منصور، هنوز دیر نشده، از صف کارگران جدا نشو!!!
با خبر شدیم در یک برنامه تلویزیونی که گفته می شود صاحبان آن مرتبط به
تشکیلات پهلوی هستند، مبلغ قابل توجهی کمک مالی به اسانلو واگذار شده است تا ایشان
در میان فعالین کارگری تقسیم کنند. ما که به خوبی می دانیم حتی یک ریال از این پول
ها نتیجۀ دست رنج صاحبان آن ها نبوده، بلکه برعکس، نتیجۀ استثمار امثال ما کارگران
است،
بسیار ناراحت کننده است که چرا منصور اسانلو نه تنها از دریافت آن امتناع
نکرد بلکه با شوق زدگی جملاتی در وصف آشتی طبقاتی بیان کرد. از نظر ما این می
تواند به معنی پروسۀ سازش با دشمنان طبقاتی کارگران باشد، مراحل قبلی آن را عمدتا
به صورت اتخاذ تاکتیک ها و روش های فعالیت و برنامه ای و همچنین نظرات سیاسی منعکس
می کرد، اما اکنون با نشستن پشت میز آشتی طبقاتی و دریافت مبالغی که معنایی به جز
تثبیت این آشتی طبقاتی ندارد، می رود تا نقطۀ پایانی بر پروسۀ سازش طبقاتی را،
نمایان کند. ما کارگران زندانی علیرغم عدم دسترسی به منبع درآمد، صد بار ترجیح می
دهیم وضعیت نابسامان مالی خود و خانوادۀ خود را تحمل کنیم، اما از پذیرش چنین پول
های که آلوده به خون کارگران است و برای منحرف کردن مبارزات جنبش کارگری و تفرقه
افکنی میان کارگران خرج می شود امتناع می
کنیم.
ما وقتی که از جنبش مستقل کارگری حرف می زنیم به این معنی است که نه تنها
می خواهیم استقلال را در سیاست کارگری و تشکیلات کارگری حفظ کنیم، بلکه به خصوص می
خواهیم از نظر مالی مستقل و متکی به هم طبقه ای های خود باشیم. ما می دانیم سرمایه
داران میلیارد ها ، میلیارد تومان از استثمار کارگران سود به جیب می زنند،و در
پروسه چنین سازش های بخش بسیار نا چیزی از آن را با برنامه ریزی دقیق برای تفرقه
اندازی و گسترش پراکندگی میان کارگران و فعالین کارگری هزینه می کنند و از طریق
این پول های آلوده کارگران را تابع شرایط غیر انسانی موجود نگه می دارند، نتیجه
این گونه سازش ها ادامه گرسنگی ، سلطه سرمایه داران و فقر و فلاکت دائمی برای ما
کارگران است، خصلت ذاتی سرمایه داران این است، هر ریالی که هزینه می کنند به عنوان
سرمایه گذاری به حساب آورده و می خواهند هزاران ریال از قبل آن سود ببرد. در حال
حاضر سرمایه داران و دولت های حامی انها از پولی که می خواهند از طریق منصور
اسانلو به کارگران یا فعالین کارگری بدهند این است که در دوره بحرانی جمهوری
اسلامی به کارگران بگویند که مبارزه طبقاتی وجود ندارد،( و ما) یعنی سرمایه داران
کارگران را استثمار نمی کنیم، و هیچ اختلافی میان کارفرماها و کارگران وجود ندارد،
هر گاه چنین فکری را کارگران بپذیرند مبارزه منحرف شده و بقای سرمایه داری تضمین
خواهد شد، یعنی سازش طبقاتی اتفاق خواهد افتاد، و امروز بخشی از سرمایه داری به منصور
اسانلو برای فریب کارگران چنین مسئولیتی را داده است. اما منصور اسانلو با پس داد
این پول می تواند هنوز در طبقه کارگر به عنوان فعال کارگری جایگاه خود را حفظ کند،
اگر پس ندهد یعنی خدمت کاریی سرمایه داری را پذیرفته است.
به همین دلیل و به این وسیله اعلام می داریم که نه تا کنون به ریالی از
این نوع پول های آلوده نیازمند بوده ایم و نه فعالیت مستقل مان اجازه می دهد از
این پس به آن نیازمند باشیم. همچنین به سایر فعالین کارگری هشدار می دهیم که از
دریافت چنین پول هایی امتناع ورزند، چرا که قبول چنین پول های آلوده بطور خود کار
در یافت کننده را از صف کارگری جدا کرده ، به صف دشمنان کارگران متصل می کند.
بنا براین به منصور اسانلو نیز توصیه می کنیم، پول های دریافتی مذکور را
پس داده و خود را بیش از این از صفوف جنبش کارگری جدا نکند.
اگر فعالین واقعی کارگری قصد آلوده شدن با این پول ها را داشتندو به جای
مبارزه تن به سازش طبقاتی می دادند زجر
زندان را متحمل نمی شدند، و زندگی آن ها این قدر با سختی و مشقت مالی سپری نمی شد.
ما منتظر شنیدن خبر پس دادن این پول توسط منصور اسانلو در اسراع وقت و
اعلام علنی تقابل او با گرایش های خارج از طبقه
و دشمن طبقۀ کارگر هستیم، تا بتوانیم دوستی و اتحاد طبقاتی خود را مانند
سابق حفظ کنیم، اگر منصور اسانلو در پس دادن پول های فوق کوتاهی و تعلل کند به این
معناست که می خواهد آگاهانه از طبقه کارگر جدا شده و به خدمت سرمایه داران،
کارفرمایان و دولت های سرمایه داری بپردازد.
شاهرخ زمانی از زندان گوهر دشت کرج
رضا شهابی از زندان گوهر دشت کرج
محمد جراحی از زندان مرکزی تبریز
تاریخ: 15/3/1393
استقلال تشکل ها و جنبش کارگری یعنی چه؟ / بحث و گفتگو با حضور منصور
اسانلو و بهروز فراهانی
رزا: در پایان فایل صوتی گفتگوی بالا منصور اسانلو برای توجیه دریافت 100 هزار دلار از سرمایه دارن،
از جایزه ی رضا شهابی میگوید! آخه جایزه ی هزار تایی کجا و صد هزار کجا؟! اسانلو تازه
طلبکار هم هست که چرا چپها در این 25 سال، کانال تلویزیونی ندارند، تا ایشان به
کارگرها ی داخل ایران درس سندیکا بدهد! و گویا واسه همینه که ایشان "مجبوره"
درس سندیکا را در تلویزیونهای وابسته به سرمایه دارن و سلطنتی های خورده چریده،
اجرا کنه! پس کارگران جهان!
تلویزیون ها را بشکنید! سندیکالیست ها! پیش بسوی کامپیوترها! مرگ بر مخابرات،
زنده باد ارتباطات!
عکس از اینجا:
بقیه ی اخبار
کارگری:
عباس منصوران
به راستی چه شکوهمند می بود اگر با بیانیه ای ساده، همراه با پاسخی سپاس
مندانه، از میزبانان خویش، اعلام می شد: که به سبب جو و
شرایط مرگبار و فلاکت حاکم، در اعتراض به آنچه که شبانه روز و آشکارا، در سلول ها
و زندان ها و در میدان ها می گذرد، در محکومیت شماری آ نچه
که بر زنان و طبقه کارگر و فرودستان شهر و
روستا می گذرد و در همبستگی طبقاتی، بودن در ایران را ترجیح می دهیم، تا زمانی
دیگر، باشد تا خورشید رهایی بر دمد.
... دولت با حمايت از تشكل های ضد كارگری، همچون خانه كارگر و شوراهای اسلامی
كار كه هيچ جايگاهی در میان كارگران ندارند، جامعه ی كارگری را به فقر و فلاكت
رسانده، جا دارد که از شما کارگران تقاضا كنم كه با امكانات و حق اعتراضی كه در
كشورتان دارا هستيد صدای دادخواهی کارگران
ایران را به گوش سازمان جهانی كار برسانيد تا از پذيرفتن نمايندگان پوشالی كارگری
كه خودشان را نمايندگان ما می دانند، سرباززنند و با مشخص شدن هويت تقلبی آنها، از
نمايندگان واقعی كارگران در ايران دعوت به عمل آورند كه همه ساله در ژنو برگزار می
شود، به این امید که صدای واقعی كارگران را در ايران بهتر بشنوند، در واقع می توانم بگويم خانه كارگر و زير مجموعه های آن همچون
شوراهای اسلامی كار، بیشتر از عوامل امنيتی در سركوب كارگران در ايران نقش داشته
اند و در خاموش و ساكت كردن كارگران از نهادهای نظامی، امنيتي حتا سبقت گرفته اند،
در پايان یک بار دیگر از تلاش و همكاری و همیاری شما برای دعوت از من سپاسگزاری می
كنم و قدر شناسی خودم را نسبت به اهميت و ارزش اين دعوت ابراز می دارم، هر چند كه
امروز به علت فشارهای زيادی كه برای فعالان كارگری در اينجا وجود دارد نتوانستم در
كنار شما باشم، اما اكنون كه در حال نوشتن اين متن برای شما هستم از صمیم قلب
احساس می کنم که با شما و در كنار شما هستم. برای همه ی شما عزيزان و تلاشگران
كارگری بی مرز، پيروزی و پايداری آرزومندم. داوود رضوی، فعال سنديكایی
يكشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۳، رضا شهابى ذکريا، فعال کارگرى و عضو هيئت مديره
سنديکاى اتوبوسرانى تهران و حومه که دوران محکوميت شش سال حبس خود را در زندانى
اوين مى گذراند، به صورت ناگهانی به زندان رجایی شهر تبعید شد.
رضا شهابی پس از تبعید به زندان رجایی شهر با انتشار بیانیه ای، آغاز
اعتصاب غذای خود تا رسیدن به خواسته خود، مبنی بر بازگشت به بند ۳۵۰، اعلام کرد.
متن کامل بیانیه رضا شهابی
مصاحبه پیش رو، قبل از اعدام این زندانی سیاسی دلاور در زندان اوین توسط همبندیان وی صورت گرفته است. پاسخ های «زنده یاد غلامرضا خسروی» به صورت مکتوب
و با دست خط خودش موجود است… یاد و نام و راه و مرام این شهید آزادی همیشه گرامی
باد!
بیوگرافی: پدرم قصاب و مادرم خانه دار، محل زندگی تا 15 سالگی در آبادان ( تا
شروع جنگ ایران و عراق) و بعد نور آباد ممسنی تا سال 67 و تا آخرین محل زندگی
اصفهان. تحصیلات؛ قبل از دستگیری دیپلم تجربی و هم اکنون ترم ششم رشته شیمی محض
دانشگاه پیام نور مرکز- شغل؛ متخصص عملیات کنترل کیفی جوشو نصب تجهیزات صنعتی
استاتیک و دینامیک (روتاری) با 17 سال سابقه کار در پروژه های مختلف صنعتی
فولاد ، شیمیایی، صنایع نفت، گاز، پتروشیمی، فلات قاره، چوب و کاغذ و صنایع مس
یک جمله در مورد اعدام:اعدام بسیار نفرت انگیز است و مذموم و در ایران آزاد و آباد فردا نبایستی
جایی برای آن وجود داشته باشد و میهن عزیزمان در زمره کشورهای بدون حکم اعدام
باشد.
خطر انواع حملات سایبری را با ترفندهایی ساده، اما مهم، تا حدود بسیارزیادی کاهش دهیم.