق بسیار به این نتیجه می‌رسد که نقش زنان در این گروه‌‌ها بی‌‌اهمیت نیست: «در چند سال اخیر شمار زن‌ها در گروه‌های نونازی افزایش یافته. این زنان تنها دنباله‌رو نیستند و در بخش‌های مختلف نقش‌های تعیین‌کننده‌ به‌عهده دارند.»
ماریسای فیلم "جنگجوی زن" یکی از این زنان است که هم‌پای "رفقای مردش" شب و روز در جهت انجام وظایف "انقلابی" گروه می‌کوشد: زهر‌چشم گرفتن از خارجی‌ها، نفس‌کش‌طلبیدن، عربده‌کشی، مست‌بازی و دعوا ـ مرافعه راه‌انداختن، از جمله‌ی این وظایف است. ماریسا در یکی از این "حملات عصبی" کنترل خود را از دست می‌دهد، دو افغانی پناهنده را با خودروی خود زیر می‌گیرد و روانه‌ی بیمارستان می‌کند. ...
از این لحظه تماشاگر فرصت می‌یابد به دنیای درونی این ضدقهرمان مونث نقب بزند و به چند و چون رفتارهای غیرانسانی او پی ببرد. ولی داوید وننت در زمینه‌ی آشکار کردن این دلایل‌ چندان سخاوت به ‌خرج نمی‌دهد و گاهی حتی این رازها را تا پایان فیلم سربسته باقی می‌گذارد؛ از جمله این که چرا افغانی مجروح برای فرار به سوئد به سراغ ماریسا که قصد کشتن او را داشته، می‌رود و درست و تنها از او یاری می‌طلبد. در پایان فیلم، ماریسا از آن‌جا که به زشتی کارها و رفتار خود پی‌برده، به افغانی پناهنده کمک می‌کند و او به مقصد مطلوب می‌رسد. تماشاگر هم پس از دیدن شمار زیادی صحنه‌‌های تأثیر‌گذار خشونت‌بار و نفس‌گیر و هیجان‌انگیز به استقبال این "پایان خوش" می‌رود.
تقریباً از هر دو تن، یک نفر در آلمان شرقی بر این باور است که دموکراسی، بهترین شکل حکومت نیست. حتی کسانی که خود را "راست" نمی‌دانند، گرایشات بیگانه‌ستیزانه دارند. این پدیده اغلب در مناطقی دیده می‌شود که حضور خارجی‌ها در آن‌جا‌ها نامحسوس است.»

برای خواندن ادامه مطلب روی ادامه مطلب کلیک کنیم.



نازی‌های زن بر پرده‌ی سینما

برای نخستین بار در تاریخ سینمای معاصر آلمان، کارگردانی جوان به نام داوید وننت (David Wnendt) داستان زندگی یک زن نازی را که در یک گروه راست‌گرای افراطی در شرق آلمان فعال است، دستمایه‌ی اولین فیلم سینمایی خود قرار داده است: "جنگجوی زن" (Kriegerin).

پوستر فیلم که دختری جوان را با بدنی خالکوبی‌شده در حال ادای سلام نازی‌ها ( سلام دادن با دست کشیده و نیمه افراشته به جلو) نشان می‌دهد، گویای شخصیت این "جنگجوی" غیرعادی است: ماریسا (با بازی هنرپیشه‌ی تازه‌کار آلمانی، آنیلا لوشین) یک نازی متعصب و فعال است که برای پیاده کردن اهداف گروه افراط ‌گرای خود، از جمله "پاک کردن خاک آلمان از وجود خارجی‌های کثیف" به هر خطری تن می‌دهد
داوید وننت، کارگردان آلمانی، جایزه‌ی "بهترین فیلم کارگردانان جوان" آلمان را برای نخستین کارش، "جنگجوی زن"، دریافت کرد

نقش‌ تعیین‌کننده‌ی زنان
داوید وننت فکر ساختن فیلم را هنگام سفری که به شرق آلمان برای تهیه‌ی یک مجموعه‌ی عکس داشته بررسی کرده است. او در باره‌ی انگیزه‌ی انتخاب شخصیت‌ اصلی فیلمش می‌گوید: «وقتی در روستاها با جوانان این منطقه از در گفت‌وگو در‌آمدم، احساس ‌کردم که تفکر افراطی راست‌گرایانه بسیار همه‌گیر است. این مسئله از یک سو وحشتناک بود و از سوی دیگر جالب.» وننت پس از تحقیق بسیار به این نتیجه می‌رسد که نقش زنان در این گروه‌‌ها بی‌‌اهمیت نیست: «در چند سال اخیر شمار زن‌ها در گروه‌های نونازی افزایش یافته. این زنان تنها دنباله‌رو نیستند و در بخش‌های مختلف نقش‌های تعیین‌کننده‌ به‌عهده دارند.»
ماریسای فیلم "جنگجوی زن" یکی از این زنان است که هم‌پای "رفقای مردش" شب و روز در جهت انجام وظایف "انقلابی" گروه می‌کوشد: زهر‌چشم گرفتن از خارجی‌ها، نفس‌کش‌طلبیدن، عربده‌کشی، مست‌بازی و دعوا ـ مرافعه راه‌انداختن، از جمله‌ی این وظایف است. ماریسا در یکی از این "حملات عصبی" کنترل خود را از دست می‌دهد، دو افغانی پناهنده را با خودروی خود زیر می‌گیرد و روانه‌ی بیمارستان می‌کند. ...

نمایی از فیلم "جنگجوی زن"؛ دو نئونازی روبروی دو "قربانی" در قطار
از این لحظه تماشاگر فرصت می‌یابد به دنیای درونی این ضدقهرمان مونث نقب بزند و به چند و چون رفتارهای غیرانسانی او پی ببرد. ولی داوید وننت در زمینه‌ی آشکار کردن این دلایل‌ چندان سخاوت به ‌خرج نمی‌دهد و گاهی حتی این رازها را تا پایان فیلم سربسته باقی می‌گذارد؛ از جمله این که چرا افغانی مجروح برای فرار به سوئد به سراغ ماریسا که قصد کشتن او را داشته، می‌رود و درست و تنها از او یاری می‌طلبد. در پایان فیلم، ماریسا از آن‌جا که به زشتی کارها و رفتار خود پی‌برده، به افغانی پناهنده کمک می‌کند و او به مقصد مطلوب می‌رسد. تماشاگر هم پس از دیدن شمار زیادی صحنه‌‌های تأثیر‌گذار خشونت‌بار و نفس‌گیر و هیجان‌انگیز به استقبال این "پایان خوش" می‌رود.

روشنگری، نه آموزش
داوید وننت در باره‌ی نخستین کار خود می‌گوید: «فیلم من روشنگری می‌کند، بدون آن که آموزش دهد‌؛ موضع‌ می‌گیرد، بدون این که از تصاویر قالبی استفاده کند؛ تحریک کننده و سرگرم کننده است، بدون آن که به شگردهای پیش‌پا افتاده متوسل شود.»

درگیری با "هم‌کیش" در فیلم به عنوان امری عادی نشان داده می‌شود
وننت می‌کوشد، به این ترتیب، برخوردی نمونه‌وار را با پدیده‌ای به نام "بیگانه‌ستیزی و تبعیض نژادی" در جامعه‌ی آلمان ارائه کند، پدیده‌ای که اصولاً قابل توضیح نیست: چرا بیگانه‌ستیزی در شرق آلمان و به ویژه در روستاهای این خطه، امری "عادی" است. چرا این جوانان ناگهان خانه و خانواده‌ را ترک می‌گویند، شعارها و سمبل‌های نونازی‌ها را روی بدنشان خالکوبی می‌کنند و ترانه‌های این گروه‌ها را می‌خوانند؟

پاسخ‌های همیشگی
پاسخ‌هایی که داوید وننت در فیلم خود به این پرسش‌ها می‌دهد، تازه نیست و در اغلب پژوهش‌های‌ اجتماعی درباره‌ی نونازی‌ها نیز تکرار می‌شود: بالا‌ بودن نرخ بیکاری، عدم وجود چشم‌اندازی روشن برای نسل‌ جوان، کمبودهای آموزشی و تربیتی و... داوید وننت در این رابطه می‌گوید:«موضوع‌ها و دیدگاه‌های راست‌گرایان افراطی کم کم به قشر میانی جامعه هم سرایت کرده است. چون پایه‌های اعتماد به دموکراسی سست شده است.

آنیلا لوشین، بازیگر جوان آلمانی در نقش "ماریسا"
تقریباً از هر دو تن، یک نفر در آلمان شرقی بر این باور است که دموکراسی، بهترین شکل حکومت نیست. حتی کسانی که خود را "راست" نمی‌دانند، گرایشات بیگانه‌ستیزانه دارند. این پدیده اغلب در مناطقی دیده می‌شود که حضور خارجی‌ها در آن‌جا‌ها نامحسوس است.»
داوید وننت در فیلم خود، "جنگجوی زن"، به موضوعی حساس و حاد در جامعه‌ی آلمان پرداخته است. کشف فعالیت زیرزمینی تروریست‌های راست‌گرای افراطی در آلمان که خود را "ناسیونال سوسیالیست‌های زیرزمینی" می‌نامیدند و قتل ۹ شهروند خارجی‌تبار، بر موفقیت این فیلم افزوده است.
FF/KG  منبع: سایت رادیو دویچه وله
22.01.2012

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen