Mittwoch, 11. November 2015

به یاد و خاطره ی دخت افغان «رخشانه» از ایالت غور که بدست مردسالاران مذهبی بمانند فرخنده، سنگسار شد


به یاد و خاطره ی دخت افغان «رخشانه» از ایالت غور
https://youtu.be/odQxRfPqxBY 





سحر آفرین ـ لاله آزادم
من لاله ي آزادم،خود رويم و خود بويم دردشت مكان دارم،هم فطرت آهويم
آبم نم باران است،فارغ زلب جويم تنگ است محيط آن جا،درباغ نمي رويم
من لاله ي آزادم،خودرويم وخود بويم
از خون رگ خويش است،گر رنگ به رخ دارم مشاطه نميخواهد،زيبايي رخسارم
بر ساقه ي خود ثابت،فارغ زمدد كارم ني در طلب يارم،ني در غم اغيارم
من لاله ي آزادم،خود رويم و خود بويم
هر صبح نسيم آيد،بر قَصد طواف من آهو برگان راچشم،از ديدن من روشن
سوزنده چرا غستم،در گوشه اين مامن پروانه بسي دارم،سرگشته به پيراهن
من لاله ي آزادم،خود رويم و خود بويم
از جلوه ي سبز و سرخ،طرح چمن ريزم گشته است خُتن صحرا،از بوي دلاويزم
خَم مي شوم از مستي،هرلحظه و مي خيزم سرتا به قدم نازم،پاتا به سر انگيزم
من لاله ي آزادم،خود رويم و خود بويم
جوش مي و مستي بين،در چهره ي گلگونم داغ است نشان عشق،در سينه ي پر خونم
آزاده و سرمستم،خوكرده به هامونم رانده ست جنون عشق،ازشهر به افسونم
من لاله ي آزادم،خود رويم و خود بويم
از سعي كسي منت برخود نپذيرم من قيد چمن و گلشن،برخويش نگيرم من
بر فطرت خود نازم،واراسته ضميرم من آزاده برون آيه،آزاده بميرم من
من لاله ي آزادم،خود رويم و خود بويم
ماهرخ غلامحسین پور- روزنامه نگار
این روز‌ها فیلمی ۳۰ ثانیه‌ای اما دهشتناک در رسانه‌ها دست به دست می‌شود. ویدیویی کوتاه، که سنگسار زنی را به دست نیروهای طالبان نشان می‌دهد.سراسر این سی ثانیه، فریادهای دادخواهی دخترکی به گوش می‌رسد که بر مسلمانی‌اش تاکید می‌کند، آن‌ها را به خدا وامی گذارد و خدا و مادرش را صدا می‌زند.
یک سوی ماجرا«رخشانه» ایستاده، دختری نوزده ساله و از اهالی روستایی در استان غور افغانستان که در مدرسه زنانه تا کلاس ششم در شهر فیروزکوه درس خوانده ،دختر زیبایی است که پدری کم درآمد و کم نفوذ دارد.
سوی دیگر ماجرا ملایوسف است، قاضی و فرمانده محلی طالبان در منطقه «غلمین» واقع در چهل کیلومتری شهر فیروزکوه، مرکز ولایت غور افغانستان، که گویا پیش از این رخشانه را از خانواده‌اش برای برادرش خواستگاری کرده، و وقتی با جواب منفی رخشانه مواجه شده، ازاو کینه به دل گرفته است.
روزنامه هشت صبح افغانستان در مطلبی به عنوان «رخشانه؛ از ازدواج اجباری تا سنگسار» در این باره می‌نویسد : “او دختر زیبایی بوده که دستکم دو بار در قبال پول‌های هنگفت، به اجبار پدرش به ازدواج با مردانی درآورده شده که شخصا به آن وصلت‌ها راضی و خشنود نبوده است.”

اما شق سوم ماجرا پدر رخشانه است، پدرش مرد کم درآمدی است. روزگارش به سختی می‌گذرد. نخستین بار او را با اینکه دل به عشق پسرجوانی به نام «محمدنبی» بسته بوده، با رد و بدل کردن پولی هنگفت به ازدواج مردی در می‌آورند و به شهر «ولسوالی ساغر» در ایالت غور می‌فرستند. رخشانه اما طاقت نمی‌آورد و با محمد نبی فرار می‌کند. خانواده شوهر رخشانه تعدادی از بستگان خانواده محمدنبی را گروگان می‌گیرند و او مجبور می‌شود به خانه پدرش برگردد اما وقتی بازمی گردد، همسرش هم دیگر خواستار او نیست، این بار باز هم علیرغم اینکه رخشانه زنی مطلقه است، اما به بهانه ی  مشکلات قومی و قبیله ای ، از ازدواج او با محمدنبی سرباز می‌زنند.
در این فاصله او بار‌ها توسط خانواده ملایوسف،‌‌ همان مردی که بعد‌ها فتوا به سنگسارش می‌دهد، از پدرش خواستگاری می‌شود و هر بار پاسخ منفی می‌شنوند.
«عبدالحی خطیبی» سخنگوی والی غور به روزنامه هشت صبح در افغانستان گفته است که بر اساس تحقیقاتی که از سوی اداره امنیت ملی ولایت غور انجام شده، فتوای سنگسار این دختر جوان در ولایت غور توسط فردی به نام «ملایوسف» صادر شده که بار‌ها این دختر را برای برادرش خواستگاری کرده اما هر بار از او پاسخ منفی دریافت کرده است.
 پیش از سنگسار، این بار دخترک نوزده ساله را باز هم در قبال پولی گزاف به عقد و ازدواج مردی ۵۵ ساله در می‌آورند، در شرایطی که رخشانه به والدینش می‌گوید راضی به این ازدواج نیست و باز هم از خانه همسرش فرار می‌کند. همین هم می شود و این بار هم او با مرد جوان دیگری به نام «گل محمد» از خانه همسر اجباری‌اش فرار می‌کند.
کسانی که خود را مجری احکام خدا در منطقه می دانند و در واقع نیروهای وفادار به ملایوسفند، او را تعقیب و بازداشت کرده و در دادگاه صحرایی محاکمه می‌کنند، ملایوسف، قاضی و فرمانده محلی منطقه غلمین حکم به سنگسارش می‌دهد .
شق چهارم ماجرا پسرجوانی است که همراه رخشانه است. او مرد متاهلی است، اما ملایوسف،«گل محمد» را که از خانواده با نفوذی است، به عنوان مرد مجرد در دادگاه معرفی کرده و برایش حد شلاق صادر می‌کند. فقط ۹۰ ضربه شلاق!
 رخشانه را تا گردن در خاک فرو می‌کنند و به شکل وحشیانه ای در یک قتل دسته جمعی و از پیش طراحی شده، می کشند.
«فردوس کاویش»، روزنامه نگار در روزنامه هشت صبح افغانستان به خانه امن می‌گوید: این اتفاق در محلی رخ داده که چندان هم در محدوده کنترل دولت نیست: «سنگسار درجایی انجام شده که درکنترل دولت نیست. روایت مقامات محلی این است که دختر با یک پسراز روستای محل زند گیشان فراری شده بوده، بعد روستایی‌ها آنان را پیدا می‌کنند ونزد «ملامحمدیوسف»می‌آورند. ملاهم حکم سنگسار را تطبیق می‌کند. پسر را هم شلاق می‌زنند. گفته می‌شود دخترپیش ازفرار، برخلاف رضایت خودش به عقد یک مرد دیگردرآمدہ بوده»
روزنامه‌های محلی افغانستان خبر داده‌اند که رخشانه و مرد ۲۳ سالهٔ همراهش در ۴۵ کیلومتری «فیروزکوه»، مرکز ولایت غور به دست نیروهای طالبان گرفتار آمده‌اند. ولایت غور از جمله معدود ولایت‌های افغانستان است که والی آن زنی است به نام «سیما جوینده». او یکی از محدود زنانی است که توانسته چنین پستی را در افغانستان اشغال کند و همین مسئله هم نشان میدهد که زنان بیش از آنکه به نظر می رسد تحت ظلم و ستم قرار دارند و حتی به قدرت رسیدن آنها نیز چندان کمکی به بهبود وضعیتشان در این سرزمین نمی کند.
گروه هماهنگ کننده عدالت انتقالی در کابل به رادیو اروپای آزاد، رادیو آزادی می‌گوید که: «این قضیه به اثبات رسانده که زنان افغان از حقوقشان محروم‌اند و هر زمانی که برای حقوقشان صدا بلند کنند به مرگ مواجه خواهند شد.»
پس از انتشار فیلم سنگسار رخشانه، مقامات کشور افغانستان واکنش‌های متعددی نسبت به اقداماتی از این دست نشان دادند. اشرف غنی، رئیس جمهور افغانستان به نهادهای امنیتی و قضایی این کشور دستور اکید داده تا عاملان این جنایت را دستگیر و به مراجع قضایی تحویل دهند. او همچنین از شهروندان افغانستان خواسته است تا در برابر اعمال غیر انسانی و غیر اسلامی از این دست، واکنش نشان دهند.
شورای امنیت ملی افغانستان هم این قتل را به شدت محکوم کرده و در پی این اعتراض‌ها والی غور خبر داده که تا کنون بیست نفر از کسانی که در این قتل و دادگاه صحرایی مشارکت داشته‌اند، شناسایی شده‌اند.
به نظر می‌رسد شناسایی این افراد تا زمانی که ضمانت اجرایی برای محاکمه کردن و مجازاتشان وجود نداشته باشد، راهکار چندان موثری نیست، دستگیر شدگان بعد از قتل فرخنده، قتل فجیع زن دیگری که در مسجد شاه دو شمشیره کابل توسط ملایان متعصب و مردم رهگذر رخ داد، یا غالبا آزاد شده‌اند یا به احکام کوتاه مدت محکومند و در مورد قتل رخشانه عالمان دینی و مراجع مذهبی کماکان سکوت کرده‌اند.

گر چه حکم سنگسار از سوی مجلس افغانستان غیر قانونی اعلام شده است، اما روزنامه اطلاعات روز افغانستان نوشته که این حکم توسط والیان محلی اجرا می‌شود:«در سال ۲۰۱۰، یک زن و مرد در ولایت قندوز سنگسار شدند. براساس گزارش سازمان عفو بین‌الملل، این اولین سنگساری بود که پس از سقوط طالبان از سوی این گروه به‌گونه رسمی در افغانستان اتفاق افتاد. فعالان افغان این گفتهٔ سازمان عفو بین‌الملل را تکذیب کرده و گفته است، تنها در سال ۲۰۰۵ دو مورد سنگسار در ولایت بدخشان صورت گرفت. با این حال، آمار دقیقی از سنگسارهای اتفاق افتاده در افغانستان ارائه نشده است؛ ولی با این وجود، گزارش‌های رسانه‌ای در سال‌های اخیر از محکمه‌های صحرایی به نشر رسیده است. بر اساس این گزارش‌ها، دو ماه قبل، یک زن در ولایت «سرپل» سنگسار شد. در سال ۲۰۱۰، مادر و دختری در غزنی سنگسار شدند. در سال ۲۰۱۳ پلیس افغانستان موفق شد تا زنی را که از سوی طالبان در آستانهٔ سنگسار قرار داشت، نجات دهد.»
به جز تلاش اشرف غنی، رئیس جمهور کشور افغانستان  که هیاتی متشکل از نمایندگان مجلس، مقامات تامین کننده امنیت ملی، و کمیسیون مستقل حقوق بشر در افغانستان را برای رسیدگی به این جنایت تشکیل داده، کوشش منسجم فعالان حقوق زن در افغانستان و نمایندگان زن مجلس افغانستان قابل توجه است.
در ویدئویی که از جلسهٔ نمایندگان مجلس افغانستان و کمیسیون بررسی این جنایت منتشر شده،« فوزیه کوفی»، یکی از نمایندگان زن افغان، با بیانی شیوا عنوان می‌کند: «وقتی در کشوری قانون وضع می‌شود مسئولیت اجرای قانون را چه کسی بر عهده دارد؟ آیا مسئولیت اجرای قانون با افرادی است که حتی سواد خواندن نامشان را هم ندارند؟ آیا مسئولیت اجرای قانون با افرادی است که با تفنگ خود، با سنگ و با چشم ناپاک و شهوترانشان از زنان قربانی می‌گیرند؟» او بغض می‌کند و ادامه می‌دهد: «فرزندان ما که این روز‌ها مشغول امتحاناتشان هستند بخصوص دخترانمان، با دیدن این تصویر شب تا صبح بار‌ها از جای خود می‌پرند و خوابشان از آن‌ها گرفته می‌شود باعث می‌شود بپرسم ضرورت وجود ما در این مجلس کی و کجا مشخص می‌شود؟» او در اعتراض به عدم توانایی دولت اشرف غنی در کنترل امنیت شهروندان می‌گوید: «از زمانی که حکومتی به نام وحدت ملی ساخته شده، این دومین و وحشتناک‌ترین جنایتی است که علیه بشریت اتفاق افتاده و اگر با پروندهٔ فرخنده جدی‌تر برخورد می‌شد چنین رخدادی اتفاق نمی‌افتاد.» اوهمچنین تصریح می‌کند که: «هیچکس مخالف حکم شریعت نیست اما افرادی که برای رخشانه رای صادر کردند آیا سواد خواندن و نوشتن دارند؟ دست چپ و راست خود را از هم تمیز می‌دهند؟ یک روز در تمام عمر خود پایشان به دروازهٔ مکتب و مدرسه رسیده؟ اگر بر اساس شریعت صحت ازدواج رضایت طرفین است، چه تناسبی وجود دارد که یک دختر شانزده ساله را به مرد هفتاد ساله می‌دهند؟ پس این حکم ظالمانه برای رخشانه از کجا می‌آید؟»
«عزیز حکیمی»، خبرنگار سابق بی‌بی سی به خانه امن می‌گوید: «رسانه‌های محلی افغانستان لحظه به لحظه دارند جزئیات بیشتری از این حادثه را منتشر می‌کنند. پیگیر آن‌ها باشید. خیلی چیز‌ها طی روزهای آینده خواهید شنید. این دومین اتفاق در دوماه گذشته در غور است. قبل‌تر از این هم طالبان یک عروس تازه را فقط به جرم اینکه هزاره بود به رگبار بستند. غور از ولایاتی است که دولت حاکم هیچ کاری برای امنیتش نکرده. هنوز بخش‌های از آن در تصرف طالبان است و اگر با آن‌ها بر سر این جریان درست و درمان برخورد نشود بازهم ممکن است این رویداد‌ها تکرار شوند.»


پنجشنبه ۱۴ عقرب ۱۳۹۴
۸صبح، هرات: فتوای سنگسار رخشانه یک دختر جوان در ولایت غور توسط فردی صادر شده که پیش از این او را برای برادر خود خواستگاری می‌کرد.
عبدالحی خطیبی سخنگوی والی غور به روزنامه ۸صبح گفته است که بر اساس تحقیقات صورت گرفته از سوی اداره امنیت ملی این ولایت، ملایوسف که هفته گذشته فتوای سنگسار رخشانه را صادر کرد بارها او را برای برادرش خواستگاری کرده اما رخشانه نپذیرفته است.
به گفته سخنگوی والی غور این اقدام رخشانه خشم ملایوسف و برادرش را در پی داشته است.
همچنان یک منبع معتبر در ولایت غور می‌گوید که دست‌کم ۲۰ تن از کسانی که در قتل رخشانه دست داشتند در منطقه “غلمین” در نزدیکی شهر فیروزکوه مرکز ولایت غور شناسایی شده‌اند.
این منبع نیز تایید می‌کند که تمامی این ۲۰ نفر وفادار به ملا یوسف٬ یک فرمانده محلی مخالف دولت در ولایت غور بوده‌اند.
به گفته این منبع دولت مصمم است تا عاملان این جنایت را دستگیر و به جزای اعمال‌شان برساند.
سنگسار رخشانه و انتشار ویدویی از آن در شبکه‌های اجتماعی موجی از واکنش‌ها را در روزهای اخیر در پی داشته است.

طالبان برای زنده ماندن رخشانه، پنج میلیون افغانی درخواست کرده بودند

ریاست امنیت ملی ولایت غور می گوید که گروهی از طالبان که عامل سنگسار رخشانه، دختر جوان غوری بودند، در ابتدا قصد باجگیری از خانواده ی وی را داشتند.
ژنرال حنیف نورستانی، رییس اداره ی امنیت ملی غور در صحبتی ویژه با خبرگزاری جمهور گفت: طالبان بدون هیچ دلیل خاصی این دختر جوان را در بند نگه داشته و قبل از سنگسار از پدرش پنج میلیون افغانی در خواست کرده بودند.
به بیان وی؛ خانواده ی این دختر دارای بضاعت مالی قوی نبوده و نتواستند به درخواست طالبان عمل کنند.
به گفته ی آقای نورستانی؛ عاملان اصلی این قضیه سه تن از فرماندهان طالبان به نامهای "ملا منصور، ملا یوسف و ملا هاشم" هستند که زیر پیگرد نیروهای دولتی و به ویژه امنیت ملی قرار دارند.
رییس امنیت ملی غور افزود که قرار است در آینده نه چندان دور، عملیات وسیع پاکسازی برای از بین بردن مواضع و تحرکات طالبان در روستای "غلمین" ــ محل رویداد سنگسار ــ انجام شود.
شماری از علمای دینی غور هم ضمن تقبیح این حادثه، آن را کاملا غیراسلامی دانسته اند.
بازتاب امروز: رخشانه با پسر مورد علاقه خود از خانه فرار کرده بود تا به ازدواج با مردی که بسیار از او مسن‌تر بود تن ندهد.

رخشانه
شنبه ۱۶ عقرب ۱۳۹۴ - وحید پیمان
یافته‌های تازه از زوایای زندگی رخشانه- دختری که به تازگی سنگسار آن در ولایت غور خبرساز شد- نشان می‌دهد که این دختر جوان قربانی زیبایی، زدوبندهای قومی و در نهایت طویانه گزافی شده که شماری از مردان حاضر بودند در قبال ازدواج با او به خانواده‌اش پرداخت کنند.
رخشانه خواستگاران فراوانی داشته و دست‌کم دو بار در بدل پول هنگفت به ازدواج مردانی در آورده شده است که شخصا علاقه‌مند ازدواج با آن‌ها نبوده است.
در ولایت غور سال‌هاست که مشکلات قومی فاجعه‌آفرین می‌شود؛ به‌‌گونه‌ای که بر اساس فیصله و رای بزرگان قومی حتا ازدواج دختران یک قوم با قوم دیگر در مناطقی از این ولایت ممنوع است و تبعات سنگینی در پی دارد.
حتا شماری از اقوام در ولایت غور به عقد نکاح درآوردن دخترشان به پسری غیر از قوم خود را مایه ننگ و آبروریزی عنوان می‌کنند.
غور از ولایت‌هایی‌ست که سنگین‌ترین قواعد عرفی توسط زورمندان محلی در آن تطبیق می‌شود تا جایی‌که بزرگان قومی نه تنها بر خلاف میل دختر و پسر حتا بر خلاف میل والدین آن‌ها در مورد ازدواج دختران و پسران جوان تصمیم می‌گیرند. گاهی دختران را به‌عنوان خون‌بها و گاهی نیز در بدل زمین، خانه و یا حیوانات به عقد نکاح مردان در می‌آورند.
از سوی دیگر «طویانه»‌های گزاف در ولایت غور گاهی ازدواج‌های خلاف میل دختران را رقم می‌زند. پدرانی را می‌توان یافت که دختر خود را به عقد نکاح کسانی در می‌آورند که هم قوم‌شان باشند هم طویانه‌های گزاف پرداخت کنند.
قتل رخشانه، دختر ۱۹ ساله‌ای که هفته گذشته در منطقه «غلمین» در ۴۰ کیلومتری شهر فیروزکوه مرکز ولایت غور توسط عده‌ای از مردان خشمگین رقم خورد، گره با چنین مسایلی خورده و در نهایت این رویداد واکنش‌های تندی را به‌ویژه در شبکه‌های اجتماعی در پی داشت.
رخشانه تا صنف ۶ در مکتب نسوان شهر فیروزکوه مرکز ولایت غور پیش از این درس خوانده بود. پدر رخشانه در بدل طویانه‌ای گزاف او را به ازدواج مردی در آورد که رخشانه علاقه‌مند ازدواج با او نبود. رخشانه علاقه‌مند ازدواج با پسری به‌نام «محمد نبی» بود که هر دو یک‌دیگر را دوست داشتند. در واقع مخالفت خانواده رخشانه با ازدواج او و محمد نبی آغاز تمام ماجراهایی است که زندگی عادی رخشانه را دگرگون ساخت و در نهایت به سنگسارش ختم شد.
پدر رخشانه، باشنده شهر فیروزکوه، اقتصاد ضعیفی داشت و آن‌گونه که منابع محلی در ولایت غور می‌گویند به‌دلیل ضعف اقتصادی دست‌کم دوبار به‌دلیل پیشنهاد طویانه‌های گزاف دخترش را به میل خود به ازدواج مردان دیگری در آورد.
ازدواج نخست رخشانه کاملا بر خلاف میلش رقم خورده بود. او نتوانست با محمد نبی فرد مورد علاقه‌اش نکاح کند و در نهایت پس از آن‌که زندگی بر رخشانه چند ماهی به سختی سپری شد، با محمد نبی، شهر فیروزکوه را ترک و به ولسوالی ساغر ولایت غور رفت، اما خانواده شوهر رخشانه شماری از بستگان محمد نبی را به گروگان گرفتند تا محمد نبی مجبور شود رخشانه را به شهر برگرداند.
رخشانه بر اثر فشارهای وارده در نهایت ولسوالی ساغر را ترک و به شهر فیروزکوه برگشت، اما شوهر رخشانه دیگر علاقه‌مند زندگی با رخشانه نشد و بزرگان قومی فیصله کردند تا خواهر محمد نبی به ازدواج شوهر پیشین رخشانه در آورده شود و این فیصله عملی شد.
رخشانه به‌دلیل مشکلات قومی حتا به عقد نکاح محمد نبی هم در آورده نشد و به خانه پدرش رفت.
زمانی‌که رخشانه در خانه پدرش به سر می‌برد، خواستگاران زیادی داشت؛ از جمله برادر مردی که فتوای سنگسار او را صادر کرد.
دست‌کم یکی از خواستگاران پول بیشتری برای زندگی با رخشانه پیشنهاد می‌کرد. این مرد با آن‌که ۳۵ سال با رخشانه تفاوت سنی داشت خواستگار پروپاقرص رخشانه شد.
رخشانه بارها به پدرش هشدار داد که علاقه‌مند زندگی با این مرد ۵۵ ساله نیست. او حتا به پدرش گفته بود در صورتی‌که به اجبار به ازدواج این مرد در آورده شود، یک‌بار دیگر تن به فرار خواهد داد، اما پدر رخشانه بدون توجه به خواست‌ دخترش این بارهم او را در بدل طویانه گزاف به ازدواج این مرد درآورد.
پس از مدتی زندگی با این مرد ۵۵ ساله همان‌گونه پیش از این به پدرش هشدار داده بود، یک بار دیگر تن به فرار داد و با پسری به نام «گل محمد» وارد منطقه پر‌آشوب «غلمین» در ۴۰ کیلومتری شهر فیروزکوه مرکز ولایت غور شد.
آن‌گونه که یافته‌های تازه نشان می‌دهد، گل محمد پسر یکی از زورمندان محلی منطقه «غلمین» و متاهل است. مخالفان دولت که در منطقه غلمین تسلط کامل دارند، رخشانه و گل‌محمد را دستگیر می‌کنند.
ملا یوسف، قاضی و فرمانده محلی طالبان در «غلمین» که پیش از این رخشانه را برای برادرش خواستگاری می‌کرد، این بار او را در چنگ دادگاه صحرایی دید. رخشانه بارها به ملا یوسف در مورد ازدواج با برادرش جواب رد داده بود.
رخشانه در دادگاه صحرایی محاکمه شد. ملا یوسف باشندگان غلمین را با زور به محل اجرای حکم فراخواند و حکم سنگسار بر رخشانه و دره بر گل محمد را تطبیق کرد. گفته‌هایی وجود دارد که ملایوسف به‌دلیل ارتباطات نزدیک با پدر زورمند «گل محمد»، فرزند او را مجرد عنوان کرده است.
در ویدیوی منتشر شده از صحنه سنگسار رخشانه دیده می‌شود که شمار زیادی از مردان خشمگین پس از صدور فتوای سنگسار، رخشانه را سنگباران می‌کنند.
در این ویدیو مشاهده می‌شود که رخشانه با فرود هر سنگ به سمتش، فریاد «خدا خدا» سر می‌دهد.
این حادثه دست‌کم ۸ ماه پس از قتل دردناک فرخنده در کابل اتفاق افتاد، اما این‌بار در گوشه‌ی دیگری از افغانستان و در ولایت غربی غور.
بسیاری از شهروندان کشور نگران‌اند که مبادا به فراموشی سپردن چنین رویدادهایی، ناقضان حقوق بشر در مناطق مختلف کشور را جسورتر کند.

گروه هماهنگی عدالت انتقالی تاکید می‌کند که دولتافغانستان با بی‌توجهی در باره رسیدگی به قضایای خشونت علیه زنان، از میزان مشروعیت خود می‌کاهد. این گروه تاکید کرده که دولت افغانستان به منظور جلوگیری از بی‌باوری بیشتر مردم نسبت به خود، باید کسانی را که در سنگسار رخشانه دست داشته‌اند بازداشت و مورد مجازات قرار دهد.
گروه هماهنگی عدالت انتقالی هم‌چنین تاکید کرده که پدر، خواستگار سابق و ملایی که سعی کرده تا نکاح اجباری رخشانه را به یک شخص مسن انجام دهد، به زودترین فرصت بازداشت و مورد تعقیب عدلی و قضایی قرار گیرند.
این گروه از قوه قضاییه نیز خواسته تا هرچه زودتر دادگاه اختصاصی به منظور رسیدگی به قضایای خشونت علیه زنان ایجاد کرده و پارلمان نیز قانون منع خشونت علیه زنان را به زودی تصویب کند.
هم‌چنین شمار دیگری از فعالان مدنی قبل از ظهر روز جمعه در پارک شهرنو گردهم آمده و با صدور قطع‌نامه‌ای خواستار رسیدگی جدی به قضیه سنگسار رخشانه در ولایت غور شدند. این فعالان مدنی می‌گویند که هنوز خون فرخنده خشک نشده بود که رخشانه را مظلومانه در زیر توده‌های سنگ به شهادت رساندند. این فعالان مدنی در قطع‌نامه خود می‌گویند: «دولتی که با فساد به قدرت می‌رسد، با فساد‌پیشه‌های بدنام قرارداد می‌بندد، قاتلان را از بند رها می‌کند و توان حفاظت از جان و ناموس مردم را ندارد، سبب اصلی این فاجعه است
رخشانه هفته گذشته در نتیجه حکم دادگاه صحرایی به اتهام زنا در ولایت غور سنگسار شد. مردی که همراه رخشانه متهم به زنا شده بود، شلاق خورده است.
اخیرا دفتر ریاست‌جمهوری اعلام کرد که هیاتی را به‌منظور پیگیری عاملان این سنگسار توظیف کرده است. دفتر ریاست‌جمهوری، سنگسار رخشانه را جنایت توصیف کرده و از مردم خواسته تا در برابر همچو جنایت‌هایی بی‌توجه نمانند.

شنبه ۱۶ عقرب ۱۳۹۴ - سید روح‌الله رضوانی
رخشانه با ناله‌ها و فریادهای «اَلّا، خدا جان»، در میان نامردان تنها کسی است که خدا را با تمام وجودش صدا می‌زند. بیش از بیست نفر گرداگرد او را گرفته‌اند. یکی بعد از دیگری برمی‌خیزد و با زدن پاره‌های سنگ بر پیکر رخشانه خود را با جهالت، تعصب و خشم دیگری همراه می‌کند. هر چقدر ناله‌ها و فریادهای «اَلّا، خدا جان» رخشانه بلند‌تر می‌شود ضربات سنگ‌ها محکم‌تر، سریع‌تر و بیشتر رخشانه‌ی ترسیده و تنها را به زیر می‌کشد. هر یک به‌دلیلی سنگ بعدی را محکم‌تر می‌کوبد. یکی می‌خواهد به ملا یوسف ثابت کند که چقدر با او همراه است. دیگری می‌خواهد ثابت کند که آنقدر صلاحیت اخلاقی و حیثیتی دارد که حکم سنگسار را اجرا کند. دیگری به خیال خود دارد حد شرعی جاری می‌کند و از حکم شریعت پیروی می‌کند. یکی هم همراهی می‌کند چرا که از تنها ماندن و از دست دادن پشتوانه قوم می‌ترسد. اما شاید تنها خود رخشانه، ملا یوسف و برادرش هستند که می‌دانند چرا چنین واقعه‌ای در حال رخ دادن است. ملا یوسف می‌خواهد خشم و عقده‌ای را که از جواب رد رخشانه در خواستگاری برای برادرش شنیده است تلافی کند. او می‌خواهد درد غرور تحقیر‌شده‌اش را التیام بخشد. خوب می‌داند که شریعت دست‌‌آویز و بهانه است. چندتایی از آن نامردان موبایل به‌دست برای خود خاطره و سند افتخار ثبت می‌کنند. ملا یوسف خوب می‌داند که چطور می‌شود از روحیه افتخار‌طلبی این مردم برای رسیدن به اهدافش استفاده کند.

فرهنگ افتخار
فرهنگ حاکم بر این جامعه فرهنگ افتخار است. فخر داشتن و به‌دست آوردن. افتخار تملک بر هرچه که فکر یا تصور کنی می‌تواند از آن تو شود. چندان فرقی نمی‌کند که چه چیزی و یا حتا چه کسی را خواسته باشی. افتخار از آن کسی است که خواسته‌اش را به‌دست بیاورد. اگر تخیل و خواسته‌ات به واقعیت نرسید و به‌دست نیامد، مجازی هر کاری کنی تا آن را به‌دست آوری. این‌جا افتخار برابر است با تحقق خواسته‌ها.
کم نیستند آنانی که هنوز افتخار می‌کنند به این که همسرشان را با چه تهدیدها و ترفندهایی مالک شده‌اند. در درون هر کدام از آنان ملا یوسفی نهفته است که اگر به خواسته‌شان نمی‌رسیدند بعید نبود متوسل به تهمتی شوند و مرتکب به سنگساری از جنسی دیگر. کم نیستند دختران و زنانی که با تهمت و شایعه در رسانه‌های اجتماعی سنگسار می‌شوند. کم نیستند خواستگارانی که خشم‌شان از جواب رد شنیدن را با سنگ تهمت و افترا بر دختر خواستنی‌شان تخلیه می‌کنند. در درون هرکدام از ما که این تملک‌طلبی‌های نفسانی و خودخواهانه وجود داشته باشد، ملا یوسفی نهفته است که به وقت داشتن فرصت، قدرت، طرفدار و همراه سنگسار خواهیم کرد.
در فرهنگ افتخار، جواب رد شنیدن و ناکام ماندن به راحتی احساس حقارت ایجاد می‌کند. احساس حقارتی همراه با خشم. از سوی دیگر انتقام گرفتن و تلافی کردن نشانه داشتن غیرت و شجاعت است. اگر آنچه تو می‌خواهی در دست دیگری دیده شود یا از آن دیگری شود، به این معنی است که تو توان و جرات به‌دست آوردن، نگهداری و مالک شدن خواسته‌ات را نداشتی و این یعنی تو حقیری. خشم همراه با این ناکامی ‌فقط با از بین بردن عامل ناکامی ‌فرو می‌نشیند. این‌جاست که باید چیزی را که می‌خواستی از بین ببری. زیبایی را با اسید، حیثیت را با تهمت، تن را با سنگ و زندگی را با مرگ.
رخشانه با جواب رد دادن به خواسته ملا یوسف و برادرش حقارت وجودی‌شان را به رخ‌شان کشید. حقارتی تحمل‌ناپذیر که جهالت، خشم و توحش‌شان را به جوش آورد و شریعت را دست‌آویز خود کردند و بر آیینه‌ای که آنان را به خودشان شناساند سنگ زدند. آنقدر که دیگر هیچ چیزی را در آن آیینه نبینند. غافل از این‌که «آیینه هرچقدر خرد شود آیینه است».
اما چه می‌شود که دیگران نیز با ملا یوسف و برادرش همراهی می‌کنند؟ چه می‌شود که این موضوع ابعادی چنین گسترده و فاجعه‌آمیز پیدا می‌کند؟
در فرهنگ افتخار همه‌چیز در اختیار و برای بزرگ خانواده و قوم است. همه انسان‌ها به هم ربط دارند و چیزی به نام حیطه خصوصی و شخصی رسمیت ندارد. همه چیز تو به دیگران مرتبط و متعلق است حتا احساس و آینده‌ات. در نتیجه تو آزاد نیستی هر کسی را دوست داشته باشی و در سوی دیگر،‌ باید همان کسی را دوست داشته باشی که بزرگ قوم صلاح تو را در آن فرد می‌بیند. در غیر این صورت تو به ارزش‌ها و مصلحت قوم خیانت کرده‌ای. این‌جاست که داشتن احساس عاشقی هم به موضوع و خواسته‌‌ای ترسناک تبدیل می‌شود که تنها تخیلش می‌تواند خوشایند باشد. واقعیتی تلخ و ترسناک که دچار شدن به آن دردسر و تهدید بی‌آبرویی و مجازات را به‌دنبال خواهد داشت. وقتی هم رییس قوم تصمیم می‌گیرد آنانی با آبروترند که تسلیم‌ترند. کسی‌که منافع و حقوق شخصی‌اش را قربانی گروه و قوم کند و با هدف و تصمیم قوم همراهی کند فداکار‌تر و وفادار‌تر است. قربانی کردن، وفاداری، یک نظر بودن و تسلیم جمع شدن از ارزش‌های مهم فرهنگ‌های قومی- ‌قبیله‌ای است. در این شرایط چه کسی جرات می‌کند به راحتی از ملا یوسف بپرسد رخشانه واقعا چرا باید سنگسار شود. چرا باید حکم و تصمیم تو را پذیرفت؟ چه کسی شجاعت متفاوت عمل کردن و تنها ماندن از جمع را دارد. همین است که رفته رفته بر سنگ‌زنندگان افزوده می‌شود.

انگیزه‌های حاکم بر محاکم قبیله‌ای
انگیزه‌ها، فرضیات و قوانین حاکم بر محاکم قبیله‌ای به‌طور طبیعی به سمت مجازات‌های بی‌رحمانه پیش می‌رود. یکی از انگیزه‌های منجر به صدور احکام شدید و بی‌رحمانه، اصرار بر پیشگیرانه بودن این احکام است. تصور غالب بر این محاکم این است که اگر با آنچه رخ داده است به اندازه کافی برخورد نشود، دیگر جوان‌ها و دختر‌ها نترس و بی‌حیا می‌شوند و دیگر نمی‌شود قوم و منطقه را اداره کرد؛ نتیجه این می‌شود که جوان متهم، باید به اندازه احتمال خطای تمام آیندگان مجازات شود.
محاکم قومی- ‌قبیله‌ای از یک سوی دیگر نیز خطرناک‌اند. در این محاکم معمولا تصمیم‌گیری‌ها و قضاوت‌ها به‌صورت جمعی و گروهی فیصله می‌گردد. در قضاوت‌های جمعی مسوولیت تصمیم، بین تمامی‌ اعضا تقسیم شده و در واقع به عهده مفهومی‌ به نام گروه و جرگه گذاشته می‌شود. در این حالت افراد علاوه بر این‌که احساسات و نظرات هم‌دیگر را تشدید و تقویت می‌کنند، راحت‌تر می‌توانند مجازات‌های تشدید شده و حتا جنایت‌آمیز را صادر و عملی کنند. باید فرض را در این‌گونه محاکم بر این گذاشت که، هر نظری در ابتدای چنین جلسات و محاکمی ‌مطرح شد به‌صورت یک گلوله برفی به تدریج بزرگ‌تر شده و در نهایت در شدیدترین و افراطی‌ترین حالت ممکن است به‌صورت یک برف‌کوچ بر سر فرد متهم ‌آوار می‌شود.
انگیزه درونی و شخصی بسیاری از آنانی که عاملان اجرای احکام چنین محاکمی هستند، انتقام، حسادت و خشم است. انتقام‌گیری آنانی که نتوانستند با محبت ازدواج کنند، از آنانی‌که می‌خواهند با عشق و محبت زندگی‌شان را شروع کنند. انتقام آنانی که در زندگی به اجبارهای آزار‌دهنده تن دادند از آنانی که نمی‌خواهند با انتخاب و صلاح‌دیدهای خودخواهانه، تملک‌طلبانه و یا حتا دلسوزانه ولی نامناسب دیگران زندگی کنند. انتقام‌گیری ملا یوسف تملک‌طلب از رخشانه آزادی‌طلب.
بسیاری از آنانی که اشتیاق به امر به معروف و نهی از منکر دارند، در واقع نسبت به جوانانی که اصرار بر خواسته‌های انتخابی، عاطفی و اعتقادی خود دارند حسادت می‌ورزند. برخی از آن‌ها این حسادت را با این ادبیات بروز می‌دهند که: «در زمان ما از این خبرها نبود. دختر حق نداشت روی گپ کلان‌ترش گپ بزنه. چه معنا می‌ده که دختر خودش خوش کنه.» این ادبیات بیشتر نوعی حسرت و حسادت را نشان می‌دهد. آنان در واقع به خاطر خشمی ‌که از گذشته خود دارند، دیگران را محکوم به زندگی مشابه خود می‌کنند. در این قالب که این روش زندگی روش درستی است و این طور سعی می‌کنند احساس کنند که خودشان درست زندگی کرده‌اند.
این محاکم محصول عملکرد ماست
وجود چنین محاکم غیر‌قانونی محصول عدم کارکرد صحیح و صریح محاکم قانونی است که باید باشد و نیست. اگر کسانی همچون ملا یوسف جرات صدور چنین احکامی ‌را پیدا می‌کنند به خاطر این است که قاضیان پرونده‌هایی همچون پرونده فرخنده شجاعت صدور و اجرای حکمی را ‌که باید اجرا می‌شد نداشتند. اگر کسانی جسارت سوءاستفاده و دست‌آویز قرار دادن اسلام و شریعت را در صدور حکم سنگسار علیه رخشانه پیدا کردند، ناشی از کم‌کاری، بی‌مسوولیتی و ترس عالم‌نماهایی است که در شورای علما، مساجد، و رسانه‌ها سکوت کرده‌اند. اگر عاملان چنین جنایاتی فرصت و جرات تکرار آن را پیدا می‌کنند و می‌توانند در امنیت به آن افتخار کنند به خاطر آن است که نیروهای امنیتی برای بانیان و مجریان چنین احکامی ‌نه تنها ناامنی خلق نکردند که گاها برای آنان امنیت نیز فراهم ساختند. رخشانه واقعیت‌های زیادی از این جامعه را به رخ‌شان کشید.
سخن آخر
در این کشور مردم هرچند در بیان و ادبیات خود از عشق سخن می‌گویند اما در واقعیت از آن می‌ترسند و پرهیز می‌کنند. عاشق شدن در این کشور وحشت مرگ را در ذهن تداعی می‌کند. دختران می‌ترسند نسبت به پسری احساسی پیدا کنند، چراکه پیامد این احساس‌شان می‌تواند بی‌آبرویی، سرزنش خانواده، و در نهایت سنگسار و مرگ خود و معشوق‌شان باشد. این‌ها واقعیت‌هایی است که رابعه و بکتاش، صدیقه و خیام، نعیمه و صفی‌الله، رخشانه و… و عاشقان و معشوقان بسیاری در این سرزمین تجربه کرده‌اند. اگر به همین روال ادامه دهیم، دیگر نمی‌توانیم از عشق صادقانه سخن بگوییم. ما باید هنر عشق ورزیدن را به یک‌دیگر بیاموزیم، عاقلانه از آن دفاع کنیم و شجاعانه آن را تحقق بخشیم تا در آینده بتوانیم با جرات برای کودکان و نوجوانان‌مان داستان‌های عاشقانه بخوانیم و زندگی‌های عاشقانه را آرزو کنیم. اگر منطق عشق را نیاموزیم، محکومیم با نفرت زندگی کنیم.

آنان با انتقاد از دولت می‌گویند که «چه‌گونه ممکن است یک دختر را به اتهام زنا محاکمه‌ی صحرایی کرده، زجر کُش کنند و هیچ نهاد حکومتی خبر نشود؟ معلوم است که اداره محلی در حدی نابکار و بی‌خیال بوده است که هیچ اقدامی برای نجات جان رخشانه نکرده است


معترضان در این گردهم‌آیی قطع‌نامه‌ا‌ی را نیز صادر کردند که در آن آمده است: «ما این‌جا گردهم آمده‌ایم تا عدالت و انسانیت را فریاد بکشیم. ما به عنوان انسان‌های ساکن در این سرزمین، از بی‌عدالتی، فساد، جهل و ریاکاری حاکم بر جامعه‌ی ما خجالت می‌کشیم
در این قطع‌نامه «سقوط اخلاقی و ضعف و ناتوانی دستگاه قضایی کشور» و «خاموشی مردم» در برابر چنین رویدادها، عامل اصلی این رویداد دانسته شده است.
معترضان از دولت می‌خواهند که عاملان قتل رخشانه، به شمول فرد مفتی، و همه کسانی که در سنگسار ظالمانه و غیر اسلامی رخشانه شرکت کرده‌اند، گرفتار و مجازات شوند.
نصیر احمد آژند، باشنده ولایت غور و یکی از شرکت کنندگان گردهم‌آیی در کابل به اطلاعات روز می‌گوید: «از آن‌جایی‌که عمل سنگسار در ۳۰ کیلومتری مرکز غور صورت گرفته و پوسته امنیتی در۱۰کیلومتری آن موجود می‌باشد و دولت اقدام نکرده، باید مقامات مسئول مورد بازپرس قرار گیرند
در قطع‌نامه نیز آمده که مسئولان امنیتی ولایت غور به شمول شخص والی و فرمانده پولیس مورد بازپرس جدی قرار گرفته و تمامی آنانی‌که در وظیفه‌ی خود سهل انگاری کرده‌اند، مجازات شوند.

هم‌چنان در قطع‌نامه از هیئتی که دولت برای بررسی این رویداد به غور فرستاده، خواسته شده است تا این جنایت در چارچوب قانون و در نظر داشت اصول و ارزش‌های مندرج در اسناد بین‌المللی حقوق بشر بررسی شود.


آقای آژند گفت که هیئت باید این قضیه را جدی بررسی نموده و «کار آن نباید همانند قضیه ۱۴ تن تیرباران شده در غور که تاحال نتیجه آن معلوم نیست، باشد یا همانند موضوع فرخنده».

شرکت کنندگان این گردهم‌آیی گفتند که عملان این جنایت جاهلانی هستند که با «استفاده سو از شریعت» رنج را بر مردم ما تحمیل می‌کنند.

رخشانه، دختر ۱۹ ساله به تاریخ ۱۱ عقرب، به جرم زنا در غور سنگسار شد. تاکنون دقیق معلوم نیست که این عمل از سوی طالبان انجام شده یا از سوی باشندگان محل.

این جنایت پس از آن اتفاق می‌افتد که فرخنده، دختر ۲۷ ساله، در ۲۸ حوت سال گذشته به اتهام سوختاندن قرآن کریم از سوی افراد خشمگین در مسجد شاه دو شمشیره به صورت وحشتناکی کشته و جسدش به آتش کشیده شد. این قتل اعتراض‌های گسترده را در داخل و خارج کشور به دنبال داشت.

مردم منطقه گفته‌اند که این دختر به نکاح یک فرد مسن درآورده شده بود که وی از این ازدواج راضی نبوده و با پسری آشنا می‌شود و پا به فرار می‌گذارند.
ظاهراً گفته می‌شود که افراد وابسطه به گروه طالبان هنگام فرار آنان را دست‌گیر کرده، دختر را سنگسار و پسر را آزاد می‌کنند.

خانم جوینده گفته که براساس معلوماتی که از سوی باشندگان محل دریافت کرده، این عمل وحشیانه از سوی افراد طالبان اجرا شده است.

خانم جوینده در تماس تلفونی به دویچه وله گفته که براساس گفته‌های مردم، طالبان پسر را تنها چند سنگ زده‌اند و دختر را به شکل وحشتناک و فجیعانه سنگسار کرده‌اند.

والی غور گفته که در محل وقوع رویداد، نیروهای امنیتی حضور ندارند و طالبان در این محل فعالیت می‌کنند.

خانم جوینده ضمن این‌که می‌گوید این حادثه سنگسار اولین و آخرین رویداد در غور نیست، می‌افزاید که برای جلوگیری از هم‌چو رویداد، دولت باید در منطقه عملیات راه اندازی کند و نیروهای دولتی مستقر شوند.

رویداد اخیر پس از آن اتفاق می‌افتد که به تاریخ ۱۰ سنبله امسال، دادگاه شهری ولایت غور یک پسر و دختر جوان را به اتهام زنا در حضور رییس و اعضای شورای ولایتی این ولایت صد صد دره زده‌اند.

گفته شده بود که این پسر و دختر مجرد در حضور بیش از صد تن که در میان آن‌ها پولیس و مقام‌های حکومتی ولایت غور نیز حضور داشتند، دره زده شده‌اند.


حمایت مشاور مذهبی غنی از حکم سنگسار رخشانه
منبع:حبرگزاری فارس
روزنامه نیویورک‌تایمز آمریکا مدعی شده که مشاور امور مذهبی «اشرف غنی» از حکم سنگسار رخشانه دفاع کرده است.
 روزنامه آمریکایی نیویورک‌تایمز مدعی شده است،« مولوی عنایت‌الله بلیغ»، مشاور امور مذهبی «اشرف غنی»، عضو ارشد شورای علمای افغانستان، خطیب نماز جمعه مسجد «پل خشتی» کابل، کسی که قرار است در رأس هیأت تفتیش ریاست جمهوری برای تحقیق در مورد سنگسار رخشانه، به «غور» اعزام شود، در خطبه نماز جمعه «پل خشتی» از حکم سنگسار دفاع کرده است.

این در حالی است که کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان اعلام کرده که هیاتی متشکل از نماینده‌های6 نهاد عالی حقوقی و امنیتی برای پیگیری عاملان سنگسار رخشانه تشکیل شده  و نماینده کمیسیون حقوق بشر افغانستان وظیفه دارد که از نزدیک وقایع را در ولایت غور دنبال کند.
سنگسار رخشانه، با واکنش کاربران در شبکه‌های اجتماعی و اعتراض فعالان مدنی هم مواجه شد. برخی از کاربران افغانستانی با انتقاد از عملکرد حکومت افغانستان در پیگیری قضایی قتل فرخنده می‌گویند که حکومت افغانستان توجه جدی به مجازات عاملان اینگونه قتلها نمی‌کند که اگر عاملان قتل فرخنده مجازات می شدند، سنگسار رخشانه ها دیگر تکرار نمی‌شد.
فعالان مدنی روز گذشته با برپایی تظاهرات در ولایت‌های «کابل» و «غور»، خواستار تشکیل یک محکمه اختصاصی برای رسیدگی به پرونده‌های خشونت علیه زنان شدند.


«افراد وابسته به داعش هفت تن را در افغانستان سربریدند»
منتشر شده در ۱۷ آبان ۱۳۹۴
خبر / رادیوکوچه
مقامات محلی ولایت زابل در جنوب افغانستان اعلام کردند که شب گذشته نیروهای وابسته به گروه موسوم به دولت اسلامی (داعش) هفت نفر از غیرنظامیان گروگان گرفته شده مربوط به قوم هزاره را کشته‌اند.
غلام جیلانی فراهی، مسوول امنیت ولایت زابل گفت که شب گذشته بعد از آغاز درگیری میان نیروهای وابسته به داعش و گروه طالبان، گروگان‌ها از سوی جنگ‌جویان ازبکستانی سربریده‌ شدند.
آقای فراهی همچنین می‌گوید هفت نفر سربریده شده شامل سه زن و چهار مرد هستند که به صورت بی‌رحمانه به قتل رسیده‌اند.
منابع محلی دیروز شنبه، ۱۶ عقرب (آبان) اعلام کردند که نیروهای وابسته به ملا منصور رهبر گروه طالبان در این ولایت با نیروهای وابسته به ملا داداله که از ملا محمد رسول، سرپرست شاخه انشعابی گروه طالبان حمایت می‌کند، درگیر شده‌اند.
به اساس گفته‌های مقام‌های محلی در این درگیری‌ها جنگ‌جویان ازبکستانی وابسته به داعش در حمایت ازشاخه انشعابی گروه طالبان هم می‌جنگند.
این اتفاق در ولسوالی ارغنداب ولایت زابل رخ داده‌است. آقای فراهی می‌گوید نیروهای داعش از این منطقه به کوه‌ها فرار کرده‌اند.

اجساد گروگانهای کشته شده توسط بزرگان محل به مرکز بهداشتی ولسوالی شاه جوی ولایت زابل منتقل شده است.

جواد وزیر، ولسوال شاه جوی نیز گفت که افراد گروگان گرفته شده در گذشته در ولسوالی خاک افغان و ارغنداب توسط گروه داعش نگهداری می‌شدند.

به گفته او مردم محل که از مرگ این افراد اطلاع یافته بودند اجساد آنان را قبل از ظهر به ولسوالی شاه جوی منتقل کردند.

منابع محلی گفته افرادی که گروگان‌ها را کشته جنگجویان ازبکستانی عضو داعش بوده‌اند.

۳۱ نفر از مردم هزاره ، روز چهارم حوت (اسفند) ۱۳۹۳ زمانی که از هرات به سوی کابل سفر می‌کردند، در ولایت زابل از سوی افراد مسلح به گروگان گرفته شدند.

آواخر ثور(اردیبهشت) ۱۹ تن از ۳۱ نفر گروگان آزاد شدند ولی بعدا افراد مسلح چهار نفر غیر نظامی را از ولسوالی گیلان ولایت غزنی به گروگان بردند.

«اعتراض فعالان مدنی در کابل به سنگسار یک دختر در غور»
منتشر شده در ۱۵ آبان ۱۳۹۴
خبر / رادیوکوچه

ده‌ها نفر از فعالان مدنی افغان در کابل، روز جمعه ۱۵ آبان، در واکنش به سنگسار یک دختر جوان در ولایت غور در مرکز افغانستان، دست به راهپیمایی و تجمع اعتراض‌آمیز زدند.

مقام‌های محلی در ولایت غور ده روز پیش، از سنگسار این دختر که «رخشانه» نام داشت، به دست مخالفان مسلح دولت افغانستان خبر دادند.

«عبدالحی خطیبی»، سخنگوی والی غور گفت که این دختر در یک دادگاه صحرایی در ۴۵ کیلومتری شهر فیروزکوه، مرکز این ولایت، به اتهام زنا به سنگسار محکوم شده بود. به گفته آقای خطیبی محل برگزاری این دادگاه و اجرای حکم در کنترل شورشیان مسلح مخالف دولت افغانستان است.

یک هفته پس از تایید این خبر از سوی مقام‌های محلی، رادیو اروپای آزاد، ویدئویی را از جریان اجرای حکم سنگسار رخشانه منتشر کرد.

شرکت‌کنندگان دو تجمعی که امروز در کابل برگزار شد با انتقاد از دولت مرکزی و مقام‌های محلی ولایت غور، خواستار برخورد جدی با عاملان این قضیه و تحقیق در مورد عملکرد مسوولان و مقام‌های امنیتی ولایت غور شدند.

این شرکت‌کنندگان شعارهایی علیه خشونت و افراط‌گرایی سر دادند.

«محمد اشرف غنی» رییس‌جمهوری افغانستان سنگسار رخشانه را جنایت خوانده و به نهادهای امنیتی و عدلی این کشور دستور داده که عاملان این عمل غیرقانونی را به قانون سپرده و قضیه را با جدیت پیگیری کنند.

با این حال «غلام مصطفی محسنی» فرمانده پلیس ولایت غور گفته که به نظر نمی‌رسد نیروهای امنیتی غور در شرایط فعلی توان پی‌گیری و بازداشت عاملان سنگسار رخشانه را داشته باشند.

حدود دو ماه پیش نیز قاضی یک دادگاه دولتی در غور، دو جوان را به جرم زنا به شلاق محکوم کرد و حکم آنها در ملا عام به اجرا گذاشته شد.

مقام‌های محلی غور گفته‌اند که این دختر را شورشیان مسلح مخالف دولت در یک دادگاه صحرایی به سنگسار محکوم کرده بودند.

دادگاه ابتدایی ولایت غور یک پسر و دختر جوان را به اتهام عمل نامشروع زنا مورد ضربات شلاق قرار داد.
- خبرگزاری خامه پرس – فارسی | خبرهای داغ از افغانستان، منطقه و جهان - http://www.khaama.com/persian -
دختر و پسری که در ولایت غور به اتهام زنا دره زده شدند
سنبله ۱۰, ۱۳۹۴.
دادگاه ابتدایی ولایت غور یک پسر و دختر جوان را به اتهام عمل نامشروع زنا مورد ضربات شلاق قرار داد.
گزارش‌ها می‌رسانند که احمد و زرمینه یک‌ماه پیش به جرم عمل زنا بازداشت شده و روز  گذشته پس از فیصلۀ دادگاه ابتدایی هریک ۱۰۰ دره زده شده‌اند.
آنان در محضر عام که علمای دینی، مسؤولان دادگاه و مردم حضور داشته‌اند دره زده شده‌اند.
در همین حال دادگاه استیناف این ولایت به رسانه‌ها گفته‌است که از این موضوع آگاهی ندارند.
رییس دادگاه ابتدایی ولایت غور گفته‌است که این دوتن هریک در حضور هیئت قضایی چهار بار اعتراف کرده‌اند که دست به چنین عملی زده‌اند.
گفته می‌شود زرمینه که اکنون به اتهام عمل زنا بازداشت و دره زده شده یک کودک نیز به دنیا آورده‌است.
اما مسئلۀ دیگری که در این قضیه پرسش‌برانگیز است گفته‌های احمد، مردم متهم به زنا پس از فیصله و تطبیق حکم دادگاه است.
او گفته‌است که رانندۀ یکی از مقام‌های بلندپایۀ دولتی در ولایت غور بوده و آن مرد که با این دختر رابطۀ نامشروع داشته پس از فاش‌شدن موضوع این جوان را وادار ساخته مسؤولیت این عمل را به دوش گرفته اعتراف کند که دست به این عمل زده‌است.
در حال حاضر هردو متهم که حکم دادگاه نیز بالای‌شان تطبیق شده در بازداشت به سر می‌برند اما انجمن وکلای مدافع غور گفته‌است که آنان باید آزاد گردند و نگه‌داری‌شان پس از مجازات در زندان خلاف قوانین است

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen