Samstag, 22. Dezember 2012

دانلود چند کتاب- ویرجینیا وولف + سیمون دوبووار +

خاطرات سیمون دوبووار/ ترجمه قاسم صنعوی
جلد اول: خاطرات دختری آراسته
جلد دوم: سن کمال
جلد سوم: اجبار
جلد چهارم: حسابرسی
http://www.mediafire.com/?fo8p61f86tjpawb
http://www.mediafire.com/?3w5rfcb99efof6f 
جلد چهارم کتاب خاطرات که در باشگاه قرار داده شده، با چاپ اولیه آن تفاوت عمده ای دارد. از صفحه 585 تا پایان کتاب-نزدیک به 170 صفحه- فصلی به نام "مراسم وداع" افزوده شده که خاطرات 11 سال آخر زندگی مولف-از 1970 تا 1980- را دربرمی گیرد(وی در سال 1986 درگذشت).
"مراسم وداع" به سال های آخر زندگی سارتر می پردازد و تقدیم شده است به: به آنهایی که سارتر را دوست داشته اند، دوست دارند، و دوست خواهد داشت.

 کتابها به فرمات پی دی اف است. کتابهای دیگر در باشگاه ادبیات اینجا

ویرجینیا وولف/ زندگی نامه
نویسنده: کوئینتین بل
مترجم: سهیلا بسکی
در نوشتن هم – من می خواهم زیبایی را بیان کنم – اما زیبایی (تناسب؟) زندگی و جهان را، در حرکت
من به زیبایی متفاوتی می رسم، به وسیلۀ بی نهایت ناهماهنگی به تناسبی دست پیدا می کنم، همۀ جا پاهای گذر ذهن را در جهان نشان خواهم داد؛ و سر انجام به نوعی کل ساخته شده از اجزاء لرزان دست می یابم. برای من این فرآیند طبیعی به نظر می رسد. پرواز ذهن
از یادداشتهای ویرجینیا وولف

خیزاب ها
ویرجینیا وولف
ترجمۀ پرویز داریوش
http://www.mediafire.com/?a9ux472zaa050pj
متفاوت با نسخۀ کتابناک
ویرجینیا وولف
به سوی فانوس دریایی
ترجمۀ صالح حسینی
 بانو در آیینه
ترجمۀ فرزانه قوجلو
خانم دالووی
ترجمه پرویز داریوش
سال ها
ترجمۀ فرهاد بدری زاده

حرف زدن از سكوت: جنسيت در آثار نويسندگان زن ايران
وحید ولی زاده

انقیاد زنان
جان استوارت میل
ترجمه علا الدین طباطبایی

توتالیتاریسم
حکومت ارعاب، کشتار، خفقان
هانا آرنت
ترجمۀ محسن ثلاثی

چهرۀ عریان زن عرب
نوال السعداوی
ترجمۀ مجید فروتن-رحیم مرادی

عادت می کنیم
زویا پیرزاد
http://www.mediafire.com/?7wojidczbamqehi

 کتابها به فرمات پی دی اف است. کتابهای دیگر در باشگاه ادبیات اینجا

Montag, 17. Dezember 2012

فیلم مستند کاتاستروییکا با زیرنویس فارسی را آنلاین ببینیم

 فیلم مستندی به زبان یونانی است که اخیرا توسط تیم کادر (پریسا نصر آبادی و کو) ترجمه شد.
Catastroika
فیلم موضوعش خصوصی سازی دارایی های ملی میباشد. فیلم مستند قبلی کارگردانان یونانی، دبتوکراسی را میلیونها نفر سراسر جهان آنلاین تماشا کردند. کاتاستروییکا موضوعش خصوصی سازی های کالیفرنیا، انگلیس، آلمان شرقی، فرانسه، ایتالیا و روسیه (شوروی سابق) میباشد. فیلم با نوآمی کلاین، ژیژیک، کن لوچ، و پالاست مصاحبه های کوتاهی دارد. نکات فیلم دست اندازی به دمکراسی در اروپا پس از بحران اقتصادی میباشد.
برای دیدن فیلم به زبانهای دیگر اینجا
فیلم با زیرنویس زبان فارسی در سرور یوتیوب در زیر
برنامه تلویزیونی کادر: ویژه برنامه بحران یونان



English & Bulgarian subtitles available. German, French, Spanish will be added soon. Click on CC icon to choose.
Die Gruppe von Debtocracy, ein Dokumentarfilm mit zwei millionen Zuschauern, welches von Japan bis Lateinamerika übertragen wurde, analysiert die Verschiebung des Staatseigentums in private Hände. 
Die Gruppe reist um die Welt um Informationen über die Privatisierung in Industrieländern und um Hinweise über die Zukunft Griechenlands nach dem massiven Privatisierungsprogramm zu sammeln. 
www.catastroika.com



Catastroika - Greek Documentary (English subs)
http://www.youtube.com/watch?v=uoNjVMhmBfM

Dienstag, 11. Dezember 2012

مقدمه ای بر امنیت دیجیتالی- دوره سوم


 مقدمه ای بر امنیت دیجیتالی- دوره سوم جلسه چهارم: فیلترینگ در ایران
استفاده از فیدهای RSS  برای دورزدن فیلترها

امروزه تقریبا تمام سایتهای و بلاگهای فارسی و غیرفارسی امکان اشتراک فید آر اس اس را عرضه می نمایند. شما می توانید قبل از فیلترشدن یک بلاگ یا سایت خبری، فید آر اس اس آن را مشترک شوید و یا با استفاده از ابزارهای دیگر دورزدن فیلتر اینکار را یکبار انجام دهید. چرا که پس از اشتراک تمامی مطالب سایت به صورت اتوماتیک در اختیار نرم افزار فیدخوان شما قرار خواهد گرفت.
برای دریافت و مطالعه فیدها نرم افزارهای زیادی وجود دارد. اما استفاده از فیدخوان گوگل یا یاهو برای دسترسی و اشتراک فیدهای آر.اس.اس و اتم، توصیه می شود برای اشتراک کافیست زمانی که در اکانت گوگل خود حضور دارید دکمه بالای صفحه یا اشتراک فید آر.اس.اس را فشار دهید. فید مورد نظر به صورت اتوماتیک به خوراک خوان گوگل شما –  یا به قول کاربران ایرانی گودر – اضافه خواهد شد. برای دسترسی به همه فیدهای خود کافیست وارد آدرس گودر خود شوید :

برای خواندن ادامه مطلب یا بر روی تیتر آن و یا اینجا را کلیک کنیم.

Sonntag, 9. Dezember 2012

مفهوم سازی واژه گونه (۱۰)/ دکتر آزاده آزاد جامعه شناس

ساخت گونه ها (زنانگی ها و مردانگی ها) و روابط میان آنها


واژگان کلیدی: پراتيک اجتماعی )۱ (، فضای تولید مثل ، تاریخچه زندگی افراد ،  پراتيک های گونه ای ، روابط قدرت  ، روابط تولید ، وابستگی های عاطفی ، روابط نمادین یا فرهنگ .

فضاهای ساخت گونه      
ساختن گونه  موضوعی  چند وجهی است ، واکنشی ست برای بقای اجتماع . افراد مردانگی ها  و زنانگی های خویش را درواکنش یا پاسخ به نهادها ،  صاحبان قدرت و مقام،  و ارتباطات موثر رسانه ها  بر اساس مصلحت های خود شکل می دهند. زنانگی ها و مردانگی ها ساختار و پیکربندی پراتيک ها   و روابط اجتماعی است . این هویت ها  و نا برابریهای گونه ای ساخته شده   ، هم زمان با یکدیگر در چهار فضای اجتماعی تولید و بازتولید می شوند: ۱.  فضای زایش وپرورش، ۲ . فضای تاریخچه زندگی افراد ، ۳. فضای نهادها ، روابط  و پراتيک ها ی اجتماعی ،۴.  فضای گفتمان های فرهنگی (یا همان روابط نمادین) .
برحسب زمان و مکان، بر کنش و واکنش درهم تنیده مابین این چهار هر هویت گونه ای، فضا استواراست.

١. فضای زایش و پرورش
فضای زادآوری فقط جنبه بیولوژیک ندارد، بلکه فرآیندی اجتماعی-تاریخی ناظر بر بدن است.

  پراتيک ها ئی که سازنده زنانگی ها و مردانگی ها هستند، روندهائی تاریخی اند که بدن را در بر میگیرند، یعنی ابعاد جسمی دارند بی آنکه زیست شناسی تعیین شان کرده باشد.

گونه  با پراتيک ها ئی مربوط به ساختارهای بدنی و روندهای زادآوری ساخته میشود . این روندها شامل تمایز و شباهت جنسی تشریحی، میل جنسی، آمیزش جنسی ، بارداری، زایمان، و مراقبت از کودکان است . پراتيک های موجود در فضای  زادآوری تفاوت های طبیعی بدن را در شریان روندهای اجتماعی به جریان می اندازد. این تفاوت های جسمانی تنها میان زنان و مردان نیست، بلکه در بین زنان و در بین مردان نیز هست. به عبارت دیگر، آنطورکهریون کانل
(Raewyn Connell)  میگوید:

" گونه ها پراتيک های اجتمائی ویژه ای هستند  که  همیشه به بدن ها  و اعمال بدن ها  اشاره دارند، اما نمی توانند به سطح زیست شناسی بدن کاهش یابند.
 " به واقع، کاهش گرائی نمایانگرکاملا وارونه وضعیت واقعی ست.  گونه به بیان دقیقتر،از آن جهت که زیست شناسی امور اجتماعی را تعیین نمی کند وجود دارد.  گونه نشانگر آن نقاط  انتقال است که در آن روند تاریخی  جایگزین تکامل بیولوژیک می گردد ."
(٢)

٢ . فضای دوران زندگی افراد
گونه در فضای سیرعمر افراد نیز شکل می گیرد. اینجا گونه، به مثابه  پیکربندی پراتيک اجتماعی ، مترادف  شخصیت و منش است. به بیان دیگر، بدن های گونه دار و هویت های گونه ای افراد با گذشت زمان تغییر میکنند .  از آنجا که زندگی افراد درمجموع با الگوهای اجتماعی پیوند خورده است، تحول بدن های گونه دار و هویت های گونه ای در طول عمر افراد  روابط گونه ها را نیز دستخوش تغییر و تحول می کند . به این ترتیب، نه گونه فرد در طول زندگی اش ثابت است و نه وضعیت روابط گونه ها که او بدان  گرایش داشته است .
(دختر بچه زنی جوان، پس از آن زنی میانسال، وبالاخره زنی کهنسال میشود. گونه او تنها تحت تاثیر سن نیست، بلکه متاثراز زندگی اجتماعی اش، کشور محل زادگاه و محل زیستگاه- اش، قومیت، طبقه اجتماعی، وگرایش جنسی وی هم هست.)

۳.  فضای نهادها، روابط و پراتيک های اجتماعی
نهادهای اجتماعی چون خانواده، مدرسه، محل کار، شرکت های کسب و کار، و دولت، هم در عمل و هم در مجاز، به واقع دارای گونه اند،  فضای دیگری اند  برای ساخت گونه،  و ساختارهای خود- بازتولید پراتيک های گونه ای  هستند.  روابط گونه ای، یا همان کنش های متقابل میان زنان و مردان که بطور اجتماعی الگومندند ،   نه تنها در همه نهادهای کلان اجتماعی موجودند، بلکه برای آنها به طور قطع حیاتی هم هستند. در نهاد مردانه دولت ، اکثریت قریب به اتفاق افرادی که از موقعیت های فرادست برخوردارند، از مردان هستند. دلیل آن ساختار جانبدارانه مردانه در تقسیم کار درونی دولت ، ساختار جانبدارانه مردانه نیروی انسانی و ارتقاء منصب،  ساختار جانبدارانه مردانه برای تصمیم گیری، برنامه های عملی، شیوه های برانگیختن توافق جمعی و ایجاد حس رضایت است.
گونه ها الگوهای پراتيک های اجتماعی هستند که به روش هائی خاص و بطور سلسله مراتبی درجه بندی شده اند. برای مثال، مردانگی ها  تنها شخصیت ها ومنش های فردی نیستند،  بلکه کنش های اجتمائی سامان یافته و کنش های متقابل گروه هایی هستند مانند تیم های فوتبال، شرکت ها، ارتش ها، وحکومت ها . این گروه های اجتماعی همه در گیر و دار ساختن گونه (در این جا: مردانگی) هستند .

۴. فضای گفتمان های فرهنگی
در فضای گفتمانی، از حیث ویژگی های گونه ای زبان و نقش سازنده آن در نظم گونه ای (سلسله مراتب زنانگی ها و مردانگی ها)، هویت های گونه ای انعطاف پذیر و سیّال اند، چراکه هر شخصی در زندگی با گفتمان ها وایدئولوژیهای گوناگونی روبه رو است .

گونه در این زمینه همچون پراتيک های نمادین مانند اصطلاح های روزانه تبعیض جنسی، تصاویر تبعیض آمیز از زنان در کتابهای راهنمای آموزشی، در رسانه ها و نهادهای دیگر نمودار میشود . پراتيک های نمادین ای بسا سده ها دوام بیاورند. آفرینش ادبی حماسه شهامت مردانگی ها در نبرد از این نمونه است.

ساختار روابط گونه ای
از آن جائی که چهار ساختار روابط گونه ای ممکن است به طور هم زمان وجود داشته باشد و نه در پی هم ، ارتباطاتِ میان گونه ها ممکن است مایه سردرگمی باشد . گونه و مسائل مربوط به نقش گونه ای که در طی  مراحل اجتماعی شدن در دوران کودکی و نوجوانی شکل می گیرد، اشخاص را  در طول   زندگی شان تحت  تاثیر قرار میدهد . آن گاه که افراد در برخی جوامع، در اوقاتی از  دوره های  تاریخ خود، با گونه خود  احساس راحتی نمی کنند کشاکش خاطر به وجود می آید.
در فرهنگ های غرب ) و بسیاری از فرهنگ های دیگر مانند ایران) ، چهار ساختار اساسی روابط  گونه ای  وجود دارند:    ۱.  روابط قدرت،  ۲.  روابط تولید، ۳. روابط عاطفی، و ۴ . روابط نمادین (سمبولیک) .
۱.  روابط قدرت
درجوامع مردسالاری ، روابط گونه ای روابط قدرت اند . روابط قدرت بین گونه ها، که بنیاد نظام مردسالاری است، پراکنده است، و کارکردشان برطبق هنجارهای این سیستم . درنظم گونه ای مردسالاری، مردان جنس برترند و و زنان را تحت کنترل دارند. نمونه های بیشماری  در این زمینه در دست است. تجاوزهای مکرر به زنان در ارتش ایالات متحده، مجازات قربانیان و سرپوش گذاشتن دائمی بر این جنایت ها  یکی از این نمونه هاست .
" کوری سیوکا در گارد ساحلی ایالات متحده مشغول خدمت سربازی بود که در دسامبر ۲۰۰۵  مورد تجاوز فرمانده خود قرار گرفت. وی اظهارکرد «او بخاطر زیبائی من یا برای داشتن رابطه جنسی به من تجاوز نکرد؛ او به من تجاوز کرد زیرا که از من متنفر بود.
" آمار تجاوز جنسی در ارتش حیرت انگیزاست. تجاوزهای جنسی چنان درارتش ایالات متحده افزایش یافته، که گروه های حمایت از سربازان زن اصطلاح  تازه ای را برای آن ساخته اند :آسیب جنسی نظامی یا (Military Sexual Trauma) MST . در سال گذشته، ۵۸ ۱, ۳ مورد تجاوز جنسی در داخل ارتش گزارش شده است. این گزارش حاکی است که میزان پیگرد قانونی برای شکارچیان جنسی به طرز شگفت انگیزی پائین است.
" در سال۲۰۱۱، "مقامات ۲ ۹۳،۱  گزارش تجاوز جنسی دریافت کردند، اما فقط تعداد  ۸ ۵۱ ,۱ رقم  از آن گزارش به معارفه ها برای اقدام احتمالی انضباطی منجر شد و تنها۱۹۱ نفر  ا ز اعضای نظامی در دادگاه های نظامی  محکوم شدند. " (٤)
با این حساب، ضریب آسیب پذیری احتمالی زنان جانباز آمریکایی توسط سرباز همکار یا فرد مافوق خود از احتمال آسیب آنان در جنگ بیشتر است. این تنها بیانگر مشتی از خروار روابط قدرت میان زنان و مردان است .
۲ .روابط تولید
علاوه بر روابط قدرت، روابط تولید نیز از زمره عوامل مهم نظم گونه ای ست . تقسیم کار گونه ای و سلسله مراتبی، با گذشت زمان در هر جامعه تغییرکرده، و در بین جوامع متفاوت است . مشاغل و درآمدهای باصطلاح زنانه یا مردانه متفاوت است . برای مثال، در بسیاری از جوامع، کار درصد بالائی از زنان محدود به قلمروی خصوصی مادریت و خانه داری رایگان است، درحالیکه مردان در مشاغل مولد مزدی متمرکزند . نابرابری دیگر در تقسیم کار این برداشت است که مردان برای رشته های مهندسی مناسب ترهستند و زنان برای خدمات اجتماعی . افزون بر این، میزان درآمد مردان از زنان بالاتر است و از مزایای بیشتری بهره می برند.

از دیگر نتایج تقسیم کار گونه ای و نابرابر، ایجاد خشونت در مردان است. از آنجا که  مردان به طور عموم بر قلمروی عمومی زندگی اجتمائی سلطه دارند و از آنها انتظار میرود که از خانواده های خود محافظت کرده ، و به ارتش یا  نیروهای پلیس بپیوندند،  گرایش آنان به حلّ و فصل مسائل و اختلافات از طریق خشونت،  نسبت به زنان  فراگیرتر است.

۳. وابستگی های عاطفی 
الگوهای وابستگی عاطفی فرد فضای سوم روابط گونه ای را تشکیل میدهد. روابط عاطفی میان گونه ها با تمایلات جنسی، محل کار و موارد دیگر درهم پیوسته است. در الگوهای مردسالارانه وابستگی عاطفی، پیوندی بین دگرجنس خواهی و موقعیت غالب مردان در نظم فرهنگی به - گونه ای وجود دارد. در جوامع مردسالاری، دگرجنس خواهی از نظر اجتمائی نوعی رقم خورده است که زنان بجای لذت خود، به ارضای امیال جنسی مرد اولویت می دهند

فرهنگ پدر – مردسالاری برآزادی جنسی مردان که  صنعت سکس را هم به خدمت خود بر گمارده است مُهر تائید می کوبد ، در حالی که با  آزادی جنسی زنان مخالف است. اشکال این سیاست دو وزن – دو معیاردر آنست که جدایی تمایلات جنسی مردان از احساسات خود باضافه همجنس گرا ستیزی شان به نحو چشمگیری نسبت به زنان بیشتراست.

۴. روابط نمادین
روابط نمادین ساختاردیگری از روابط  گونه ای ست .  تکنیک های بسیاری مانند مد و فیلمهای سینمایی نماد گونه شده اند. همچنین، در تمام جوامع مردسالاری امروز، مدارس دولتی  از کتاب های درسی تاریخ و ادبیاتی استفاده  میکنند که   یک الگوی ذهنی مردانه سلطه گر در رابطه با  تاریخ انسان و احساسات انسانی، به ویژه در مورد تاریخ و فرهنگ ملی، میسازند.
کتاب های درس تاریخ، به جای آنکه درس فرهنگ ها و تمدن ها و جنبش های مختلف هنری و  علمی باشد، راوی جنگ و انقلاب است.  بسیاری از کتاب های درس تاریخ آکنده از آموزش ازخودگذشتگی، خشونت فردی یا گروهی از مردان به عنوان پرچمداران آزادی میهن است . در تاریخ ملی، مردان دست 
اندر کارجنگ ومبارزه هستند، چه بعنوان متجاوز، چه بعنوان مدافع، خواه  در  قامت دادگری ، خواه  بیدادگری . 

ادامه دارد.

یادداشتها

.1 پراتيک عبارت است از فعاليت انسان ها برای دگرگون ساختن و تغيير طبيعت و جامعه.
2. Connell, R. W. 1995. Masculinities. London, UK: Polity. P.71
3. Ibid, PP.74-75.
4. Wolf, Naomi. (June 14, 2012). A culture of cover-up: rape in the ranks of the US military. The Guardian.
5. Breines, Ingeborg and R.W.Connell and Ingrid Eide (editors). 2000. Male roles, masculinities and violence: a culture of peace perspective. UNESCO Publishing, Cultures of Peace Series. PP. 182-3.







 رزا: دوستانی که به نوشته ها و تحقیقات فمینیستی علاقمند هستند صفحه فارسی بلاگ آزاده آزاد اینجا

نوشته های آزاده به انگلیسی اینجا در دنباله
مطلب مرتبط در همین بلاگ روی اینجا کلیک کنیم.
 نوشته ها و مطالب آنلاین آزاده آزاد 
بصورت جزوه های پی دی اف برای دانلود:
برای دانلود مقالات در سرور فور شرد یا رگیستر کنید و یا با کلیک روی g گ
به رنگ آبی توسط جی میلتان وارد سرور شوید. دوستانی که آدرس جی میل ندارند میتوانند از طریق توییتر و یا فیسبوک وارد شوند. در غیر اینصورت نیاز به پر کردن فورم ورود به سرور فور شرد میباشد. هر فایل کمتر از 1 ام بی و به فرمات ام پی 3 است.


Sonntag, 2. Dezember 2012

مفهوم سازی واژه گونه (۳-٩)، دکتر آزاده آزاد جامعه شناس



واژگان کلیدی: اجتماعی بودن بدن، پراتیک خودانگیخته بدن(۱)، پراتیک گونه ای، نظم گونه ها، ترتیب گونه ها
رویکرد رابطه ای و فعالیت های گونه ای بدن

  •  اجتماعی بودن بدن
ریوین کانل در کتاب پیشگامانه خود، مردانگی ها (۱۹۹۵)، به درستی می گوید که بدن باید در هویت گونه ای و ساخت گونه ای در نظر گرفته شود، زیرا بدن عملا مرکز عملکردهای اجتماعی مانند سکس، کار و ورزش است [....].
بعنوان مثال مثالی که او از اجتماعی بودن بدن آورده و به بحث می گذارد ورزش است، مردانگی بدنی، که بر آمیزه ای از قدرت و مهارت متمرکز است. در فرهنگ توده ای جوامع امروزی، ورزش های حرفه ای و رقابتی تعریف کننده اولیه مردانگی اند. قوانینی پیچیده راهنمای بدن مردان در مسابقات اند و موجب می شوند آن تیمی که از نظر تناسب اندام، کار گروهی، تمرین، برنامه ریزی، و شهود برتر است به عنوان برنده زمین مسابقه را ترک کند. سازمان ورزش و تربیت بدنی، به عنوان نهاد، روابط خاص اجتماعی ایجاد میکند: رقابت و سلسله مراتب در میان مردان، و طرد زنان .  توانایی ورزشی بیشتر مردان به عنوان دلیل برتری نمادین آنان، و حق تسلط داشتن شان بر زنان به کار گرفته میشود. (٢)
همین ساختارهای اجتماعی هستند که همزمان امکان فعالیت های سنگین بدنی را به وجود می آورند. پریدن، دویدن و پرتاب توپ در بیرون از نهادهای ورزشی به هیچ وجه ورزش به  شمار نمی آیند. تمرین سنگین ورزشی در آن واحد جنبه های بدنی، جنبشی، نمادین و اجتماعی دارد که به یکدیگر وابسته اند. مردانگی بدنی که از طریق ورزش شکل گرفته، وقتی که از تکرار تمرین سنگین ناتوان می ماند آسیب پذیر میشود.
مردان ممکن است مردانگی بدنی را به هنگام گفتگو در باره ی بدن یک فوتبالیست آمریکائی، یک بدن ساز، یا یک سرباز تجربه کنند. در این چارچوب، هوشیاری و سرعت بدن مورد بحث، نیاز به ارتباط بین این نوع مردانگی با رقابت یا خشونت دارد.
کارسنگین بدنی نیازمند قدرت، استقامت، ایستادگی، حساس نبودن و رفاقت گروهی ست. مردانگی بدنی آسیب پذیر کارگران صنعتی ابزار بقا در روابط طبقاتی سرمایه داری بوده، و وسیله اعلام قدرت بر زنان است. در نظام سودآوری، بدن های کارگران ازفرط خستگی مزمن، فرسایش فزاینده، و آسیب ها از پای در می آیند . کاهش نیروی کارگران به کار آنان پایان میدهد.
برای مردان طبقه متوسط​​ در عصر فناوری اطلاعات جدید، رابطه سنتی میان مردانگی و ماشین آلات از بین می رود. سیبرنتیک کار پشت میز کامپیوتر را که در گذشته زنانه تلقی میشد مردانه میکند. رایانه های شخصی این کار را به عنوان یک کار فنی و مردانه، یک فضای رقابت آمیز و قدرت طلبانه از نو طبقه بندی می کنند. بدن مردان طبقه متوسط​​ که اغلب از قدرت منفصل بوده است، در حال حاضر شاهد آن است که در پراتیک های انسان/ تکنولوژی اطلاعات مدرن قدرت شان به طرز شگفت آوری رو به ا فزایش است ; از جمله صنعت شکوفای بازی های کامپیوتری خشونت آمیز و یا تاکید بر "قدرت" در گرافیک ها ومتون مجلات کامپیوتری.
بنابراین، بدن یک بخش غیر قابل اجتناب مردانگی ) و زنانگی( است، ولی ثابت نیست. فعالیت های گونه ای بدنی که بخشی از فعالیت های اجتماعی هستند، می توانند هدف سیاست قرار بگیرند، و قطعا بخشی از تاریخچه شخصی و جمعی مردم نیز هستند.(۳)
  • پراتیک خودانگیخته بدن
از آنجا که بدن هم ابزارپراتیک است و هم هدف آن؛ و از آنجا که خود پراتیک ساختارها و روابطی ایجاد میکند که در آنها بدن کنترل شده و برچسب میخورد، الگوئی پدیدار می شود که کانل آن را "پراتیک خودانگیخته بدن" می نامد. پراتیک خودانگیخته بدن در پیکربندی اصلی مردسالاری رخ می دهد. مرد سالاری یک ساختار عظیم، قدرتمند و پیچیده روابط اجتماعی است،ساختاری است که نه تنها شامل جنسیت (روابط جنسی)، مراقبت از کودکان و روابط خانوادگی است، بلکه شامل تعامل و فرهنگ، اقتصاد و دولت نیز هست. بدن بر جامعه اثر می گذارد و جامعه از بدن تاثیر می پذیرد. پراتیک خودانگیخته بدن همواره واکنش به شرایط خاص است، و شرایط به شیوه هائی ساماندهی میشوند که فقط گزینه های خاصی را ممکن می سازند. پراتیک سازنده جامعه انسانی است. ما با اعمال مان هر موقعیت مشخصی را به موقعیتی نو بدل میکنیم. ساختارهای اجتمائی با پراتیک انسان برقرار و دوباره برقرار میشوند. واقعیتی که ما در آن زندگی می کنیم ساخته و پرداخت پراتیک است.
کانل میگوید:
"پراتیکهای خودانگیخته بدن... درونی فرد نیستند، بلکه شامل روابط اجتماعی و نمادگرائی هستند؛و ممکن است مشتمل بر نهاد های کلان مانند آموزش و پرورش یا حکومت باشند. نسخه های  ویژه ای از مردانگی و زنانگی در مدارهای خود به عنوان بدن های معنی دار (گونه دار) و معانی (گونه های) جسمیت یافته شکل می گیرند. از راه پراتیکهای خودانگیخته بدن بیش از زندگی های فردی شکل میگیرند: یک دنیای اجتمائی ساخته میشود. (٤)”
زنانگی و مردانگی، بی آنکه بطور بیولوژیک تعیین شده باشند، با پراتیکهای خودانگیخته بدن که دنیائی با بعدی بدنی ایجاد میکنند، ساخته میشوند. این دنیا مطابق با قانون مادیات ایستا نیست و می تواند به بدن ها لطمه بزند؛ چنانکه این در مورد ورزشکاران و کارگران یدی که ورزش یا موقعیت شغلی شان منجر به صدمات شدید یا مرگ میشود صدق میکند.
ما به جای سعی در تعریف زنانگی و مردانگی به مثابه نوعی شخصیت، سبک رفتار یا هنجار، لازم است فکر خود را متوجه فرآیندهایی کنیم که از طریق آن زنان و مردان زندگی های گونه دارشان (زنانگی ها و مردانگی ها یشان) را تجربه می کنند.
زنانگی ها و مردانگی ها تنها میتوانند در سیستمی از روابط گونه ای به وجود بیایند. هر نوع زنانگی یا مردانگی در آن واحد فضائی است در روابط بین گونه ها، پراتیک هائی است که زنان و مردان را قادر می سازد که با آن فضای روابط گونه ها ارتباط برقرار کنند و تاثیرات این پراتیک هاست بر فرهنگ ها، شخصیت ها و تجارب بدنی.
  • پراتیک گونه ای
مفهوم سازی گونه بعنوان پراتیک بر نظریه قانع کننده " اجرای گونه "( اجرای این نوع زنانگی یا آن نوع مردانگی) (۵) استوار است. بر اساس پژوهش وست و زیمرمن (West & Zimmerman)، گونه یک پراتیک اجتماعی مستقر است، که از راه روابط متقابل واقعیت پیدا میکند و ریشه در کردار و گفتار کنشگران منسجم دارد.
اجرای زنانگی ها و مردانگی ها ساختی اجتماعی است که در روح و روان ریشه دوانیده است و به طورفعال در روابط متقابل روزمره افراد ظاهر می شود. نمونه هایی از اجرای گونه از این قرارند : “مردان رهبری میکنند، زنان دنباله روی”،” زنان پُر حرف هستند، مردان از برقراری ارتباط ناتوانند”، “ زنان اهل همکاری اند، مردان اهل رقابت”.
در پراتیک های روزانه که روابط متقابل افراد را ساده میکنند، گونه های زنانه و مردانه مدام در مذاکره و بازسازی هستند; یعنی مذاکره و بازسازی روشی که با آن زنان و مردان گونه اجرا میکنند و با آن در گیر و دار فرآیند تعیین متقابل موقعیت شان در ساخت هویت های گونه ای سهیم میشوند. هدف از اجرای گونه توسط فرد ساخت رفتار حاوی گونه است، تو گوئی که بطور طبیعی اتفاق می افتد. این نما سیستمی را به پیش میبرد که از راه آن افراد از لحاظ شکست یا موفقیت شان در برآوردن انتظارات جامعه در مورد زنانگی و مردانگی قضاوت میشوند. این سیستم ساختار پاسخگویی نامیده میشود.
پراتیک گونه ای هم گفتمانی ست و هم مادی، هم روایت ست و هم کنش های مادی و بدنی. به گفته کانل:
"گونه پراتیک اجتمائی ست که به طورمدام به بدن و آنچه که بدن انجام می دهد اشاره دارد، ولی یک پراتیک اجتماعی تقلیل یابنده به بدن نیست." (۶)
پراتیک های گونه ای چند گانه و سیال اند ودرمحیط مشخصی روی می دهند. آنها هم شامل پراتیک هائی اند که نابرابری گونه ها را مدام دوباره سازی میکنند و هم شامل پراتیک هایی اند که آماج شان تحقق برابری گونه ها ست.
  • نظم گونه ها
در رویکرد "رابطه ای" تعریف گونه، زنان و مردان دو قطب متضاد نیستند. گونه نه تنها بعنوان آرایه های روابط بین زنان و مردان، بلکه به عنوان روابط بین زنان و بین مردان نیز شناخته میشود. گونه سیستم طبقه بندی وسیعی از روابط است، که کانل، آن را "نظم گونه ها" نامیده است. این نظم نشانگر الگوهای روابط قدرت میان مردانگی ها و زنانگی ها است که سرتاسر جامعه را فراگرفته است.
"ترتیب گونه ها" با "نظم گونه ها" در محیط های کوچک تر مانند مدرسه، خانواده و یا محله منطبق است.
ادامه دارد.

یادداشت ها
پراتيک عبارت است از فعاليت انسان ها برای دگرگون ساختن و تغيير طبيعت و جامعه. ١
2 .Connell, R.W.1995. Masculinities. Blackwell Publishers: Cambridge, UK. P.54
3. Ibid. P. 56
4. Ibid, P. 64
5. West, Candace and Don H. Zimmerman. 1987. "Doing Gender". Gender and Society, 1(2)125-151
Poggio, B. 2006. “Outline of a theory of gender practices”. Gender, Work & Organization, 13,3, 225–33
6. Connell, R.W. 1995. Op.cit. P.71



رزا: دوستانی که به نوشته ها و تحقیقات فمینیستی علاقمند هستند صفحه فارسی بلاگ آزاده آزاد اینجا
نوشته های آزاده به انگلیسی اینجا در دنباله
مطلب مرتبط در همین بلاگ روی اینجا کلیک کنیم.
 نوشته ها و مطالب آنلاین آزاده آزاد 
بصورت جزوه های پی دی اف برای دانلود:
برای دانلود مقالات در سرور فور شرد یا رگیستر کنید و یا با کلیک روی g گ
به رنگ آبی توسط جی میلتان وارد سرور شوید. دوستانی که آدرس جی میل ندارند میتوانند از طریق توییتر و یا فیسبوک وارد شوند. در غیر اینصورت نیاز به پر کردن فورم ورود به سرور فور شرد میباشد. هر فایل کمتر از 1 ام بی و به فرمات ام پی 3 است.


Donnerstag, 29. November 2012

چرا ما رابطه جنسی داریم؟ / دیوید کین

چرا ما رابطه جنسی داریم؟ / دیوید کین
برگردان: منیژه زرگر
…fucking good article

Why wef*ck  / David Cain
I'm David and Raptitude is a street-level look at the human experience -- what makes human
beings do what they do, and what that means in real life


متفکر معروف هابز طرحی را برای مدت طولانی و شرم­آوری در اذهان ما انداخت که گذشتگان ما رقت­انگیز، تنها و انسان­های بد طینتی بوده­اند .
سه قرن و نیم بعد، هنوز هابز برای نبوغش مورد تحسین قرار می­گیرد، با وجود این، او همیشه برای آن گفتار تاسف­بارش که در آن انسان­های ماقبل تاریخ را موجوداتی تنها، زننده، بی­شعور و کوتاه توصیف می­کرد، مشهور خواهد ماند.
امروزه، تعداد کمی از دانشمندان جدی پرچم ”بی­شعوری و کوتاهی“ را برافراشته می­کنند، گرچه تصویر پارانوییدی، احمق، خشونت­بار و تنهای انسان غارنشین هم­چنان در فرهنگ عامه ادامه دارد (و گاهی اوقات) شواهد کوچکی هم برای دفاع از این گفته وجود دارد.
امروزه، ما می­دانیم که بشر همیشه موجودی به شدت اجتماعی بوده است و این صفت یکی از نقاط قوت گونه­ی ما تعریف شده است. ما می­دانیم که این انسان­ها در تمام مدت وجودشان کوچ­نشین بوده­اند و در گروه­هایی مابین ۵۰ تا ۱۵۰ نفر کوچ می­کرده­اند و بیشتر اوقات آرام، صلح­جو و شدیدأ اجتماعی بوده­اند تا عصبی، خشن و تنها.
فاصله گرفتن از طرح فوق­العاده! انسان غارنشین هابز یکی از آن ”تغییر الگوهای“ افسانه­یی است که گاهی در علم اتفاق می­افتد و تا زمانی که ما اکثرمان بدان اعتقاد داریم، همه چیز برای چندین دهه (یا چندین قرن-اگر مذهب در آن دخالت داشته باشد) وارونه نشان­داده می­شود-ماجرای کوپرنیک و پافشاریش بر این نظریه که زمین مرکز جهان نیست مثال خوبی در این زمینه است .
یک اثر بازاندیشی این که ”کیفیت زندگی انسان ماقبل تاریخ چگونه بوده است“ این است که برای انسان در دوران اخیر، روشن شده است که بشر هیچ­گاه تک همسر نبوده است. بزرگسالان، ظاهراً برخلاف آن­چه در کتاب داستان­های ما گفته شده است به صورت انحصاری جفت­گیری نمی­کرده­اند. آن­ها خود را محدود به داشتن بچه تنها با یک شریک جنسی نمی­کرده­اند. برخلاف آن­چه امروزه اکثر افراد انجام می­دهند (یا سعی می­کنند که انجام دهند یا فکر      می­کنند که انتظار می­رود که انجام دهند.)
نزدیک­ترین خویشاوندان ما، شامپانزه­ها و بوبون­ها هستند که سبک زندگی هر دوی آن­ها با استانداردهای قالب امروزه زندگی بشری بسیار ”بی­قاعده“ است. به قول روانشناس تکاملی و نویسنده ”کریستوفر رایان“ در کتابش ”سکس در سحرگاه“ اگر شما مدت زمانی را با پستاندارانی که به انسان نزدیک هستند صرف کنید، متوجه می­شوید که موجودی چون شامپانزه ماده دو بار در روز با بیشتر یا با تمام نرهای متقاضی آمیزش دارد، یا آمیزش گروهی بوبون­ها برای تمام آن­ها یک شبکه اجتماعی آرام و پیچیده­یی را به وجود می­آورد .
رایان،کوهی از شواهد را بر ضد این ادعا که انسان از لحاظ بیولوژیکی     (زیست­شناختی) موجودیست که به تک همسری تمایل دارد را برای ما       می­آورد. تنها میمونی که آشکارا نشانه­هایی از رفتارهای تک همسری را نشان داده است گیبون می­باشد که موجودیست به شدت ضد اجتماعی که جدا از بقیه گیبون­ها در قلمروهای وسیع که در بین خانواده­های کوچک هسته­یی تقسیم شده زندگی می­کند و این گونه به ندرت آمیزش جنسی دارد.
دیدگاه تنگ نظرانه­ی هابز در مورد اجداد ما در تمام گروه­های انسان­شناسی با وجود تمام تفاوت­های فکری عمیقشان افشا و خنثی شد. ما می­دانیم که گذشتگان ما در محیط­هایی رقابتی و ترسناک زندگی نمی­کرده­اند و شاید اوقات فراغتی بیشتر از ما داشته­اند و ما می­دانیم که آن­ها تعداد زیادی آمیزش جنسی مهیج داشته­اند. شاید بیشتر از شما! آن­ها قطعاً آن قدر کوته فکر نبودند که به مسایلی که در قرون اخیر مطرح شده مانند کمر بند عفت، دخالت­های مذهبی  و نگرش شرم­آور بودن آمیزش جنسی بیندیشند.

چرا در گذشته تعداد زیادی آمیزش جنسی داشته­ایم؟
اول از همه ما  هنوز هم به تعداد زیادی آمیزش جنسی داریم با این تفاوت که خیلی­ها با بیان این مسئله احساس راحتی نمی­کنند. این مسئله که ما این کار را ابتدأ برای تولید مثل نمی­کنیم نباید هیچ کس را غافل­گیر کند. ما این کار را می­کنیم زیرا از لحاظ جسمی و روحی به ما احساس خوبی دست می­دهد، به خصوص این عمل اجازه می­دهد ما چیزی فوق­العاده را با انسان دیگری تقسیم کنیم. بیشتر اوقات یقیناً ما این کار را برای تولید مثل انجام نمی­دهیم. از تمام تجربه­های جنسی که تا به حال داشته­اید هر چند وقت یک­بار این کار را برای تولید مثل انجام داده­اید؟ بسیاری از انسان­ها از وسائل جلوگیری استفاده     می­کنند. ما سعی می­کنیم تولید مثل را کم کنیم اما هنوز به شدت علاقه­مند به آمیزش جنسی هستیم. پس بدین ترتیب آمیزش جنسی بین انسان­ها برای منظور قانع­کننده دیگری انجام می­شود.
این منظور نزدیک­کردن ما به یکدیگر است تا روابط اجتماعی را محکم­تر کنیم. انسان موجودی­ست به لحاظ فیزیکی ضعیف و باهوش. آن­چه بشر را برای صدها و یا هزاران سال زنده نگه داشته است روابط محکم مابین فردی ماست.
کدام گونه­ی دیگر را سراغ دارید که با از دست دادن آشنایان و دوستان­شان عاجزانه برای مدت زمان طولانی عزاداری می­کند و ناراحت می­شود؟ کدام گونه دیگر را می­شناسید که با توجه­یی مستمر نیاز به یک دهه یا دو دهه دارد تا از سلامت و استقلال فردی فرزندش مطمئن شود؟
ما به شدت به هم پیوند خورده­ایم، شاید هیچ گونه­یی تا به حال به این شدت به هم وابسته نبوده است و آمیزش جنسی به خصوص شکل رو در رو آن می­تواند نقطه اوج این پیوند باشد. در صمیمانه­ترین حالت درونیات و بیرونیات­مان در برابر دیگری لخت می­شود (و دیگر تظاهری در کار نیست).

قبل از ”مال من“ و ”مال تو

برای خواندن ادامه مطلب در نشریه آلترناتیو اینجا و یا در آرشیو وبلاگ همینجا را کلیک کنیم.


میزگرد رادیو پیام- ستمکشی زن، سقط جنین، کمونیسم
فایل صوتی اول: منشا مردسالاری

فایلهای گفتگوی رزا 


Affen auf Zack (04) - Die Orgien der Bonobo Affen


Wild Wives of Africa : Bonobo Love

Wild Wives of
Africa : Bonobo Love
http://youtu.be/82GUjPConiE

Gorilla Richard mating his ladies

Samstag, 24. November 2012

مفهوم سازی واژه گونه (٢-٩)، دکتر آزاده آزاد جامعه شناس


 رویکرد ساخت گرای جامع به مفهوم گونه (Gender)




واژگان کلیدی: ساخت گرائی اجتماعی جامع، جسمیت، مادیت،  قدرت 

به باور نگارنده، جامع ترین رویکرد برای مفهوم بخشیدن به واژه "گونه" رویکرد ساخت گرائی اجتماعی جامع (و نه ساختارگرائی) - است. این دیدگاه تنوع را به رسمیت شناخته و کیفیت ها و تجربه های چند بعدی و متنوع مردم را درنظر میگیرد. ساخت گرائی اجتماعی جامع، گونه را به عنوان ویژگی افراد تلقی نمی کند. بلکه آن را به مثابه یک ساخت اجتماعی می بیند که بدون جایگیری در درون افراد، آنها را شناسایی می کند. دو نمونه از عوامل اجتماعی - فرهنگی ساخت گونه که درستی ساخت گرائی اجتماعی، و نه کافی بودن آن را، اثبات میکند، ورزش جسمی و عمل جراحی زیبایی است.     
تعداد بی شماری از پسران نوجوان در سراسر جهان بطور فراگیری  ورزش میکنند تا  با داشتن عضلات بزرگ و قوی مردانه جلوه کنند. در تمام فرهنگهای مردسالار، عضلات قوی و بزرگ معادل با "مردانگی واقعی" است. میلیون ها دختر جوان نیز با آرایش کردن، جراحی زیبایی بینی و سینه صورت و بدن خود را شکل میدهند تا زیبا و "زنانه" شوند.
اگرچه اندام انسان تا حدودی بدلیل زیست شناختی یا ژنتیکی دارای انواع شکل، اندازه، ظرفیت، و انباشتی از قدرت و ضعف است، اما در نهایت، بدن گونه دار (gendered body) محصول  * ۱- عوامل اجتماعی، یعنی انگاره هایی است که یک جامعه مشخص بر زیست کنندگانش بعنوان "زنانه"  و "مردانه" القاء می کند.و*۲- عوامل محیطی مانند عادات بهداشتی، تغذیه، هوا، آب، ورزش و توجه پزشکی یا عدم آن، هستند. این انگاره ها روند اجتماعی بودن بدن خوانده میشود.
رویکرد ساخت گرای اجتماعی که برای توضیح گونه بسیار کارآمد تر از ذاتی گرائی است، می بایست سه موضوع عمده را که به اندازه کافی در نظر گرفته نشده، بطور جامع دربر بگیرد : جسمیت، مادیت و قدرت.  به عبارت دیگر، الگوهای ساخت اجتماعی جامع گونه ( زنانگی ها و مردانگی ها ) شامل سه عامل جسمیت، مادیت و قدرت هستند.
در اینجا باید توضیح داد که نظریه های جامعه شناختی بدلیل علاقه به ماهیت عقلانی و غیر عقلانی کنش اجتماعی، اهمیت بدن انسان را در درک کنش اجتماعی و تعامل اجتماعی نادیده گرفته اند. ماهیت جسمیت انسان، بجزچند گزینه استثنائی، در پژوهش ها و نظریه های اجتماعی از اهمیت چندانی برخوردار نبوده است.
بهرحال، جامع بودن  رویکرد ساخت گرای اجتماعی مستلزم  دخالت دادن سه عامل جسمیت، مادیت و قدرت در الگوهای ساخت اجتماعی گونه (زنانگی ها و مردانگی ها) است. (۱)
  ۱. جسمیت
بدن انسان یک سیستم زیست شناختی ست که نیازهای مادی برای بیان احساسات، زبان، فکر و ذهنیت را به طور کلی فراهم میکند. تولد، پیری و مرگ اتفاقاتی است که در بدن رخ می دهند، و در بدن است که درد و لذت تجربه میشود. بدن محتوای ترکیب چهره و خصوصیات بدن و ویژگی های جنسی و آمیزشی است. بدن موضوع خواهش های تن است.
دلیل همه کنش ها و واکنش های فیزیکی در بدن هایمان نهفته است. ما خلق و خو و سلامت روان خود را با رقص و ورزش، که ویژگی ها و توانایی های متفاوت دارند، بهبود می بخشیم. ما بدن هایمان را با تزئینات و خالکوبی کردن زیبا کرده  و با جراحی پلاستیک تغییر میدهیم.  بدن ما حوزه بیرونی ماست و جائی ست که طبیعت و فرهنگ همگرا میشوند.
۲. مادیت
گرایش غالب در ساخت گرائی اجتمائی همگن پنداشتن مادیت و نادیده گرفتن نقش آن  در الگوهای ساخت اجتمائی است. حال آنکه مادیت، بیانگر کیفیت های متفاوت  فیزیکی و جامد دنیائی ست که در آن زندگی می کنیم. مادیت، علاوه بر بدن انسان، شامل اجزای فیزیکی چیزها، محل حضور بدن ها، کارایی منابع، پیکربندی فضا و واقعیت گذشت زمان است. مادیت برای ساخت های اجتمائی که زندگی مان  را ممکن میسازد چشم انداز و محدودیت ایجاد میکند. در واقع، اکوسیستم پویا و متغیر که باعث تداوم زندگی است، پیش شرطی لازم برای هر ساخت اجتماعی، از جمله گفتمان است.
۳. قدرت
با وجود آنکه  ساخت گرائی اجتماعی به نحوی عامل  قدرت را در تولید زنانگی و مردانگی (گونه ها)  در نظر میگیرد، اما نمی تواند این کار را به اندازه کافی انجام دهد، چرا که جسمیت و مادیت را به حساب نمی آورد. همانطور که میشل  فوکودرکتاب "انضباط و مجازات" (۱۹۹۵) به خوبی اثبات میکند و همانطور که تجربیات افرادی که اندام شان غیرعادی تلقی شده بروشنی نشان میدهد، رابطه نزدیکی بین قدرت و جسمیت وجود دارد. قدرت نه تنها با شکل دادن بدن ذهنیت می آفریند، بلکه برای شناخت خصوصیت ذهنیت نیز ضروری ست، چرا که ذهنیت از تاریخ های شخصی و اجتماعی که با روابط قدرت شکل گرفته اند آشکار میشود. قدرت یک خصلت مادی هم دارد، مانند خشونت اجتماعی که نتیجه مطالبه منابع، حضور ارتش، وبه کارگیری سلاح های هسته ای، شیمیایی و بیولوژیکی است.(۲(
در میان آثار ساخت گرایان اجتماعی، تنها آثار فوکو ​​و کسانی که از ایده های او الهام گرفته اند است که بر پایه ارتباط بین قدرت و گفتمان نگاشته شده اند. با این وجود، قدرت چه  به رسمیت شناخته شده باشد یا نه، همیشه یک عامل عمده در پروسه ساخت اجتماعی است.   چون همیشه در روابط و کنش و واکنشهائی که ساخت گرائی بررسی میکند حضور دارد.
قدرت در گفتمان مشهود است و از طریق آن عمل میکند، و از این راه، رویکردهای تحلیلی گفتمان می توانند طرح کلی قدرت و جزئیات آن را به تصویر بکشند. با این حال، اگر گفتمان در زمینه مادی و جسمیت یافته - که  واقعا به آن معنی می دهد - قرار نگیرد،  چنین روشهایی  نمی توانند به روشنی معنا سازی کنند. از سوی دیگر، نادیده گرفتن جسمیت و مادیت، باعث بی توجهی به روابط قدرت و پنهان ماندن عامل قدرت میشود.
ادامه دارد.
یادداشت ها
1. Connell, R.W. 1995. Masculinities. Blackwell Publishers: Cambridge, UK.
2. Foucault, Michel. 1995 (1975). Discipline and Punish: The Birth of Prison. Vintage Books: New York the


مفهوم سازی واژه گونه (بجای جنسیت) ١-٩ ، آزاده آزاد

رزا: دوستانی که به نوشته ها و تحقیقات فمینیستی علاقمند هستند صفحه فارسی بلاگ آزاده آزاد اینجا
نوشته های آزاده به انگلیسی اینجا در دنباله
مطلب مرتبط در همین بلاگ روی اینجا کلیک کنیم.
 نوشته ها و مطالب آنلاین آزاده آزاد بصورت جزوه های پی دی اف برای دانلود:
برای دانلود مقالات در سرور فور شرد یا رگیستر کنید و یا با کلیک روی g گ
به رنگ آبی توسط جی میلتان وارد سرور شوید. دوستانی که آدرس جی میل ندارند میتوانند از طریق توییتر و یا فیسبوک وارد شوند. در غیر اینصورت نیاز به پر کردن فورم ورود به سرور فور شرد میباشد. هر فایل کمتر از 1 ام بی و به فرمات ام پی 3 است.