Freitag, 14. Februar 2014

انقلاب 57 و نسل سوخته! تقی روزبه




انقلاب 57 و نسل سوخته!

انقلاب بهمن و وجدان معذب نسلی که آن را برپاکرد و ضرورت تصفیه حساب با آن!

نسل هائی که پس از انقلاب بهمن متولد شدند عموما خود را نسلی سوخته شده می دانند. برای اکثرآنها انقلاب و حکومت اسلامی همزاد و همسان یکدیگر تصورمی شوند. و البته حکومت اسلامی نیز در طی این سی و پنج سال بی وقفه خود را  تجسم و بانی و محصول طبیعی انقلاب معرفی کرده است . ناگفته نماند که در این انگاره بخش هائی از اپوزیسیون هم - از جمله مدافعان نظم گذشته-  با او هم صداهستند. هم چنین بخش های زیادی از نسل بر پادارنده انقلاب بویژه چپ ها و نیروهای رادیکال - دموکرات نیز با مشاهده سربرآوردن هیولائی بنام جمهوری اسلامی از زهدان انقلاب  نه فقط رؤیاها و آروزهای خود را برای ایجادجامعه آزاد و انسانی  بربادرفته می بینند، بلکه خود از اولین طعمه های غول سیری ناپذیری بوده اند که خود، ولوناخواسته، نسبت به تکوین آن در زهدان انقلاب غفلت ورزیده اند. نسل های جدید پدران و مادران خود را مسبب این  وضعیت نامطلوب کنونی می دانند و در شگفتند که چگونه آن ها مبادرت به انقلاب علیه نظمی کردند که نظام برآمده از آن روی نظام پیشین را"سفید" کرده است و کسی هم تا کنون قادرنشده است این هیولای به بام قدرت عروج کرده را پائین بکشد. از همین رو اقدام و عملکرد نسل انقلاب کرده برایشان اصلا قابل فهم نبوده، گوئی آنها جن زده شده و کلنگ بدست به تخریب ساختمانی پرداخته اند که خودهم از خطرزیرآوارماندن مصون نبوده اند. آنها را محکوم کرده و سزاوارسرزنش می دانند واین درحالی است که نسل انقلاب کرده نیز عموما در حالتی تدافعی، نتوانسته پاسخ های درخور و اقناع کننده از عملکرد خود بدهد. پاسخ های آنها دراین رابطه  یا فاقد منطق و استدلال قوی و قابل قبول برای نسل های جدید بوده و یا حتی با وجدانی معذب و با اعتراف به ندانم کاری، خود را مقصردر ایجادوضع موجود دانسته و چه بسا در درد و آلام نسل های جدید خود را شریک وی می دانند . البته این خقیقت دارد که بخش های آگاهتری از جامعه وجود داشته اند که هیچگاه در برابرافسون فراگیراسلام سیاسی و خمینی تن به تسلیم و تمکین ندادند و طبعا وجدان کمترمغذبی دارند، اما حتی آنها نیز فاقدآن خودآگاهی لازم و مقابله کارآیند با آن نوع جن زدگی و باصطلاح مستی توده ای بوده اند که تصویرخمینی را برماه می دیدند و او را بردوش خود نهاده و به کرسی قدرت نشاندند. آنها نیز نتوانسته اند آن گونه که باید به وظیفه آگاه گرانه خود عمل کنند و سنگربندی درخور و مؤثری را در برابرپیشروی ارتجاع تایک اندیش برپا دارند.

 برای خواندن کل مقاله در منبع روی اینجا- بلاگ روزبه کلیک کنیم.

تقی روزبه مینویسد:

تحریک و برانگیختگی بخش سنتی جامعه  بویژه درعرصه های سه گانه زیربرجسته بوده است:
نخست، ازیکسو عدم تناسب بین روند درهم شکستن مناسبات کهن حاکم بر روستاها  باتوان جذب آنها درشهرها و مناسبات نوین سرمایه داری را شاهد بودیم و لاجرم شاهد انباشت نیروهای رانده شده از روستا به حاشیه شهرها و رویش حلبی آبادها و فقدان چشم اندازی روشن در برابرآنها بودیم. عاملی که این نیروی وسیع  را هم چون بمبی آماده انفجار در حاشیه و متن شهرها متراکم ساخته بود. نیروئی عظیم و سرخورده و خشمگین، بدون آگاهی لازم  و جابگاه اجتماعی مشخص می توانست به سهولت تحت نفوذ و هژمونی  جریانات مخالف نظام و بیش از همه بخش تاریک اندیش و سنتی جامعه باشد و چنین نیزشد.

رزا: روزبه عزیز کتاب تهيدستان و سياست
سياست هاي خياباني: جنبش تهيدستان در ايران/ آصف بيات 

خلاف پاراگراف بالا را که نوشتید میگوید. لمپن پرولتاریا که مارکسیستها استفاده میکنند و من این دفینیسیون را قبول ندارم، طبق کتاب آقای بیات از همان ابتدا هوادار خمینی نبود. طبق مشاهده ی میدانی خودم، اغلب ساکنان خاک سفید شرق تهران، فالانژ نبودند. البته نمیدانم نوشته ی بالا ی شما به کار تحقیقی بیات آگاه است یا نه. "مستضعفین" به نظرم خیلی بعد تر برخن هژمونی خمینی را پذیرفتند. ...

فیلم های زیر- قیام مردم سال 57، سرکوب و زندان و اعدام انقلابیون و خیزش دوباره را در سال 88 را خلاصه کرده است. لینک فیلم درزیر


 فیلم انقلاب 57
revolution 1979 iran

آزادی زندانیان سیاسی در دوره ی بختیار
Iran Jan. 1979 political prisoner

اشغال سفارت امریکا توسط چریکها 25 بهمن 1357
http://vimeo.com/54733455


Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen