Freitag, 28. Juni 2013

فیلم- جنبش زنان با سینه های برهنه از چه دفاع می کند؟

جنبش زنان با سینه های برهنه از چه دفاع می کند؟
 
فیلم

یورو نیوز، 19.06.2013: «فمن ها» کیستند؟ یک گروه فمینیستِ دو آتشه یا یک عده دیوانه همجان زده؟ این زنان معترض به واسطه روش رادیکال و سینه های برهنه شان، در جهان شناخته شده اند. برخی از منتقدان روش آنها را ساده لوحانه می دانند و برخی دیگر بیش از حد رادیکال و بعضا مخرب جنبش های فمینیستی معرفی می کنند.
برای بحث در این مورد و پاسخ به پرسش های شما، با اِنا شِوچنکو، یکی از موسسان این گروه، گفت و گو کرده ایم.
فیلم
http://persian.euronews.com/2013/06/19/femen-s-breast-bearing-firebrand-feminism-or-foolish-fad


Freitag, 21. Juni 2013

حاج آقا فمینیست می شود.

رزا: مطلب زیر بازنشر یکی از پستهای "از چشمان بیدار زنان" مهستی شاهرخی است که اگرچه کل بلاگش در بلاگفا حذف شد، اما این نوشته بطور معجزه آسایی نجات یافت! در زیر با هم بخوانیم.

نوشته شده در یکشنبه یکم فروردین 1389 ساعت 20:52 شماره پست: 162

هیچ چیز به اندازه ی حاج آقایی که به فمینیست بودن تظاهر می کند سرگرم کننده نیست. شناختن این حاج آقاها کار سختی نیست. حاج آقاها معمولاً زن دوستی و علاقه ی بسیار خود به خانم بازی و یا دون ژوانیسم را با فمینیسم به اشتباه می گیرند. یکی از مکانهای مورد توجه برای حاج آقایان و آقازاده ها جشن هشت مارس و مجامع زنان است.

هر وقت چند تا زن برای هر هدفی دور هم جمع شوند، این حاج آقاها هم مانند مگسان دور شیرینی آنجا پیدایشان می شود. ساکت می نشینند و حرف نمی زنند و در سکوت در نخ زنان فرو می روند و در فکر این هستند که لبان این یکی چطوری است؟ چشمان آن یکی چه طوری است؟ آیا آن یکی شوهر دارد و یا اینکه ورود آزاد است؟ کدامشان را امشب بلند کنم؟ بیشترشان از سگ زرد، که برادر شغال باشد، هم نمی گذرند؟ در جشن هشت مارس معمولاً حاج آقاها زنان خود را در خانه گذاشته و به شکل مجردی به جشن می آیند تا روز زن را با زنان دیگر جشن بگیرند.
حاج آقاها معمولاً به سوی زنان فمینیست واقعی نمی روند و از آنها با نفرت و خشم یاد می کنند و آنها را متهم به لنزبین بودن و یا ایرادات دیگر می کنند و در خفا بین خودشان، از زن صبور ساکت پارسا که زن زندگی است و به مطبخ و بچه ها می رسد و از این چیزها سرش نمی شود، با تحسین یاد می کنند.
حاج آقاها معمولاً زن جماعت را داخل آدم به حساب نمی آورند و از هرگونه بحث و گفتگوی جدی با زنان سر باز می زنند. حاج آقاها معمولاً بی دلیل به زنان لغز می گویند و کنایه می زنند و بیخودی وقتی آنان دارند حرف می زنند هرهر می خندند. اگر هم نخندند پس از این که زن حرفش تمام شد می پرسند: خوب حالا چی بلدی بپزی؟
حاج آقا و آقازاده ها معمولاً برای شوخی و اختلاط کردن با هم از زنان بهره می جویند، آنها در برابر جمع زن را تحقیر می کنند تا میزان مردانگی خود نشان داده باشند، در این مواقع حاجی آقا پس از آنکه خانم حرفش تمام شد معمولاً رو می کند و به رفقایش می گوید: زن است دیگر! و یا: بیخود نگفتند که زنها یک دنده کمتر از مردان دارند! و یا: همینه دیگه! خب یه تخته شون کمتره! حاج آقاها ریشخند و یا سرکوب و تحقیر زنان را راز بقای خود می دانند و برای بقای خود از هیچ کاری فروگذاری نمی کنند.
حاج آقاها زنان تحصیل کرده و دانشگاه رفته را دوست ندارند و مدام دنبال بهانه ای می گردند که توی دهن این زنان بزنند و برای همین هم هست که رایج ترین شوخی و متلک حاجی آقاها برای تحقیر بانوان اینست: برو آش ات رو بپز! و یا: برو بشین کشکت رو بساب!
در تفکر حاج آقا، حتا اگر آقازاده ادعای فمینیست شدن را داشته باشد، زن، کلفتی بیش نیست و بایست برود و فقط آش بپزد و کشک بسابد. معادل غربی این اصطلاح اینست که می گویند: برو رخت ات رو بشور! که باز ریشه اش یک نوع تفکر مردسالارانه و یا حاجی آقایانه است. حاجی آقاها و یا شازده احتجاب ها از زن روشنفکر هیچ خوششان نمی آید. یادتان هست که شازده احتجاب چون نمی تواند از پس روحیه زنی درس خوانده و کتاب خوان برآید، فرخ النساء را دق مرگ می کند و بعد برای پاسخ گفتن به عقده های قرون وسطایی خود، نمایش درمی آورد. او به جای همسرش، کلفتشان فخری، که به او همه نوع سرویسی می داد را در لباس خانم خانه می نشاند و در خیال فرخ النساء، با کلفتش عشقبازی می کند. بهترین راه برای حاج آقاها که تحمل زنان واقعی و امروزی را ندارند اینست که به قول هدایت یک عروسک پلاستیکی از بازار بخرند و در پشت پرده نگه بدارند، مگرنه؟
یکی دیگر از تحقیرهای رایج حاج آقاها اینست که با زن مانند یک شیئ جنسی رفتار می کنند. مثلاً حاج آقا بی ربط می گوید: آگهی فرهنگی خانم زیبایی مثل شما را نمی توانستم منتشر نکنم. که ترجمه اش اینست: چون به نظرم زن قشنگی آمدی کارت را منتشر کردم وگرنه زن را چه به فرهنگ و یا فراخوان فرهنگی؟ زن فقط باید قشنگ باشد و ما هم باید بپسندیم که پسندیدیم.
اینکه حاج آقا خود را بیندازد وسط و در بحثی که هیچ ریطی به ایشان ندارد، با زنی محجبه، بدون پاسخ گویی منطقی به او، به لب و لوچه اش بند کند، نشان از تحقیر جنسی وقیحانه ایست که چون حاج آقا می داند جامعه مردانه است و جامعه، مدام زن را تحقیر می کند پس حاجی آقا از ایالت کانادا درای نیز اجازه تحقیر جنسی، آنهم نسبت به زنی که هرگز ندیده است را به خود می دهد. حقوق و حرف زنان هم هیچ وقت مسئله ی حاج آقایان نبوده است.
یکی از دیگر از علائم شناختن حاج آقایانی که خود را به موش مردگی و فمینیست بازی می زنند این است که حاج آقا دوسه مقاله و یا چند کلمه در مورد فمینیسم خوانده است و مانند معلومات عمومی و اطلاعات جغرافیایی برای از تنگ و تا نینداختن خود، از آن کلمات گنده گنده مثلاً "فمینیسم کلونیالیسم" و یا "فمینیسم پست کلونیالیسم" را می پراند. انگار دارد در مورد مواد شیمیایی و یا کشفیات بیوشیمیایی و یا انرژی هسته ای بحث می کند. مگر برای فمینیست بودن چهارتا لغت بلغور کردن کافی است؟
"من این قدر دوست دارم وقتی یک حاج آقا توی وبلاگش میره بالای منبر و برامون توضیح میده که فرق بین "فمینیسم اسلامی" و"فمینیسم غیرسکولار" چیه؟ این قدر برام جالبه که از زنی که توی چادر و مقنعه و روسری پوشیده شده و توی عکس فقط پوزه اش بیرون است و بعد می بینم همون حاج آقا که در هر موردی از موسیقی و فلسفه و شعر و سیاست و نقد ادبی دو خط اظهار نظر می کنه و حتا در مورد فمینیسم هم ساکت نمی شینه ادعا می کنه که از دیدن آن پوزه ی بیرون مانده از روسری در عکس! تحریک شده است... "
واقعاً دلم برای فمینیسم امروزی ما می سوزد که از چند جناح و با چه جانورانی درگیر است!
راستی برخی از حاجی آقاها برای اینکه اموراتشان بگذرد با برخی از زنان سیاسی، سلام و علیکی دارند و از سوی دیگر برخی از بانوان سیاسی که برای به قدرت رسیدن از هیچ کاری فروگذار نیستند و گهی زین به پشت و گهی زین به پشت، پیش می روند و هر از گاهی، بستگی دارد باد از کدام جهت بوزد، فمینیست می شوند و خلاصه موجی هستند معمولاً با این نوع حاجی آقاها میانه ی خوبی دارند. ما در شهرمان یکی از همین فمینیست های ایرانی داریم که این خانم هیچ با زنها حرف نمی زند، یعنی یا همیشه باید او سخنرانی کند و یا هیچکس! این خانم همیشه حداقل با چهارتا "رضا" حرکت می کند و معمولاً می آید و با چندتا رضاهایش جلسه بانوان دیگر را به می ریزد و خراب می کند. حاجی آقاها امسال این بانو را به عنوان زن برگزیده ی خود به جهانیان معرفی کردند و همیشه می گویند: " فمینیست می خوای؟ این خانوم یک فمینیست درست و حسابی است نه این خرده ریزای ضد مرد!" گاهی حاجی آقاها طوری از فمینیسم طوری حرف می زنند انگار که ارتش است و مثلاً ایشان با جناب سرهنگ یا سرلشگر آشنا هستند و پارتی دارند. راستش رفتار این آقایان آنهم پس از سالها زندگی در قلب اروپا و آمریکا و یا کانادادرای حیرت انگیز است؟
از هنرهای دیگر حاج آقاها اینست که با اسم مستعار برای خودشان کامنت می گذارند و قربان خودشان می روند. انگار یکی برود جلوی آینه و بعد به خود بگوید: فرزاد جون چی گفتی... من کیف کردم و کاملاً حق با شماست و جنبش زنان اعدام باید گردد ولی پیش از اعدام باید چند شبی بغل من و تو بخوابد و قربانمان برود تا آنها را ببخشیم.
از همه جالب تر دو تا حاج آقاست که دارند با هم در مورد فمینیسم بحث می کنند و یکی می خواهد به دیگری ثابت کند که در مورد زنان بیشتر می داند و در نتیجه بیشتر فمینیست است. به نظرم به جای صفحات طنز بعضی اوقات گفتارها و نوشتارهای حاجی آقاها و آقازاده ها و کلفت و آشپزهایشان را در مورد فمینیسم پست کلونیالیسم بخوانید بیشتر می خندید.

Dienstag, 4. Juni 2013

زنانگی ها و مردانگی ها، دکتر آزاده آزاد جامعه شناس

زنانگی ها و مردانگی ها، دکتر آزاده آزاد جامعه شناس

      (مفهوم سازی واژه گونه -  ١٤)

واژه گان کلیدی: نظم گونه ای ، حرفه های گونه مند بی اعتبار،  مفاهیم رابطه ای ، رابطه دوگانه

پیشگفتار
تحقیقات تجربی نتایج زیررا مستند سازی کرده است : هیچ چیز یگانه ای که بتوان  آن  را زنانگی یا مردانگی خواند وجود ندارد. در هر جامعه ای انواع زنانگی ها و مردانگی ها یی که بطور اجتماعی ساخته شده اند  موجود است.
 زنانگی و مردانگی مفاهیم رابطه ای هستند، بدین معنا که می توانیم آنها را تنها در ارتباط با یکدیگر تعریف کنیم.  ریوین  کانل در کتاب کلاسیک خود، مردانگی ها ( ١٩٩٥) ، میگوید:
"اصطلاح 'مردانگی' ، تا حدی که  بتوان آن را به طور خلاصه تعریف کرد،  به طور همزمان جایی ست  در روابط  گونه ای،  پراتیک هایی ست که از طریق آن زنان  و مردان در  آنجا  در تعا مل گونه ای هستند ،  و تاثیرات این پراتیک ها ست بر  تجارب جسمانی، و بر شخصیت و فرهنگ ." (١)
این حاکی از آن است که در واقع مردانگی چیزی است که پسران و مردان انجام میدهند، در حالی که زنانگی "دیگری" آن است . البته، ما نمی توانیم  تصویر روشنی از آنچه که  پسران و مردان انجام  میدهند داشته باشیم، چرا که اعمال شان بی شمار و متنوع است. (٢)
بری ثورن  (Barrie Thorn)ادعا میکند که ما  در نوشته های راجع به  پسران، متوجه یک "پیشداوری بزرگمرد"  می شویم  که  شبیه تحریفات موجود در برخی از آثار مردم شناسی است  که نخبگان مذکر را به کل  مردان تعمیم میدهد .(٣)  به عبارت دیگر، ما  ویژگی های مردان سلطه گر را، آنهم  در شرایط اجتماعی خاص،  به  مردانگی تعمیم می دهیم.
با توجه به افزایش آگاهی از این واقعیت، کانل و چندین نظریه پرداز دیگر از مردانگی های ' تسلط جو'  یا  ' هژمونیک'   و ' زیردست' صحبت کرده ، این را می پذیرند  که در تمام مقوله های اجتماعی چندین نوع مردانگی موجود است که روابط قدرت گونه ای مشترکی دارند .
تعاملات میان ' گونه های  مختلف' ، به این معنا، در روابط میان زنانگی ها و مردانگی ها ، میان زنانگی ها و  میان مردانگی ها  صورت میگیرد . این تعاملات اجتماعی میتواند هم در سطح خرد یا فردی و هم در سطح کلان یا  نهادی صورت بگیرد.

زنانگی ها و مردانگی ها
مردانگی ها  نمیتوانند بدون زنانگی های مکمل وجود داشته باشند . به عبارت دیگر، مردانگی ها و زنانگی ها همیشه در حوزه روابط  گونه ای ، که در سیستم اجتماعی مردسالاری در درجه اول روابط قدرت هستند ، وجود دارند. مردانگی ها و زنانگی ها  الگوهای مختلف پراتیک و رفتار اجتماعی هستند که در طول تاریخ در  روندی که برابر با  نظم  گونه ای ست با یکدیگر ساخته میشوند.  نظم گونه ای شاخص  روابط سلسله مراتبی و روابط قدرت هم بین زنان و مردان و هم بین مردان است.
در زبان متعارف، زنانگی ها و مردانگی ها  ضمیمه جنس بیولوژیکی نیستند .در هر فرهنگ، اعمال یا رفتار خاصی، صرف نظراز پذیرش آنها از جانب جنس مونث یا مذکر، به طور کلی زنانه یا مردانه  خوانده  میشود .
آمار و ارقام در مورد آنچه  زنان و مردان انجام میدهند ، تا حد معینی، به  ایده های فرهنگی رفتارهای زنانه و مردانه  شکل میدهد.   این نوع ارزیابی گونه ای، به احتمال زیاد، زنان یا مردان را از انتخاب 'حرفه های گونه ای نامعتبر' ، به گفته ' وندی فاکنر' ، بازمیدارد. (٤)
افراد  زنانگی ها و مردانگی هایشان را از نهادهائی چون مراکز آموزشی، اخبار، رسانه ها  و  تبلیغات، و نیز از خانواده ها، معلمان و دوستان شان،  که  پیام های خود را در مورد رفتارهای زنانه و مردانه منتقل میکنند، فرا میگیرند. این پیام ها را می توان درمحیط های متنوع، از فضاهای عمومی مانند خیابانها گرفته تا محل های کار و خانه ها پیدا کرد .
اگرچه گونه بصورت یک جزء درونی هویت احساس می شود، زنانگی ها  و مردانگی ها در درون نهادهای اجتماعی و در جریان روابط روزمره افراد تولید می شود. (٥)
ویژگیها ی زنانگی  و مردانگی  براساس فرهنگ ملی، منطقه جغرافیائی،  طبقه اجتماعی، مذهب، و دیگر عوامل اساسی اجتماعی متفاوت است .
در هر جامعه مشخص و  در هریک از دوره های مختلف تاریخ آن ،  معانی نهفته متفاوتی از زنانگی و مردانگی وجود دارد  . ا ین معا نی متعدد گونه ها  در هر دوره تاریخی با یکدیگرهمزیستی میکنند  . به عنوان مثال، همه کانادایی ها ، ایرانی ها  و یا آ فریقای جنوبی ها  یکسان نیستند .گونگی تاثیرات  و نفوذ منطقه جغرافیایی ، قومیت، طبقه اجتماعی، جنسیت (امیال جنسی) ، و سن  در  ایجاد هویت  گونه ای توسط جامعه شناسان مورد مطالعه قرار گرفته است.
هر یک از این عوامل توسط عوامل دیگردگرگون شده، منجربه تجربه های متفاوت زیست-شده  و تعریف های متفاوت گونه  یک فرد میشود . به عنوان مثال، دو مرد ایرانی، یکی پیرمرد کردی که  ما لکی ثروتمند بوده و با دو همسرو نوه های متعدد خود  در مسجد سلیمان زندگی می کند، و دیگری ، یک  مرد  جوان تهرانی و  بیکار که در پرورشگاه بزرگ شده  و در اتاقکی در کنار جاده ساوه ، در  جنوب تهران زندگی میکند ، قطعا  نظرات متفاوتی در مورد مردانگی دارند.
مثال دیگر می تواند دو ایرانی از جنس مونث باشد ، یکی، ٢٠ ساله، همجنس گرا، ایرانی-آمریکایی و ساکن شیکاگو،  ودیگری، خانوم پزشکی ٦٠ ساله، دگرجنسگرا و مذهبی که در شهر مشهد زندگی میکند  . نظرات آنان و تجارب زیست شده  زن بودنشان  قطعا غیر مشابه است. با این حال، هر دو آنها عمیقا تحت تاثیر هنجارهای گونه ای و ساختارهای قدرت جامعه خود هستند.    
گونه ها  در چهار بعد مجزا از هم تعاریف متفاوت دارند . به عبارت دیگر، چهار رشته مختلف وجود دارد که برای درک زنانگیها  و مردانگی ها لازم است.
معیارهای تعریف و ارزش گذاری زنانگی ها و مردانگی ها از لحاظ بین فرهنگی متفاوت است. برخی فرهنگ ها معتقدند که زنان بطور ذاتی بی دفاع، منفعل و نیازمندند. فرهنگ های دیگر از زنان مصرانه می خواهند که مصمم و پرخاشگر باشند . برخی از فرهنگ ها به مردان توصیه می کنند که خشن بوده  و مردانگی خود را با  موفقیت  جنسی نشان دهند.
بعضی دیگراز یک وصف آرام تر مردانگی طرفداری میکنند که  شامل دسترس پذیری عاطفی و خدمت به نیازهای جامعه است . نوع ایده آل مردانگی در ایران در مقایسه با انگلستان آنقدرمتضاد است که پذیرای هیچ عقیده ای  دال بر اینکه تفاوت های طبیعی جنسی عمدتا هویت گونه ای را شکل داده و ایجاد میکنند  نیست. اختلاف بین تعریف مردانگی (یا  زنانگی) در دوفرهنگ فوق بسیار برجسته تر است تا نابرابری بین زنان و مردان.
شخصیت پردازی های زنانگی و مردانگی به میزان قابل توجهی درهر فرهنگ  واحد درطی زمان تغییرمیکند. تحقیقات نشان می دهد که که این خصوصیات در واکنش به تغییراتمیزان شهرنشینی و صنعتی شدن، و با پیشرفت فن آوریهای نوین دیجیتال و  تولید مثل، و موقعیت جامعه در زمینه اقتصادی و ژئوپولیتیک جهانی، تغییر میکند.

مفهوم "مردانگی" در دوره حکومت مغولان بر ایران  در قرن سیزدهم میلادی  بدون شک با  آنچه که در دهه ١٩٧٠ قرن بیستم  تحت حکومت محمد رضا شاه پهلوی معنا میداد متفاوت بود .
ویژگی های زنانگی یا مردانگی یک فرد در طول عمر وی دگرگون میشود. هر زن یا مردی  اشکال مختلفی از زنانگی  یا  مردانگی  را، با توجه به زمینه، مرحله زندگی اش ، انتظارات دیگران، و غیره ، می پذیرد.  بعنوان مثال، هر زنی می تواند در بازی بوکس، که معمولا  ورزشی "مردانه" تلقی میشود شرکت کند.
مجموعه ای از شاخص های رشد منجر به دگرگونی تجربه و به نمایش گذاشتن  هویت گونه ای فرد میشود. سن خطی و مراحل زندگی  خواهان اجرای برنامه های متنوع  گونه ای ست . در فرهنگهای غربی،  چالش هایی که مرد مجبور به مواجه شدن با آنست  تا خود را به عنوان مردی موفق مستقر کند،  با مسن تر شدنش تغییر میکند، همانطور که نهادهای اجتماعی که او  با آن برای تحقق استعداد ها  و توانایی های خود  تلاش کرده است، تغییر میکند.
معنای مردانگی از نظر یک مرد جوان مجرد همانند  یک پدربزرگ سالمند  نیست .  به همین ترتیب، تعاریف زنانگی بستگی به تفاوت ها ی مشابه  دارد. دختران پیش از سنین نوجوانی، مادران، و زنان مسن،  زنانگی را به شیوه مشابه  زنان شاغل  روزمزد و زنان بازنشسته تعریف نمی کنند.
بکار بردن  اصطلاح های زنانگی ها  و مردانگی ها موفقیت انتخاب های  قابل توجهی را  نشان داده  و تا یید  میکند ; انتخاب هائی  که  گروه های مختلف یک جامعه مشخص، در  زمانی  مشخص ، در به تصویر کشیدن  زنانگی و مردانگی مطرح می نمایند .
یکی از کارکرد های اصلی  بسیاری از نهادهای اجتماعی ایجاد تفاوتهای گسترده بین زنان و مردان است.  با این وجود، این واقعیت باقی می ماند که به طور کلی در برخی موارد تفاوت های  بین زنان و مردان حتی به اندازه  تفاوت های  بین خود زنان و یا بین خود مردان اساسی نیست .

نتیجه
زنانگی ها  و مردانگی ها  از فرهنگی به فرهنگ دیگر، در دوره های مختلف تاریخی هر جامعه، در میان زنان و مردان هر جامعه، و در طی طول عمر هر فرد  بطور چشمگیری متفاوت است . در نتیجه ، زنانگی و مردانگی را نمی توان  به عنوان شخصیت های ثابت و جهانشمول  که در اختیار همه زنان و همه مردان است  تعریف کرد.
زنانگی ها و مردانگی ها، علاوه بر این که نسبت به یکدیگر ساخته شده اند، یک رابطه دوگانه نیز دارند؛ یعنی  دو طرف در یک رابطه متعادل و برابر نبوده ، طرف زیردست انکار میشود .  بعبارت دیگر، برداشت پدر- مردسالارانه از زنانگی عمدتا چیزی جز نبود مردانگی نیست. (٦)
 
ادامه دارد .

یادداشت ها
.1
 Connell, R. W., 1995, Masculinities. Cambridge: Polity Press. P. 71
.2
Connell, R. W., 2000. The Men and the Boys. Berkeley: University of California Press
.3
Thorne, Barrie. 1993. Gender Play: Girls and Boys in School. New Jersey: Rutgers University press.  P. 98
.4
4. Faulkner, Wendy. 2009. Doing Gender in Engineering Workplace Cultures: Part II - Gender In/Authenticity and the In/Visibility Paradox. Engineering Studies, 1 (3), 169-189
.5
Kimmel, Michael S. 2000. The Gendered Society. Oxford University Press, USA

6. Kessler, Suzanne J. & Wendy McKenna, 1978. Gender: An Ethno-methodological Approach. University of Chicago Press: Chicago