Sonntag, 19. Oktober 2014

ویدئویی تکان دهنده کُشتن پناهجو در مرز اسپانیا و انتقال جنازه به آنطرف مرز توسط پلیس


فیلم کُشتن پناهجو در مرز اسپانیا و انتقال جنازه به آنطرف مرز توسط پلیس




 اصل فیلم را گروهی از حامیان پناهجویان در لینک زیر منتشر کردند.

در اطراف مرز سیم خاردار شهر ملیلا روزانه اتفاق میافتد:
پناهجویان زخمی و به حد مرگ کتک زده توسط پلیس و جنازه های مُرده به بیمارستانهای اسپانیا منتقل نمیشوند.
پناهجویان در هر وضعیتی که دستگیر شوند به آنطرف سیم خاردارهای مرز (مراکش) حمل میشوند. (بازگشت اجباری حتی زخمی ها) . سپس پشت سیم خاردار مرز مراکش و اسپانیا، جنازه ها مفقود میشوند.
فیلمی که مشاهده میکنید از هجوم پناهجویان به سیم خاردار 6 متری اتحادیه ی اروپا و چگونگی گذشتن از مرز گرفته شده است.
 لینک زیر فیلم دولتی از هجوم پناهجویان است:
پناهجویان در بالا و روی این دیوار 6 متری توسط پلیس با باتوم مجبور به پایین آمدن میشوند. پس از دستگیری نیز به سختی کتک زده تا حد مرگ. پسر جوانی به نام دنی (24 ساله) از کشور کامرون که بطور مکرر سعی در عبور مرز را دارد (با پیراهن بنفش در فیلم) به حد مرگ به دست پلیس اتحادیه ی اروپا کتک میخورد. از طرف پلیس و حکومت مراکش نیز اطلاعاتی در مورد زنده بودن دنی، جوان کامرونی در دست نیست. اینکه پس از بازگشت اجباری جسد بی جانش به پشت سیم های خاردار مرز، چه بر سرش آمده است. دنی احتمالن بدلیل ضربات شدید پلیس کشته شده است.
سنگباران و کتک زده پناهجویانی که قصد آمدن به اروپا را دارند، در ملا عام صورت میگیرد.افرادی که نزدیک این مرز زندگی میکنند هر روزه شاهد صحنه هایی هستند که در فیلم میبینیم. اما خبرنگاران اسپانیولی اجازه ی نزدیک شدن به مرز و فیلمبرداری را ندارند. آنان در صورت تهیه ی گزارش از صحنه های جاری محکوم به پرداخت جریمه و زندان میشوند.
از تابستان 2014 گروههای حامی پناهجویان خواستار پایان دادن به این وحشیگری و قتل پناهجویان در مرزشهرهای  ملیلا و کویتا در اسپانیا هستند. جهان باید از فوق خشونت سیستماتیک پلیس مرزی اروپا مطلع شود. 

Hier das dokumentierende kurze Video, das heute in Melilla von der Menschenrechtsorganisation Prodein ins Netz gestellt wurde:
siehe auch

مقامات جمهوری اسلامی؛ شعار ضدغرب می دهند و فرزندان خود را به غرب می‌فرستند

تقاطع:  امانوئل اتولنگی، پژوهشگر ارشد “بنیاد دفاع از دموکراسی” در یادداشتی با عنوان “رهبران ایران علیه غرب موضع‌گیری می‌کنند اما فرزندان خود را برای تحصیل و کار به غرب می‌فرستند” که ماه گذشته‌ در وب‌سایت “بزینس انسایدر” منتشر شد، با اشاره به انقلاب فرهنگی در دانشگاه‌های ایران بلافاصله بعد از تاسیس جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۷ و برکناری اساتید سکولار از دانشگاه‌ها، نوشت که اگرچه امروز نیز رهبران جمهوری اسلامی هم‌چنان شعار “مرگ بر امریکا” سر می‌دهند و «انگلیس را در پشت هر توطئه‌ای می‌دانند»، اما در همین حال، فرزندان‌شان «بدون ترس از نگرانی‌های اخلاقی و معنوی برای تحصیل به خارج از کشور هجوم می‌برند».
آقای اتولنگی از مریم فریدون، دختر حسین فریدون (برادر جوان‌تر حسن روحانی، رییس جمهوری اسلامی)، به عنوان یکی از این موارد نام برده و با اشاره به تحصیل او در مقطع کارشناسی دانشگاه کلمبیا در آمریکا نوشته که خانم فریدون پس از آن با دریافت بورس تحصیلی “لرد دارندورف” (Lord Dahrendorf) که از جمله بورس‌های “دویچه‌بانک” آلمان است در کالج معتبر “مدرسه اقتصاد لندن” به تحصیل پرداخت و در حال حاضر نیز در در شعبه لندن “دویچه‌بانک” مشغول به کار است.
مریم فریدون در زمان دانشجویی در نیویورک نیز زمان کوتاهی را به عنوان کارآموز (انترن) در “کمیسیون وضعیت زنان” سازمان ملل متحد مشغول بود که به نظر نمی‌رسد این موقعیت نیز بدون نسبت خانوادگی‌ و نزدیکی‌اش به حکومت ایران، قابل دسترس می‌بود.


نویسنده‌ی یادداشت هم‌چنین با اشاره به سوابق حسین فریدون به عنوان کسی که در سال ۱۳۵۷ از جمله مسوولان تامین امنیت آیت‌الله خمینی در بازگشت به ایران بود، و پس از آن نیز در مقام‌هایی چون سفیر جمهوری اسلامی در مالزی و عضو هیأت نمایندگی این حکومت در سازمان ملل متحد مشغول بوده و اکنون نیز دستیار ارشد برادرش است، اهدای بورسیه‌ی تحصیلی “دویچه‌بانک” آلمان که هدف از آن، “کمک به دانشجویان نیازمند کشورهای در حال توسعه و نوظهور” است به برادرزاده رییس جمهوری اسلامی با توان مالی مناسب را “تعجب‌برانگیز” توصیف کرده است.
او همسر مریم فریدون را نیز “سجاد خوشرو”، پسر غلام‌علی خوشرو، سفیر کنونی جمهوری اسلامی در سوییس معرفی می‌کند. سجاد خوشرو که دانش‌آموخته‌ی حقوق “دانشگاه شهیدبهشتی” در ایران است، فوق‌لیسانس خود را در رشته‌ی فایننس بین‌الملل در مدرسه‌ی حقوق دانشگاه هاروارد امریکا گذرانده و هم‌اینک نیز دانشجوی مقطع دکترا در رشته‌ی مطالعات حقوقی-اجتماعی در دانشگاه اکسفورد انگلستان است. او زمانی به عنوان مترجم، محمد خاتمی را در برخی سفرهای خارجی‌اش از جمله سفر به نیویورک جهت شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل متحد همراهی می‌کرد.


امانوئل اتولنگی در ادامه با اشاره به تحصیل مهدی ظریف، فرزند محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، و هم‌چنین احمد عراقچی، برادرزاده‌ی عباس عراقچی، قائم‌مقام و معاون وزارت خارجه در “دانشگاه شهری نیویورک”، می‌نویسد که مهدی ظریف بیش از ده سال در امریکا تحصیل و زندگی کرده و هرچند که در بازگشت به کشور مدعی شد که در امریکا به عنوان “تحلیل‌گر داده‌ها” برای شرکت معتبر ارتباطاتی “ورایزن” (Verzion) کار می‌کرده اما بر اساس اعلام این شرکت، وی تنها در یکی از شرکت‌های پیمانکار ورایزن مشغول به کار بوده است.


احمد عراقچی نیز پس از فارغ‌التحصیلی از دانشکده‌ی حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، تحصیلش را در مقطع کارشناسی ارشد “فایننس” در دانشگاه شهری نیویورک ادامه داد و پس از آنکه مدتی را در نیویورک و پاریس گذراند، اکنون به ایران بازگشته و شرکت “تدبیرپرداز” را راه‌ انداخته است.

اتولنگی هم‌چنین به تحصیل ناتمام مهدی هاشمی، فرزند علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی اشاره می‌کند که مدتی به عنوان دانشجوی دکترا در دانشگاه اکسفورد مشغول به تحصیل بود اما سرانجام در میانه‌های تحصیل به ایران بازگشت و مدتی را در زندان گذراند.
وی در پایان یادداشت خود با اشاره به محدودیت‌ها و مشکلات فراوان مردم عادی ایران برای سفر و تحصیل در غرب می‌پرسد که «چرا فرزندان رهبران حکومت جمهوری اسلامی با چنین محدودیت‌هایی از طرف کشورهای غربی مواجه نمی‌شوند؟»
به نظر می‌رسد اشاره‌ی او به مشکلات شماری از دانشجویان ایرانی در دانشگاه‌های نروژ و فنلاند باشد که به دلیل تحصیل در رشته‌های حساس مرتبط با برنامه‌ی هسته‌ای جمهوری اسلامی یا از این دانشگاه‌ها اخراج شده‌اند و یا در معرض اخراج قرار دارند.
گفتنی است روزنامه “جوان”، وابسته به سپاه پاسداران، در شماره روز ۲۹ فروردین ماه سال گذشته خود از قول علی‌رضا سلیمی، عضو “کمیسیون آموزش” دوره‌های هشتم و نهم مجلس شورای اسلامی نوشته بود که «بیش از ۳۰۰۰ نفر از فرزندان مسوولان کشور که برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفته‌اند، هنوز به ایران بازنگشته‌اند».
اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۹ نیز محمدمهدی شهریاری، عضو وقت “کمیسیون امنیت ملی” در مجلس شورای اسلامی، از تحصیل ۴۰۰ نفر از فرزندان مقامات جمهوری اسلامی در کشور انگلستان خبر داده و گفته بود که «به مصلحت کشور نیست که فرزندان مسوولان کشور در انگلیس تحصیل کنند».
آذرماه سال ۱۳۸۸ نیز محمدکریم عابدی، عضو وقت مجلس شورای اسلامی در گفتگو با خبرگزاری “فارس” از تحصیل دست‌کم ۲۸۶ نفر از “آقازاده‌ها” و فرزندان مسوولان حکومت ایران در شهر لندن خبر داده و نتیجه گرفته بود که “شعار مرگ بر انگلیس” از زبان خانواده این دانشجویان، “قلابی” است.