مارال
لینک مطلبی را در مورد شورش کرنشتات میفرستم که به تازگی در سایت «ایدون» منتشر شده، امیدوارم همانطور که یکی از خلاءهای دانش تاریخی من را پر کرد، برای شما هم مفید باشد.
شورش کرنشتات: آغاز یک پایان
تألیف و ترجمه: آساره آسا
تمام قدرت به شوراها، نه به احزاب
گلولههایتان را ذخیره نکنید!
برای خواندن در منبع روی اینجا کلیک کنیم.
رزا: مرسی از لینک. خیلی کامل بود. همچنین ترجمه خوب مطلب...
حالم از متن مائویستی زیر بد شده بود! نوشته توده هایی که مثل الاغ سرشان را در ماتحتشان فرو می کنند!
هر کدامشان یک ژنرال اند! سنتز نوین البته مخوفترشان کرده!
نوشته:
آیا نباید به نکته صحیح که طرف رفیق باب آواکیان در مثابل کمونیستها قرار داده شده است فکر کرد که:
«آنچه مردم فکر میکنند بخشی از واقعیت عینی است، اما واقعیت عینی توسط آنچه مردم فکر میکنند تعیین نمیشود. [تأکید در متن اصلی]
این
جمله بسیار مهمی است. آنچه مردم فکر میکنند بخشی از واقعیت است که ما با
آن سر و کار داریم، واقعیتی که به صورت عینی وجود دارد. و اگر آن را تشخیص
ندهید، نمیتوانید نیاز به دگرگون کردن شمار بسیار زیادی از آنچه مردم فکر
میکنند را تشخیص دهید، زیرا بیشتر مردم تحت تأثیر روابط بورژوایی و روبنای
سیاسی بورژوایی چیزی نمیدانند و سرشان را مثل الاغ در ماتحتشان میکنند.
این بدان معنا نیست که آنها نمیتوانند یاد بگیرند، اما این واقعیت فعلی
است. مهم است بدانیم که آنچه مردم فکر میکنند بخشی از واقعیت عینی است؛
شما باید این را بفهمید و تلاش کنید با آنچه که مردمفکر میکنند و در هر
کجا که منطبق با واقعیت واقعی نباشد، مبارزه کنید- که به حد بسیار زیادی به
طور خودجوش(خودبخودی) است. اما، واقعیت عینی با آنچه مردم فکر میکنند
تعیین نمیشود- مثل این نیست که "خوب، این حقیقت شما است و من حقیقت خودم
را دارم ، و شما نمیتوانید بگویید که حقیقت شما بهتر از حقیقت من است."
چیزی به نام حقیقت هر کسی وجود ندارد. حقیقت نباید صاحب داشته باشد. حقیقت
عینی است.»