حیوانات به اندازۀ انسانها باهوش نیستند. اخلاق و معنویتی که ما برای
گونۀ خود تعریف کردهایم، در حیوانات دیگر تعریف نشده است پس چرا ما انسانها باید
برای حیوانات حقوق تعریف کنیم و به آن پایبند باشیم؟ در واقع، ما انسانها نیستیم
که باید برای حیوانات حقوق تعریف کنیم. تمام موجودات زنده با حقوق تعریف شدهای به
دنیا میآیند، حقوقی که طبیعت برای آنها تعریف کرده است و ما انسانها با خودخواهی
تمام آنها را از موجودات دیگر گرفتهایم.
انسان، قدم کج اول را چند هزار سال پیش هنگامی که حیوانات وحشی را با نام
حیوانات پرورشی و حیوانات کار به بردگی خود کشاند برداشت. در طول چند هزار سال
گذشته ابعاد سوء استفاده از حیوانات آنچنان وسیع شده است که امروز به هر گوشهای
از زندگی انسانها نگاه کنیم مستقیم یا غیر مستقیم به نمونههای بارزی از زیر پا
گذاشتن حقوق طبیعی حیوانات میرسیم. اگر انسان پای خود را از گلیم خود درازتر نمیکرد
و تیشه به ریشۀ طبیعت و موجودات دیگر نمیزد امروز لازم نبود نگران حقوق حیوانات
باشیم ولی به هر تقدیر ما در این نقطه قرار داریم، در زمانی که در هر ثانیه ۱۶۸۰
حیوان بعد از یک زندگی نکبتبار در کشتارگاههای دنیا کشته میشوند یا در راه
کشتارگاه جان میبازند یا بر اثر شرایط بسیار ناهنجار دامداریها میمیرند. در
زمانی که در هر ثانیه ۴ حیوان پس از یک شکنجۀ طولانی روحی و جسمی در
آزمایشگاهها میمیرند، در زمانی که در هر
۳ تا ۴ ثانیه پوست یک حیوان در دنیا زنده زنده کنده میشود تا به مصرف کلاه و کت و
پالتوی انسانهای خودخواه و بیفکری برسد که فکر میکنند پولش را دارند پس چرا
نخرند؟ در همین لحظه خدا میداند چند حیوان دیگر در سیرکها و باغ وحشها و
مسابقات بوکس شامپانزهها، گاوبازی اسپانیاییها، جنگ سگها، جنگ خروسها و غیره و
غیره فدای "سرگرمی و تفریح" یا حفظ سنّتهای (چه اصطلاح جالبی برای
اعمال خشونت!) بربری دیگر میشوند.
در حقیقت، وقتی از حقوق حیوانات صحبت میکنیم، صحبت از "دادن"
به معنای "اعطا کردن" نیست صحبت از "پس دادن" است و آن هم نه
"پس دادن کامل". ما حتی اگر
بخواهیم نمیتوانیم تمام حقوقی را که در طول چند هزار سال از حیوانات گرفتهایم به
آنها پس دهیم، ما نمیتوانیم رنج و شکنجه و وحشتی را که سالیانه بر میلیاردها
حیوان تحمیل کردهایم جبران کنیم، ما نمیتوانیم زندگی و جان از دست رفتگان را
برگردانیم، ما حتی نمیتوانیم حیوانات به اصطلاح "پرورشی" یا
"خانگی" که قابلیت خود را برای زندگی در طبیعت از دست دادهاند به طبیعت
برگردانیم... ولی حداقل میتوانیم سعی کنیم قسمتی از حقوق طبیعی حیواناتی را که
هنوز نفس میکشند به آنها پس دهیم و از اعمال خشونت بیشتر در برابر آنها خودداری
کنیم. حیواناتی که در همین لحظه ضجر میکشند، هنوز دم کشتارگاهها یا قصابیها از
ترس میلرزند، هنوز در کامیونها روی هم تلانبار میشوند، هنوز زنده-زنده پوستشان
کنده میشود، هنوز فدای سرگرمی و تفریح انسانهای وقیح میشوند، هنوز در
آزمایشگاهها لاک ناخن یا مواد شیمیایی ریمل به خوردشان داده میشود... این لطفی
است که میتوانیم در وهلۀ اول به خودمان
بکنیم چون یا باید به مفهوم واقعی کلمه انسان متمدن باشیم یا یک موجود باهوش ولی
مخرّب و لاابالی.
Llora Britches (Cry
Britches)
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen